کد مطلب
33368
تاریخ ارسال :
1403/10/02
نسخه
چاپی
جهانگیری: روزهای سختی در پیش است/ راهی جز مذاکره نداریم/ به پزشکیان گفتم خودت باش
اسحاق جهانگیری در «کافه خبر» خبرآنلاین هم از ضرورت رفع تحریم حرف زد هم از ردصلاحیتش از سوی شورای نگهبان و البته گریزی نیز به دلایل ناکامی برنامه های توسعه در ایران زد.
|
|
* آقای جهانگیری! امروز که با شما قرار مصاحبه داشتیم، نگران بودیم که برق خواهد رفت یا نه؟ شاید هم در حین مصاحبه برق قطع شود و خیلی قابل پیشبینی نیست. قطع برق تا چه اندازه نگرانی آقای اسحاق جهانگیری است، کسیکه هم در اقتصاد و هم در سیاست بوده و در ردههای بالای نظام ایفای مسئولیت کردهاست؟
بله، مطلب شما حداقل برای مقطع فعلی کشور جزء مهمترین مسائلی است که هر فرد علاقمندی به کشور و مردم را میتواند هم متاثر و هم نگران کند. متاثر از اینکه ما تابهحال میگفتیم که ناترازی انرژی داریم و احتمالاً در صحبتهایمان هم به آن خواهیم پرداخت، ولی همیشه گفته میشد که ما در تابستان برق نداریم و در زمستان گاز نداریم. در تابستان در پیک مصرف برق با کمبود برق روبهرو می شدیم و در زمستان به علت سرما و استفاده از گاز برای گرمایش خانوارها و بخشهای مختلف اقتصادی، با کمبود گاز روبهرو میشدیم.
روزهای سختی در پیش است و من هم مثل مردم، نگرانم
امسال موضوع جدیدی رخ داد که در پاییز (هنوز به زمستان نرسیده) هم با کمبود گاز و هم کمبود برق روبهرو شدیم. بخشی از آن قاعدتاً طبیعی و به دلیل شرایطی است که هر چه در آن حل ناترازیها عقب بیفتد، بحرانها روی هم میافتند و خیلی سختتر خواهد شد و دیگر بهراحتی نیست لذا ما به دلیل دیر تصمیم گرفتن یا به موقع تصمیم نگرفتن، چنین شرایطی برای کشور پیشآوردهایم. همه حیات اقتصادی و سیاسی مردم و زندگیشان به انرژی و برق بستگی دارد. نمیتوان گفت که میخواهم کشور را توسعه دهم، اما با کمبود برق روبهرو هستم.
کشورها سعی میکنند، زیربناها و مشخصاً برق را بهعنوان پیشنیاز هر کار توسعهای به حد وفور تهیه کنند. البته برق هم در کشورهایی که به دنبال تولید و مصرفش میروند باید اقتصادی باشد. بههرحال من فکر میکنم پیشنیاز اصلی توسعه، علامتهای بسیار نگرانکنندهای برای آینده ایران و زندگی مردم میدهد و بالاخره روزهای سختی در پیش است و من هم مثل همه مردم ایران نگرانم.
*به دیر تصمیم گرفتنها اشاره کردید. چهقدر پای خود آقای جهانگیری به این موضوع باز میشود؟ بههرحال شما خودتان زمانی معاون اول و وزیر بوده اید. به نظر شما این دیر تصمیمگرفتنها را باید به پای چه کسی و چه کسانی نوشت؟
طراحی نظام تصمیمگیری ایران، سخت است. ساختار تصمیمگیری ما برای حل مسائل اصلی کشور است. ممکن است یک زمانی فردی وزیر بخش کشاورزی یا صنعت شود، اگر او در حوزه اختصاصی کار خودش تصمیم نگیرد مسئولیت متوجهش میشود، اگر در حوزه فراتر از بخش خودش ورود کرد، باز هم مسئولیت دارد، اگر از دولت فراتر رود و به بخشهای محیطی، فرهنگی، سیاسی، سیاست خارجی و ... ورود کند بازهم در آن تصمیمگیری ها دخیل است، در نهایت مجموعه حکومت است که دیر تصمیم گرفته است. من فکر میکنم یکی از شاخصهای نظام ما دیر تصمیمگیری یا عدم استفاده از فرصتها یا به تعویق انداختن کارها و کار امروز را به فردا موکول کردن بوده است.
شجاعت تصمیمگیری درباره مسائل کشور را نداریم
به این دقیق فکر نکردهام که آیا این جزء فرهنگ ایرانی شده یا اینکه مدیران در این موضوع دخیل هستند. تقریباً بخشی از مسئولیت اگر به کاری در داخل وزارت صنعت خصوصاً در دورهای که مسئولیت داشتم، برگردد یا مربوط به دورهای که معاون اول بودم، باشد، بهمعنای این است که من در آن سهیم بودم و نقش داشتم و نمیتوانم خودم را از این موضوع کنار بکشم و بگویم که من نبودم و دیگران بودند.
در دوره آقای روحانی مقاطعی پیش آمد که میتوانست مساله حصر حل شود. هر مقطعی یک اتفاق این قضیه را عقب میانداخت. در حال حاضر هم چیزی که شنیدهام ایت موضوع است که رییس قوه قضاییه، آقای پزشکیان، نظرشان درباره آقای کروبی این است که باید حصر تمام شود. ادامه این موضوع دیگر به مصلحت کشور نیست و نه تنها هیچ نفعی ندارد، بلکه تمامش ضرر است. من در جریانم که آقای اژهای پای کار است و دوست دارد این موضوع را حل کند. من هم امیدوارم که خدا کمک کند و حل شود.
برداشت من این است که بیش از دولتها، محیط حاکم بر دولت تعیینکننده بوده است. سیستمی طراحی کردهایم که به سمت کارآمد کردن سیستم مدیریت کشور پیش نرفته است. هر دولتی که تشکیل میشود میگوییم که قبلی بهتر بود. هر مجلسی که تشکیل میشود میگوییم قبلی بهتر بود. بههرحال یکی از مشکلات است. فقط مربوط به مسائل اقتصادی نیست و در مسائل سیاسی هم همین است.
