استاندار کرمانشاه: بی خوبی های فراوانی کشیدم و از سلامتی ام گذشتم مهندس بازوند : سختی های زیادی را کشیدم و خیلی اذیت شدم. اما واقعیت اینست که احساس می کنم توانستم کارهایی انجام بدهم و زلزله، سیل، بحران ها، بحران بیکاری و... را تا حدودی مهار کردم اما حقیقتا هم از سلامتی ام گذاشتم و خیلی وقت ها بی خوابی های فراوانی کشیدم. شاید یکی از دلایلی که الان گرفتار نوعی بیماری هم هستم همان بود.

اشاره:  

درصبح یک روز تعطیل راس ساعت 10 با مهندس بازوند استاندار محترم کرمانشاه قرار مصاحبه داشتیم، حدود یک ربع قبل از آن در دفتر ایشان حضور پیدا کردیم و تنها هم یکی از کارشناسان دفتر وی حضور داشت که می گفت: خدا کند آقای مهندس ساعت 10 برسد الان رفته مراسم درختکاری در دانشگاه رازی ، آدم بزرگواری است همانجا ممکن است تعدادی از مردم دوروبرش را بگیرند و درخواست هایی داشته باشند و استاندار هم عادت دارد یکی یکی به حرفهای آنها گوش می کند ، من سالهاست در دفتر استاندار کار می کنم کمتر استانداری را به دلسوزی و مردم داری و پرکاری مهندس بازوند دیده ام ، صبح علی الطلوع حتی قبل از ما بچه های دفترش او در اتاق کارش حاضر می شود و تا پاسی از شب کار می کند ، اصلا اهل خستگی نیست و باور کنید همه ما را هم خسته کرده است ، مهندس خیلی هم به فکر سلامتی خودش نیست و.....در اثنای این صحبت ها بود که با ورود محافظین استاندار به دفتر متوجه شدیم مهندس بازوند هم رسیده است و تنها چند دقیقه نگذشت که ما را به اتاق خودش فرا خواند و بعد از سلام و احوالپرسی مصاحبه آغاز شد ، از اول هم خدمت استاندار گفته بودیم که این مصاحبه جهت ویژه نامه نوروزی غرب است و متفاوت تر از همه مصاحبه های قبلی بیشتر رنگ و بوی احوالات شخصیه او و حالتی صمیمانه و دوستانه دارد که لبخندی زد و گفت: هرچه می خواهید بپرسید من در خدمتم و بدین ترتیب بود که مصاحبه استارت خورد. از صبر و حوصله مثال زدنی اش در این مصاحبه تقدیر می کنیم.

- لطفا ابتدا درباره سوابق خانوادگی تان کمی توضیح بدهید. در چه سالی و در کدام شهر متولد شدید؟

من متولد یکی از روستاهای شهرشتان نهاوند به نام تازه ناب تاف هستم. که تاف آن به منزله آبشار تلقی می شود چون در گذشته در آنجا آبشارهایی وجود داشته، به آن تازه ناب تاف گفته اند.

- مردم آنجا لر زبان هستند یا لک زبان؟

این روستا همه لر هستند. نهاوند در قسمت هایی مانند داخل شهر، لهجه هایی مانند ملایری و بروجردی دارند. تقریبا 50 درصد روستاهایش لری صحبت می کنند و 50 درصد دیگر لکی. آنهایی که طرف کرمانشاه هستند عموما لکی صحبت می کنند اما ما خودمان لری صحبت می کنیم. نهاوند هم که از شهرهای همدان است که لر زبان هستند.

- معمولا فامیلی هایی که پسوند «وند» دارند مانند بازوند، اهل لرستان هستند نه همدان.

نه اینطور هم نیست الان برای مثال ترکاشوند ها، عموما مقر و زادگاهشان در تویسرکان است. به هرحال برگردیم به سوال اول. من متولد 1342 هستم که البته در شناسنامه 1341 قید شده که باید 41 تلقی کنیم. تا سال 1354 ما در روستا بودیم و بعد از آن به شهر آمدیم. در مدرسه روستا که در واقع یک خانه و اتاقی بود که در آنجا درس خواندیم که بعدها همان اتاق به دو اتاق تبدیل شد که به نام مدرسه امید هنوز هم برجاست و نوسازی هم شده.

- الان همچنان در روستا فامیل دارید؟

بله الان فامیل ها و عموهایم آنجا هستند و خودمان آنجا زمین کشاورزی داریم.

- پدرتان هم کشاورز بود؟

بله پدرم هم کشاورز بود که البته الان در قید حیات نیست اما در شهر هم زمین داشتیم. که آن زمین داخل شهر پس از فوت پدرمان، در تقسیم ارث به من رسید که برادرم روی آن کار می کند که نزدیک به شهر است.

- شما چند برادر و خواهر بودیدیا هستید؟

ما 5برادر و 2خواهر بودیم که 2 برادر و یک خواهرم فوت کرده اند. که سه نفر دیگر که در قید حیات اند و به شغل آزاد فعال اند.

- درباره تحصیلات تان هم توضیحی بفرمایید.

من مهندسی عمران از دانشگاه کرمان دارم و فوق لیسانس برنامه ریزی توریسم از دانشگاه آزاد. دانشجوی رشته برنامه ریزی شهری اصفهان در مقطع دکتری هم بودم که واحدهای پایه را گذراندم اما ادامه ندادم.

-در چه سالی ازدواج کردید؟

سال 1369. که حاصل زندگی مان هم سه پسر است .

• ازدواح تان فامیلی بود ؟ از فامیل زن گرفتید؟
• نخیر

- میشه بفرمائید  فرزندان شما به چه کاری مشغول اند؟

یکی از آن ها معماری خوانده و در یک شرکت خصوصی در تهران کار می کند. یکی هم فارغ التحصیل مهندسی عمران از همدان است که بنا به دلایلی تمایل نداشت کار دولتی انجام دهد و به دانشکده خلبانی رفت و الان خلبان هواپیمای مسافربری ست. سومی هم امسال برای کنکور می خواند که از بین این سه پسرم تنها یکی از آنها متاهل است. دختری هم نداریم. بر عکس اینکه در سریال نون-خ می گفتند هدیه بازوند دختر آقای بازوند است!

- سوالی که در چند سال اخیر همیشه مطرح بوده اینکه چرا منزلتان را به کرمانشاه نیاورده اید؟

من تقریبا خانواده ام یک سال اول تا سال گذشته که بحث کرونا پیش آمد اینجا ساکن بودند که بعد بنا به دلایلی چون بچه ها در تهران بودند، از خرداد 99 همسرم که اینجا بود به تهران رفتند.

- چندی پیش در یکی از بانک های کرمانشاه  می گفتند که پسر آقای استاندار برای ده میلیون تومان وام به اینجا معرفی شده، آیا این صحت داشت؟

بله. همین پسرم که خلبان است سی میلیون تومان وام از بانک رسالت تهران می خواست وام بگیرد اما تهران یک ضوابط طولانی داشت که نهایت از اینجا وام گرفت. سی میلیون بود ها آن را سه میلیارد نکنید( می خندد).

- پسران تان در این مدت کرمانشاه هم آمده اند؟

بله خیلی زیاد. بارها آمده اند و همیشه در تعطیلات هم می آیند.

- فرزند بزرگتان چند سال سن دارد؟

متولد سال 1371.

- از این موضوع کمی فاصله بگیریم و به سایر سوال ها بپردازیم. شما واکسن