فرض کنید موضوعی مثل اتفاقات ۸۸ پیشآمد که هنوز برای ایران مساله است. بهعنوان مثال در روسیه در اوج جنگ اوکراین اتفاقی افتاد و عدهای از نظامیان و افراد نظامی که تحت نظارت ارتش نبودند اقداماتی داشتند که در طی یک روز تمام شد و کاری کردند که آن موضوع اصلاً ادامه پیدا نکرد. اما در ایران، امروز استعلام می شود که افراد در فتنه بودند یا نه؟ سخنرانی که میشود همینطور. بهطور کلی موضوعات را همینطور زنده و لاینحل نگه میداریم. به نظر میآید که در همه بخشهای کشور شجاعت تصمیمگیری درباره مسائل کشور را نداریم.
گروه روی کار آمدند که صدایشان بلند و نفوذشان زیاد است
* به نظر میرسد که به همین دلیل که مطرح کردید با پروندههای باز متعدد روبهرو هستیم. به نظر شما ریشه مشکلات را در کجا باید جستوجو کنیم؟ بههرحال دولتمردان قبلی میگفتند که دولت آقای روحانی مقصر وضعیت فعلی است. برخی منتقدان همچنان میگویند که تقصیر دولت آقای روحانی است. عدهای نیز از ابتدای کار این دولت میگفتند که دولت چهاردهم در حال تحویل گرفتن اسب زینشده است، درصورتیکه ما با اولین موج سرما با یک موقعیت اضطراری، که شما هم اشاره کردید، یعنی قطع برق مواجه شدیم، که پویشی مثل ۲ درجه کمتر راه افتاد، تا همکاریهایی از سوی مردم وجود داشته باشد. شما اگر بخواهید این مشکل را ریشهیابی کنید، کجا جستوجو میکنید؟
این حرفهایی که می زنند سیاسی است و به نظر من هیچکدام ارزش تحلیل و پژوهش ندارد. برای ارزیابی عملکرد دولت ها در زمانی که دولت را تحویل میگیرند، شاخصهای مختلفی در بخشهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، بینالمللی وجود دارد، اقداماتی را انجام میدهند و نتیجه هر اقدامشان بهطور مشخص وجود دارد.
به نظرم گروهی برخلاف روال معمول و بدون داشتن صلاحیتهای لازم مقطعی روی کار آمدند و امور کشور را به دست گرفتند. صدایشان بسیار بلند است و نفوذشان خصوصاً در دستگاههای رسانهای بسیار زیاد است و نمیترسند. مصونیت آهنین دارند و هیچکس تعرضی به آنها نمیکند و فکر میکنند با شعارهایی که میدهند موقعیتشان را در حکومت مستحکم میکنند تا بتوانند به هرکسی خواستند هر بچسب و اتهامی بزنند و هر حرکتی خواستند انجام دهند. حرفهای بیمبنا از این گروه شنیده میشود.
آقای روحانی هم مثل هر دولت دیگری، کشور را تحویل گرفت. آن زمان پرونده ایران در شورای امنیت سازمان ملل بود و چندین قطعنامه ذیل فصل هفتم علیه ایران تصویب شده بود و فقط یکی از آن قطعنامهها که فکر میکنم ۱۹۲۹ بود، کفایت میکرد که هر قدرتی بتواند، کشتیهای ایران را بازرسی کند، که هر کدامش میتوانست به صورت طبیعی منجر به آغاز جنگ شود.
این موارد حذف نشده و در تاریخ ثبت شدهاند و اسناد بین المللی شان وجود دارد. رشد اقتصادی سال ۹۱، منفی ۸ درصد بود. شورای امنیت، اقتصاد کشور را با مشکل جدی روبهرو کرده بود. آقای روحانی در همه بخشها کارهایی انجام داد. در بخش سیاست خارجی کارهایی انجام داد. در بخش اقتصادی کارهایی را انجام داد و در نهایت کشور به آقای رئیسی تحویل داده شد.
آقای رئیسی هم در حد خودش مقداری توانست کارهایی مثبت و منفی انجام داد. اگر لازم باشد میتوان دربارهاش صحبت کرد. آقای پزشکیان کشور را با این وضع تحویل گرفته است. به قول خودشان چند هفتهای است که تیم او کاملا مستقر شده است. وزرا و استاندارانش را چیده است و حالا که میخواهد وارد کار شود، چنین صحنهای پیشروی ملت ایران گذاشته شده است. این اسب زین شده است؟ این موارد رو است و ما میتوانیم ببینیم. فکر میکنم چنین حرفهایی در حد همین محافل سیاسی است که یکی میخواهد دیگری را تخریب کند و در همین حد ارزش دارد. از این موضوع بهرهبرداری میکنند. اگر بحثش پیش آمد شاید اشاره کنم که همین فضاسازیها متاسفانه میتواند تنها ابزار به حاکمیت رساندن برخی افراد بیصلاحیت در اداره امور کشور باشد که ضرباتی میزنند و بعد اصلاح ضرباتشان گاهی نیاز به وقتی چندبرابر آن دوره دارد تا فقط به شرایط قبل برگردیم.
منافع ملی کشور و مصلحت عمومی مردم باید خط قرمز همه ما باشد
*آقای جهانگیری! شما به اقلیتی اشاره کردید که نفوذ و صدایشان زیاد است و مصونیت آهنین دارند. در دولت آقای روحانی اگر خود شخص ایشان را کنار بگذاریم که معمولاً صریح پاسخ میدادند، مشی شما و سایر اعضای دولت بیشتر کد دادن بود و تلاش میکردید که مقابل این اقلیت سکوت کنید یا اگر سکوت نمیکردید معمولاً پابهپای آنها به جدل نمیپرداختید و سعی میکردید کدهایی بدهید که مردم متوجه شوند. آیا مشی اینچنینی در مقابل این طیف واقعاً جواب میدهد؟ چون در حال حاضر نوع دیگری از این مشی را در دولت آقای پزشکیان شاهدیم. ایشان به دولتمردانشان گفتهاند که اصلاً ورود نکنند و پاسخی به این هجمه ها ندهند. بهنظر میرسد این سکوت جواب نداد و صدای اقلیت بلندتر شد. شما فکر میکنید واقعاً جواب میدهد؟
ما چند موضوع داریم که باید خط قرمزمان باشد. از جمله منافع ملی کشور و مصلحت عمومی مردم که باید بر هر موضوع دیگری حاکم باشند و نباید هیچ کاری را خلاف مصلحت عمومی مردم انجام دهیم. هیچوقت نباید کاری خلاف منافع ملی انجام دهیم، چه حزب و گروه باشیم یا فرد. حتماً فرد ذیل حزبش کار میکنند. احزاب هم ذیل منافع و مصالح ملی کشور کار میکنند. خطوطی وجود دارد که همه باید به آن پایبند باشیم و اگر نباشیم چهارچوب اصلی حکومت دچار مشکل میشود.
من فکر میکنم درباره اینکه چه چیزی را تحویل گرفتیم، از همه بیشتر حرف زدم، علتش این بود که به مردم بگویم با تصمیمهای نابخردانه و غیرکارشناسی، نهتنها قدمی به پیش برداشته نشده، بلکه بسیاری از منابعمان هدر رفته است. بخشهایی که من فکر میکردم برای دانشگاهیان و صاحبنظران مفید است و میتوانستند تحلیل کنند را به آنها با عدد و رقم میگفتم؛ به آنها میگفتم فرض کنید چند میلیارد دلار پول به یک شکلی در چین گذاشته شده یا چند میلیارد پول برای کنترل ارز به امارات برده شده است و در بازار ارز دخالت شده است که بتوانند بازار را کنترل کنند. انسان احساس میکرد گفتن بعضی بخشها ممکن است روحیه مردم را آزرده و نگران کند که در مسیر بدی قرار گرفتهاند، به همین دلیل ملاحظه میکردیم.
هیچ کس پیشبینی نمیکرد بشار اسد سقوط کند. همه غافلگیر شدند. خودِ بشاراسد غافلگیر شد. گروههایی که حالا آنجا را تحویل گرفتهاند هم غافلگیر شدند و اصلاً قضاوتی نداشتند. روسیه هم چنین تصوری نداشت و سوریه را کشور بسیار بزرگی میدانست که سالها مستقر بود و پایگاههای بسیار بزرگی داشت و هیچ تصوری نداشت.
با دعوا در اداره کشور موافق نیستم
من با دعوا در اداره کشور موافق نیستم و معتقدم که فصل دعوا، فصل انتخابات است. شاید دعوا تعبیر خوبی نباشد. فصل نقد و تندی به یکدیگر فصل انتخابات است. هرکسی حرفی در نقدِ نقطه مقابلش یا در اثبات خودش داشته باشد، وقتش زمان انتخابات است. چه انتخابات مجلس باشد یا ریاست جمهوری. بعد از انتخابات فصل کار است. هر گروهی که روی کار میآید باید آنقدر بلوغ داشته باشد که بداند گروهی که روی کار آمده، حالا رییس جمهور است و رییس جمهور همه ما است، حتی اگر ما مخالفش بودیم و رقیب هم داشته، رای آورده است. نماینده مجلس اگر حتی ما مقابلش بودیم و شکست خوردیم، حالا او رای آورده و حالا دیگر نماینده و رییسجمهور ما است و باید کمکش کنیم که بتواند کشور را اداره کند.
به نظر من در گروهی از جامعه اصلاً اینطور نیست و درست عکس آن است. حتی در برخی از نهادها وقتی کسی رییس جمهور میشود، شنیده میشود که می گویند «رییس جهموری خوبی نبود و نباید میشد و اصلاً نباید تایید میشد که بیاید روی کار» و از همان روز اول سعی میکنند هرچه توان دارند بگذارند که او ناموفق شود و از لاک تبلیغات بیرون نمیآیند، متاسفانه خسارتش برای مردم و کشور است، لذا درد من این بود که وقتی مسئولیت قبول کردم در حوزه مربوط به خودم کار همان حوزه را پیش ببرم و هر کسی با هرگرایشی میتوانست کمککارم باشد از او کمک بگیرم، دیگر به این فکر نمیکردم که من اصلاحطلب هستم یا حتماً باید یک اصلاحطلب کنارم باشد، البته طبیعی است انتخاب اولم فرد اصلاحطلب بود ولی اگر احساس میکردم که بین یک اصلاحطلب و اصولگرا، فرد اصولگرا بیشتر میتواند کمکم کند او را انتخاب میکردم.
انتهای سال ۹۸، دو سال کشنده را پشت سر گذاشته بودیم اما قیمت ارز ۱۴ هزار تومان بود
*به نظام تصمیمگیری و برخوردهای سیاسی در این نظام تصمیم گیری اشاره کردید، یک بحران دیگر هم در ایران وجود دارد که آنهم تحریم است که بههرحال ردپایش در همه عرصهها مشخص است. اگر شما بخواهید جمعبندی داشتهباشید، ردپای تحریمها خصوصاً در بحرانهای اقتصادی امروز چهقدر پررنگ است؟ و شما کدام سویه را پررنگ میدانید، نظام تصمیمگیری یا تحریمها؟
تحریمها از منظری نتیجه همان نظام تصمیمگیری است. اگر یادتان باشد من در همان دوره معاون اولی، اواخر سال ۹۸، درسخنرانیم گفتم که ما تعهدات برجام را انجام دادیم اما ترامپ از برجام بیرون رفته که کار بسیار نابخردانهای بود. توافق بینالمللی بود. ماهها روی آن کار شده بود. کشورهای بزرگِ عضو حق وتوی شورای امنیت در آن حضور داشتند، اینکه یک عضو، آنهم آمریکا که در دنیا ادعای زیادی دارد، اینطور توافق بینالمللی را بههم بزند و از آن خارج شود، کار بسیار عجیبی است، نظام بینالملل دچار مشکل میشود، ولی بههرحال اتفاقی است که افتاده است. او تاکید بر فشار حداکثری دارد و ما راهبرد مقاومت در مقابل فشارحداکثری را پیش گرفتهایم.
مهم این بود که ما زمانی به طرف مقابل ثابت کردیم که فشارت شکست خورد و سیستم ما از هم پاشیده نشد. اگر تو هدف داشتی که با فشار اقتصاد ما را نابودکنی، اتفاق نیفتاد. در انتهای سال ۹۸ فکر میکنم قیمت ارز حدوداً ۱۳- ۱۴ هزار تومان بود، درحالیکه دو سال واقعاً کشنده را پشتسر گذاشتیم.
نمی توانیم بگوییم چون مقاومت می کنیم پس تحریم ادامه پیدا کند
ما باید مسائل کشور را حل کنیم. ۱۴-۱۵ سال است که گرفتار تحریمهای مختلفیم که همه زندگی مردم ایران را تحتتاثیر قرار داده است. ما نمیتوانیم بگوییم که چون مقاومت میکنیم، این شرایط میتواند ادامه پیدا کند، نتیجه این شرایط همین قطعی برق میشود. شرایط فعلی مان در برق و گاز و ناترازیهایمان در انرژی یکی از تبعات و دستاوردهای این تحریم است. به مردم ایران ظلم کردند. ما بهعنوان مسئولین کشور و سایر مسئولین نباید خواب راحت داشته باشیم وقتی میبینیم که تحریم جلوی مردم است.
ایرانِ قوی با قوی بودن در عرصه نظامی اتفاق نمی افتد
باید از تمام ابزارهای قدرت استفاده میشد و با نهایت عزت میرفتند، مذاکره میکردند و حل میکردند. اگر ما مشکلات را حل نکنیم و فکر کنیم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد، درست نیست. بله، ممکن است در زندگیهای ما هیچ اتفاقی نیفتد، ولی تحریم کشوری را ضعیف میکند و از صحنه سیاست بینالملل کمرنگ میکند و قدرتش را از بین میبرد. اگر براساس تعبیری که رهبری فرمودند: ایران را «ایران قوی» بخواهیم و قرار باشد ایران کشوری قدرتمند باشد، فقط از طریق عرصه نظامی اتفاق نمی افتد. مولفه اقتصادی یکی از مولفههای قدرت ایران است، که اتفاقاً مولفه بسیار مهمی است. مولفه مردم ایران، یکی دیگر از مولفههای قدرت است، که بزرگترین سرمایه برای افزایش قدرت کشور است.
من اخیراً در سخنرانیم گفتم که در سال ۸۰ وزیر صنایع بودم، برجهای دوقلو زده شد و گفته شد که امریکا شدیداً در پی حمله به ایران، بهجای حمله به عراق و افغانستان است یا حداقل اگر قرار است به افغانستان حمله کنند، بین ایران و عراق بحث است و ممکن است ایران مورد حمله قرار گیرد.
اتفاقاً آقای ظریف به من گفت که شارون آن زمان به آمریکا آمد و گفت:«علامتی که به شما میدهند که به بغداد بروید، اشتباه است و باید به تهران بروید و سرمار – به تعبیر خودشان- تهران است و باید تهران را بزنید.» همه اتاق فکرهای امریکا داشتند روی اینکه کجا، نقطه اصلی است و باید آنجا را بزنند، کار میکردند. آن زمان آقای دکتر روحانی رییس دبیرخانه شورایعالی امنیت بود و فعال شد. جلسات مختلف برگزار کردند که چهکار کنیم تا خطر جنگ را از ایران دور کنیم؟ در نهایت نتیجه بحثهایشان این بودکه بههیچ وجه نباید وارد جنگ با امریکا شویم و باید قدرت بازدارندگی ایران را بالا ببریم.
قدرت بازدارندگی در انسجام ملت ایران است
خدمت رهبری جلسهای تشکیل شد و حدود ۷۰-۸۰نفر از مسئولین اول کشور از قوای سهگانه و نیروهای مسلح دعوت شده بودند. در آن جلسه هم مقام معظم رهبری و هم آقای خاتمی، رییس جمهور وقت، و هم آقای روحانی سخنرانی کردند. وجه مشترک همه سخنرانیها این بود که مسئله جدی است و باید قدرت بازدارندگی ایران بالا برود. تفاهمی که دبیرخانه با جلسات مکرر بهدست آورده بود و در سخنان هر سه بزرگوار بود، این بود که قدرت بازدارندگی، ملت ایران است. باید انسجام ملت ایران را حفظ کنیم. باید از ایران صدای واحد بلند شود. همین باعث شد امریکاییها گفتند:«اگر به ایران حمله کنیم، باتوجه به انسجام مردم ایران امکان پیروزی سریع را نداریم، درحالیکه پیروزی سریع نیاز داریم و اگر به عراق حمله کنیم، مردم عراق از ما استقبال خواهند کرد و ما زود به پیروزی خواهیم رسید.» مهمترین قدرت بازدارندگی ما، اول مردم هستند.
تحریم ها حتما تاثیر تعیین کننده دارند و باید لغو شوند
بعد از آن، مهمترین مولفه قدرت مان اقتصاد است، وقتی اقتصاد کشور ضعیف شود، دیگر بخشها هم ضعیف خواهند شد. اقتصاد ما امروز به چنین روزی افتاده است. لذا تحریم حتماً تاثیر تعیینکننده دارد. ما باید تحریمها را لغو کنیم. رهبری در جلسه سال ۱۴۰۰ که ما بهعنوان مسئولین دولت در خدمتشان بودیم و شاید مسئولین دیگر هم بودند، فرمودند:«اگر میشود تحریمها یک ساعت زودتر لغو شود، باید زودتر لغو شود.»
حرف های بی حسابی چون زمستان سخت را زدند چون می خواهند نامشان در تریبون ها مطرح باشد
اینکه در فرصتهایی که پیشآمده، فردی با حرفهای بیجا و بیحسابش برای اینکه در تریبونی مطرح شود و نامش برده شود، ملتی را گرفتار میکند و از زمستان سخت میگوید، مثالی از این قماش است که نگذاشتند از فرصتی که آمریکاییها میخواستند به برجام برگردند استفاده شود و تحریمها لغو شود، بهنظرمن همه آنها خیانت کردند.
من هم مثل شما وقتی میبینم، مردم دارند ما را با امارات، قطر و عربستان مقایسه می کنند، زجر میکشم. مردم ما دیگر در منطقه اینکشورها را میبینند و میدانند و دلشان میسوزد. اگر وضع فعلی ادامه پیدا کند، باید روزهای بدتری را پیشبینی کنیم و قرار است با جاهای بدتری مقایسه شویم.
*شما در حال حاضر انسجام مردمی در ایران را شبیه آن روزهای بعد از حمله یازده سپتامبر و برنامه ریزی برای حمله به ایران میبینید؟
خیر، من فکر میکنم با وجود این که راجعبه مسائل منطقه هم بحث شد، اگر ایران بخواهد قوی باشد باید به مسائل داخلی برگردد. در جواب سوال شما که برای خروج از ناترازیها چهاقدامی باید انجام دهیم؟ راه اولش از داخل میگذرد. در حال حاضر دیگر مسائل اقتصادی گیر فنی و اقتصادی ندارد. مگر امروز تورم موضوعی است که در دنیا ناشناخته باشد؟ مگر کشورها در مسیر حل تورم درماندهاند؟ تقریباً همه کشورهای دنیا درگیر تورم هستند. از ۲۰۰ کشور دنیا شاید به اندازه انگشتهای دست هم کشورهایی وجود نداشته باشند که تورم را تجربه نکرده باشند.
همه دنیا فهمیده است که راهکار کنترل نقدینگی است و راهکار کنترل نقدینگی درست کار کردن نظام بانکی و تنظیم درست بودجه است. اینها مسائلی است که در دنیا تجربه شده است. اقتصاددانهای ما هم که بحمدالله افراد توانمندی هستند. درباره مسائلی مثل برق، در بخش تولید و مصرف راهکارهای مشخص وجود دارد، که باید چهکار کنیم و در چه زمینههایی باید تولید را بالا ببریم؟ در مصرف باید چهکارهایی انجام دهیم؟ کجا باید روی بهینهسازی انرژی متمرکز شویم؟ چیزیکه مانع تصمیمگیری میشود این است که بگویند:«باید در گاز و نفت سرمایهگذاری شود.» که یعنی ۲۰۰-۳۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری.
افزایش قیمت ها گاهی تبعات امنیتی و سیاسی دارد
در آخرین جلسه شورای انرژی که در دولت آقای روحانی داشتم، پیشنهادی وزارت نفت برای تعادل گاز آورد، که بر مبنای آن حدود ۸۰ میلیارد دلار منابع میخواست و پیشنهادی که برای فعالیتهای نفتی آورده بودند ۲۰۰ میلیارد دلار منابع لازم داشت و درباره برق و سایر صنایع هم منابع دیگری لازم بود.
از سویی تحریمها مانع است بنابراین چون گران کردن دست خودمان است پس می آییم گران میکنیم. مردمی که ایناندازه مشکل دارند، حداقل انتظارشان از دولت این است که در دوره مشکلات آنها، افزایش قیمتی داده نشود، چون اگر افزایش قیمت داده شود، ممکن است تبعات امنیتی و سیاسی برای کشور داشته باشد. چهزمانی میشود تصمیم گرفت؟ وقتی مسائل داخلی کشور، پشتوانه بسیار محکمی برای دولت باشد؛ بهعبارتی باید مسئولین دولت از دیدگاه مردم معتبر و کارآمد باشند. اکثریت مردم باید در صحنه حاضر باشند و ما باید قبل از هر تصمیمگیری در مسائل اقتصادی، به سرمایه اجتماعی مان و بازسازی اعتماد مردم فکر کنیم.
در دولت روحانی ۲ بار افزایش قیمت بنزین بدون هیچ مشکلی داشتیم، چون مردم به دولت اعتماد داشتند
بنزین در دولت روحانی ۳ بار گران شد. یک بار در ماههای اول سال ۹۳ گران شد، که گرانی شدیدی بود و فکر میکنم ۱۰۰ تومان، ۴۰۰ تومان شد و آزاد هم به ۷۰۰ تومان رسید. گفته نشد که یک ریال هم از آن پول میان مردم توزیع شد. مردم ۴۵ هزار تومان میگرفتند. ما گفتیم این ۴۵ هزار تومان کسری زیادی دارد و مبلغی را که اضافه میکنیم، بخشی برای آن کسری استفاده میشود و بخشی هم برای طرح سلامت. این افزایش قیمت اجرا شد و نه نیاز به جلسه سران سه قوه بود و نه نیاز به دیگر تصمیمات، دولت تصمیمی گرفت و اجرا کرد و بهقول معروف آب از آب هم تکان نخورد و مردم هم همکاری کردند.
تورم نهتنها در اثر این سیاست بالا نرفت، بلکه فکر میکنم در سال ۹۳ تورم حدوداً ۱۵ درصد شد، یعنی تورم ۳۵ درصدی شهریور ۹۲ به ۱۵ درصد رسید. دوباره در عید ۹۴ قیمت بنزین را افزایش دادیم و عدد را به هزار تومان رساندیم. باز هم نگفتیم که میان مردم توزیع میکنیم، گفتیم در همان طرح سلامت و سایر امور ضروری کشور هزینه میکنیم. بازهم بدون هیچ مشکلی این طرح اجرا شد، چون سرمایه اجتماعی دولت خیلی بالا بود و مردم به دولت اعتماد داشتند. مذاکرات با خارجیها شروع شده بود و معلوم بود که داریم با خارجیها به تفاهم میرسیم، هنوزهم به برجام نرسیده بودیم.
سال ۹۸ سرمایه اجتماعی دولت پایین بود، بنزین گران شد و ....
یک بار هم افزایش قیمت در سال ۹۸ انجام گرفت. به نظر من در سال ۹۸ سرمایه اجتماعی دولت بسیار پایین بود. تبلیغات وسیعی که علیه دولت کرده بودند، خروج ترامپ از برجام و فشارهایی که برزندگی مردم آمده بود و نمیدانستند که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد، به اعتماد مردم بسیار آسیب رسانده بود. با وجود آنکه در سال ۹۸ تغییرات قیمت بنزین خیلی زیاد نبود و هزارتومان، هزاروپانصد تومان شد و اعلام شد که تمام پولش یکجا بین مردم توزیع خواهد شد و یک ریالش در بودجه دولت نخواهد رفت و یک ریالش هم در بودجه دولت مصرف نشد، اما اتفاقات ۹۸ رخ داد. سرمایه اجتماعی عامل مهم درتصمیمگیری اصلی کشور است. اگر مردم با شما باشند، میتوان قویترین و دشوارترین تصمیمات را گرفت، اما اگر مردم با شما نباشند گرفتن راحتترین تصمیمات بهسادگی امکانپذیر نیست.
انتخابات ۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۳ زنگ خطر را بهصدا درآورد
*آقای پزشکیان این سرمایه اجتماعی را الان دارد که مثلاً قیمت بنزین را بالا ببرد؟ یک مصداق همین پویش دو درجه کمتر است، بخشی از مردم که قابل توجه هم هستند همکاری نمیکنند. یک دلیلش شاید این است که ناراضیند و از گرانی و تورم گلایه دارند. مردم از اینکه درگیر موضوع ساده فیلترینگ هستند، درگیر فشارهای قانون حجاب هستند، گلایه دارند، فکر میکنید با وجود مسائلی این چنینی سرمایهای کنار آقای پزشکیان وجود دارد که بتواند قیمت بنزین را بالا ببرد؟
من فکر میکنم انتخابات ۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۳ زنگ خطر و هشدارهای بسیار بزرگی را برای مسئولین بهصدا درآورد. خصوصاً در سال ۱۴۰۳.
همه بهخاطر داریم، شورای نگهبان که آقای پزشکیان را تایید کرد، تصور بر این بود که اصلاحطلبان با تمام ظرفیت به انتخابات میآیند. اصولگرایان هم بحمدالله، در وفور نعمت بودند و ۵-۶ کاندیدای مختلف داشتند. رهبری هم کاملاً برای شرکت در انتخابات مایه گذاشتند. کل مشارکت در مرحله اول ۴۰ درصد بود. زنگ خطر بزرگی است.
مردم با سکوت و نیامدن پای صندوق رأی گفتند ما عصبانی و ناراحتیم
مردم با سکوت و نیامدنشان پای صندوق رأی گفتند که ما عصبانی و ناراحتیم. چرا مسائل ما را حل نمیکنید؟ چرا مسائل کشور را حل نمیکنید؟ آیا درس گرفتیم؟ آیا بعد از آن در جهت رضایت مردم کاری انجام دادیم؟ بعد از آنهم گفتیم که باید دولت کاری انجام دهد. آیا واقعاً مردم از دولت عصبانی بودند که در انتخابات شرکت نکردند؟ صداوسیما هیچ کجای داستان نیست؟ باقی نهادها هیچکجای داستان نیستند؟ مجلس هیچکجای داستان نیست؟ قوه قضاییه و نهادهای حکومتی هیچکجای نارضایتیها نیستند؟
باید با فساد مبارزه کرد. فساد انتخابی نیست. نمیشود گفته شود، فلان مدیر دهها پرونده نرسیده دارد و روزبهروز هم بیشتر ارتقا یافتهاست. مدیر دیگر هیچ نداشته و برایش پرونده فساد ساخته و بیآبرویش کردهاند. باید واقعاً با فساد مبارزه شود.
هر کسی هرجایی که قرار میگیرد، فکر میکند، خودش بیعیب است و ایراد از جای دیگر است، که معمولاً هم دیوار کوتاهی به نام دولت پیدا میکنند و ایرادات را به گردن او میاندازند. آقای پزشکیان انسان صادق، شجاع، صاف و بیغل و غشی است و آنچه میداند را صادقانه به مردم میگوید. خودش میتواند بهتنهایی بهعنوان یک سرمایه بزرگ برای کشور باشد، اما به نظر من دغدغههایی بین مردم وجود دارد. باید جلسات مکرر بگذاریم. سیستم ارتباطی ما قطع است. ما با نخبگان مان چه جلسه و گفتوگویی داریم؟ ما با دانشگاهیان و جوانانمان گفتوگویی داریم؟ چهقدر محدودیتهای هنرمندانمان را برطرف کردهایم؟
چهقدر محدودیت زنان را برطرف کردهایم؟ چه اندازه حرمت زنان را نگه داشتهایم؟ ما بالاخره مجموعهای از اقدامات را داشتیم که به اینجا رسیدیم. آن سیاستها و رویکردها و روشها باید اصلاح شوند. سیاستی که تحقیر مردم را انجام می دهد باید کنار گذاشته شود. سیاستی که اهانت به خانمها را در خود دارد، باید کنار گذاشته شود. سیاستی که توهین به جوانان، بیاعتنایی به هنرمندان و نخبگان کشور را در خود دارد باید کنار گذاشته شود.
کشور اگر بخواهد توسعه پیداکند، فقط بردوش نخبگانش رشد خواهد کرد
اصلاً به سمتی حرکت نمیکنیم که ببینیم مشکلی داریم یا نه؟ که بعد برای حل مشکل اقدام کنیم. فکر میکنیم اگر ما هنرمندانی را قبول نداریم و به آنها بیاحترامی میشود، جامعه هم مثل ما خواهد بود و برایش مهم نیست، درحالیکه برای جامعه مهم است. جامعه هنرمندان را سرمایههای خود میداند. حتی یک شرکت تولیدی سرمایه مردم است. هنرمندان و دانشگاهیها سرمایه مردمند. وقتی میشنوند که دانشگاهیان از کشور میروند، در دل خودشان عزا میگیرند. ممکن است به رو نیاورند و بحث نکند، اما با خود میگویند:«یعنی چه؟ مگر میشود نخبگان که سرمایه اصلی توسعه کشورند، به این راحتی بروند؟» کشور اگر بخواهد توسعه پیداکند، فقط بردوش نخبگانش رشد خواهدکرد. نخبگان به محض اینکه پزشک، سرمایهگذار و تولیدکننده بزرگی میشوند و به منابع مالی بزرگ دسترسی پیدا میکنند، بهجای آنکه بمانند در کشور، ما کاری میکنیم که فکر کنند در کشور نتیجهای نخواهند گرفت.
لذا من فکر میکنم این گفتوگوها باید راه بیفتد. ما میتوانیم مسائل ایران را حل کنیم. واقعاً مسائل ایران، با وجود این مردم، حلشدنی است. اینکه فکر کنیم در همه چیز ما به ته خط رسیدهایم، درست نیست. ما باید سیاستهایمان را درست کنیم. رویکردهای اشتباهی داشتیم که باید اصلاح شوند.
بله از اول انقلاب در تحریم هستیم ولی افتخاری نیست
*آقای جهانگیری! مجدداً ترامپ روی کار آمده، شما به تجربه خروج او از برجام و مسائلی که دولت آقای روحانی با آن مواجه شد اشاره کردید، فکر میکنید آن فضا در شرایط فعلی قابل تکرار است؟ چه چیزی در آن دوره وجود داشت که میتواند چراغ راهی برای امروز باشد تا مجدداً به همان نقطه نرسیم؟
راجعبه تحریمها باید نکته ای را عرض کنم، برخی میگویند«اتفاق خاصی نیفتاده و ما از اول انقلاب در تحریم هستیم.» بله، ما از اول انقلاب در تحریم هستیم، ولی افتخاری نیست، تحریمها هم با هم فرق میکنند. فرض کنید آمریکاییها تحریمی وضع کردهاند، مبنی بر عدم سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در نفت و گاز ایران و شرکتهای امریکایی هم این کار را انجام دادند و در نفت و گاز ایران سرمایهگذاری نکردند. یک رقیب از سایر رقبا حذف شد، این به ضرر کسی است که تمایل دارد در کشورش کار انجام شود. اگر همه رقابت کنند، بهترین کیفیت به کمترین قیمت در کشور خواهیم داشت. وقتی رقابت وسیع باشد کارها با قیمت پایین انجام میگیرد، ولی با این حال کار ما از بین نمیرود و شرکتهای اروپایی، چینی و ژاپنی میآیند.
تحریمهای شورای امنیت بر سر موضوع هستهای، نوع دیگری از تحریمها بود، از آن دسته تحریمهایی بود که برای اولین بار گفته شد ایران نباید نفت، پتروشیمی و فولاد صادر کند. بانک تحریم است و نباید توسط بانک پول جابهجا شود. از نظر قانونی تحریمهای شورای امنیت قانونیترین و قویترین تحریمها است، ولی وقتی شما تحریمهای شورای امنیت را ببینید، هیچکجا گفته نشده است که باید نفت ایران صفر شود.
اردوغان به جای ۱۱۰ هزار بشکه نفت ایران، ۱۰۰ هزار بشکه می برد زیرا...
در سال ۹۲ که دولت آقای روحانی شروع شد، طبق تحریم شورای امنیت ما اجازه صادرات یک میلیون بشکه نفت را داشتیم. شش کشور را مشخص کرده بودند و گفته بودند در این ۶ کشور با سقف تعیینشده امکان صادرات وجود دارد، مثلاً گفته بودند تعداد مشخصی بشکه به چین، هند، ژاپن، کره و ترکیه میتوان صادر کرد و برای هر یک سهمی را مشخص کرده بودند که از آن ۱ میلیون تقسیم شده بود. بیشترین حجم به چین و بعد به هند، ژاپن، کره و ترکیه میرسید. حتی ۱ بشکه هم اضافهتر نمیبردند. آن زمان آقای اردوغان نخستوزیر بود و ما بارها نشستیم و بحث کردیم که شما سهیمه تان ۱۱۰هزار بشکه است چرا ۱۰۰هزار بشکه میبرید؟ میگفت اگر بخواهیم ۱۰هزار بشکه اضافهتر ببریم، همه حسابوکتابهای ما را بههم میریزند که ثابت کنند ما ۱ بشکه اضافهتر آوردهایم، به همین دلیل چند بشکه کمتر میبریم که کشورمان گرفتار نشود. اقدام غیرمتعارف هم که درآن دوره تقریباً اتفاق نیفتاد و بهعنوان مثال فقط بابک زنجانی بود که در دوره آقای احمدینژاد اقداماتی انجام داده بود.
تحریمهای ترامپ با شورای امنیت دو تفاوت عمده داشت؛ یکی اینکه گفت:«نفت ایران باید صفر شود.» دوم اینکه اتاق جنگی در وزارت خزانهداری امریکا درستکرد و نیروهای پیگیر تحریم را چندین برابر کرد که لحظه به لحظه دنبال کنند که هیچ شرکت و طرفی با ایران مذاکره نکند. اگر طرفی با ایران مذاکره میکرد، بلافاصله سفارتخانه امریکا به آن کشور میرفت و میگفت«شما با ایران مذاکره کردید، میخواهید کشتی به ایران ببرید یا از ایران نفت بگیرید و با ما طرفید یا ما و یا ایران را انتخاب کنید.» ترامپ هدف را گذاشته بود برچیزی که رسماً اعلام میکرد و آن فروپاشی اقتصاد بود، ولی عملاً هدفشان فروپاشی ایران بود، به همین دلیل هم بود که تیم ترامپ اعلام کردند «ما کاری خواهیمکرد که ایرانیان جشن ۴۰ سالگی انقلابشان را برگزار نکنند.» آقای روحانی زمانیکه در شهریور ۹۷ به امریکا رفت میگفت که خیلی از مقامات از پیش ترامپ میآمدند و میگفتند که به ترامپ گفتهایم به برجام برگرد و ترامپ در جواب میگفت که باید صبر کنیم اوضاع ایران کامل بهم خواهد ریخت و گروه جدیدی روی کار خواهد آمد که با هم کمک خواهیمکرد تا ایران را بسازیم؛ یعنی او تا این اندازه امیدوار بود که تحریمها ایران را به چنین نقطهای برساند.
۱۴ نفتکش ایران را در دریای سرخ و مدیترانه منفجر کردند
یک گروه پای ایران ایستادند و همه توانشان را گذاشتند تا اوضاع ایران کنترل شود و نگذارند که هدفی که امریکاییها و ترامپ و تیمش (پمپئو و بولتون) دنبالش بودند، در ایران محقق شود. آنها نفتکشهای ایران را در دریای سرخ و مدیترانه دنبال و منفجر کردند. اخیراً فرمانده سپاه گفته است «۱۴ نفتکش ایران را منفجر کردند.» البته من هم از قبل گفته بودم، ولی گفته ایشان مهم بود. آنها خباثت را به اوج رساندند. در حالیکه امریکاییها با تمام ظرفیت آمده بودند که مانع صادرات و جابهجایی پول شوند و اقتصاد کشور را زیر چرخهای فشار خودشان از بین ببرند، فراهم کردن زیرساختها برای ممانعت از این اقدامات، بسیار زیاد زمانبر شد، ولی طوری شد که خودِ امریکاییها از جمله همین آقای بولتون اعلام کردند که فشار حداکثری ما بر ایران شکست خورد. در همان زمانی که ما با تحریمها به سختی مبارزه میکردیم که بتوانیم یک بشکه نفت بیشتر بفروشیم تا پولش را بگیریم و کالای مورد نیاز مردم را وارد کنیم، بیشترین فشارها علیه دولت بود؛ یعنی اوج و پیک فشارها بود.
آقای روحانی به رهبری اصرار کردند و گفتند شما فرمانده جنگ اقتصادی باشید و ما تابع شما خواهیم بود
من در مجلس دوم و سوم نماینده بودم. آن روزها گروههایی از مجلس، فرماندهان جنگ را به مجلس میآوردند و با آنها به تندی برخورد میکردند و سوالات زیادی از آنها میپرسیدند. امام در متنی که برایشان نوشت، تشری به آنها زد که شما چه کارهاید که فرماندهان جنگ را به مجلس میبرید؟ شما حق ندارید در جنگ دخالت کنید و درباره فرماندهان جنگ را اظهار کنید. ما هم حمایت رهبری را پشت دولت داشتیم لذا شورای عالی سه قوه را رهبری به همین دلیل درست کردند. آقای روحانی به آقا اصرار داشتند که ما در جنگ اقتصادی قرارگرفتهایم، شما خودتان فرماندهی جنگ را بهعهده بگیرید ما همه تابع شما خواهیم بود. ایشان در یکی از جلسات که در خدمتشان بودیم، فرمودند که فرمانده جنگ اقتصادی رییس جمهور است، ستاد هم درست میشود البته شما هم سعی کنید دیگران را قانع کنید.
گروهی برخلاف روال معمول و بدون داشتن صلاحیتهای لازم مقطعی روی کار آمدند و امور کشور را به دست گرفتند. صدایشان بسیار بلند است و نفوذشان خصوصاً در دستگاههای رسانهای بسیار زیاد است و نمیترسند. مصونیت آهنین دارند و هیچکس تعرضی به آنها نمیکند و فکر میکنند با شعارهایی که میدهند موقعیتشان را در حکومت مستحکم میکنند تا بتوانند به هرکسی خواستند هر بچسب و اتهامی بزنند
در فضای رسانهای و سیاسی آن زمان، کسانیکه تریبون در دست داشتند، برخی از ائمه جمعه و.... حملاتی نمانده بود به دولتی که خط مقدم جنگ اقتصادی بود، نکنند، ولی ما خوب عمل کردیم. پایان سال ۹۸ که ۲ سال از تحریمها گذشتهبود. همانطور که به شما گفتم، دلار ۱۲-۱۳هزار تومان بود. یک کالا در ایران به کمبود نرسید. حتی یک مغازه نبود که کالایی را درخواست کنید و نداشته باشد. از اواخر سال ۹۸ کرونا آمد و سال ۹۹ یک سال استثنایی بود.
سال ۹۹ کرونا ما را زمینگیر کرد، در شرایط تحریم
سال ۹۹ ما را کرونا زمینگیر کرد. بیماری ناشناختهای که همه دنیا را زمینگیر کرد. ما در تحریم با این بیماری روبهرو شدیم. شرایطمان جوری شد که کل درآمد دریافتی ارزی ما ۷ میلیارد دلار شد. در سال ۶۵، وقتی که من در مجلس بودم، یک سال بودجه آقای مهندس موسوی ۷ میلیارد دلار شد و مهندس موسوی معجزهکرد و کشور را اداره کرد. تصور کنید که سال ۹۹ هم دریافتی ارزی ما ۷ میلیارد دلار شد. مردم احساس کردند که دارو کم شده و برخی کالاها پیدا نمیشود.
بایدن که آمد یک فرصت طلایی بود تا در ۱۴۰۰ توافق کنیم اما عده ای اجازه ندادند
در واقع ۳ جبهه بود، هم تحریمها، هم فشارهای سیاسی مخالفین دولت خیلی پررنگ بود، هم کرونا بود و در واقع باید از تحریمها عبور میکردیم. من فکر میکنم، گروه ترامپ فهمیدند که ایرانیان مقاومت کردهاند و تحریمها شکست خورده است. بایدن که آمد، من فکر میکنم فرصت طلایی بود، ما میتوانستیم در همان سال ۹۹ و ۱۴۰۰ توافق کرده و مشکلات مردم را حل کنیم. مردم را از این گرفتاری بیرون بیاوریم اما عدهای اجازه ندادند. روزی آنها در تاریخ در بین وجدانهای مردم ایران محاکمه خواهند شد، که چرا اجازه ندادند مردم از این فشارها بیرون بیایند؟
این ترامپ همان ترامپ نیست، این دنیای فعلی هم همان دنیا نیست
اما ترامپ دوباره آمده است. به نظر من این ترامپ همان ترامپ نیست. این دنیای فعلی همان دنیا نیست. در این ۴ سال دنیا تغییرات و تحولات زیادی داشته است. تحولات در حال حاضر روزانه اتفاق میافتد. ما اصلاً پیرامونمان را نگاه نمیکنیم که در دنیا چه اتفاقاتی به سرعت در حال رخ دادن هستند. تحولات تکنولوژی، اقتصادی و سیاسی داشته ایم، دولتها قدرتشان در حال کم شدن است و قدرت نهادهای مدنی در حال زیاد شدن است. در این ۴ سال چه چیزی رشد نکرده است؟ هر روز ترامپ در دادگاه بود و انواع و اقسام اتهامات اخلاقی، مالیاتی و اقتصادی به او زده شد. حمله به کنگره از دیگر موارد بود. بالاخره اینها در امریکا چیزهای کمی نیست. در دنیا هیچکدامشان کم نیست، ولی مردم امریکا تصمیم گرفتند به ترامپ رای دهند؛ یعنی پیداست تغییرات جور دیگری است.
ما از آنجایی که تجربه ای از ترامپ داریم، نمیتوانیم موضوع را نادیده بگیریم. من نظرم را به آقای پزشکیان و دوستان اقتصادی دولت هم گفتهام. یک حالت همین وضعیتی است که اینها در بودجه سال آینده پیشبینی کردهاند که ۱ میلیون و ۷۵۰هزار بشکه نفت صادر شود. انشاالله با همین قیمت صادر شود و پولش نصیب دولت شود. دولت بتواند همین بودجه و برنامهای که داشته را اجرا کند. یک حرف حکیمانه است که میگویند«مسئول یک حکومت همیشه باید به آینده خوشبین و امیدوار باشد وامید و خوشبینی را در دل مردمش زنده نگه دارد، ولی باید برای حالت بدبینانه و سخت برنامهاش را نوشته و در میزش آماده داشتهباشد، که اگر اتفاق افتاد دستپاچه نشود و بههم نریزد.»
راهی جز مذاکره وجود ندارد، مذاکره با دنیا و آمریکا
باید یک برنامه اینچنینی برای دوره ترامپ هم تهیه شود و در کشوهای میز آقای رییس جمهور و دیگر مسئولین کشور باشد که برای مقابله با شرایط سخت از آن استفاده کنند.
|
حسین
در تاریخ
4
/10
/
1403
در ساعت
18
:
10
متن زیر را ارسال کرده است |
کسانیکه به انقلاب و رهبری اعتقاد و باور دارند نباید در فکر مذاکره با شیطان بزرگ باشند پس اینهمه سال دشمنی با غرب برای چه بوده؟ ریشه تمام مشکلات کشور سیاستهای غرب و غرب گرایی است
|
|
|
|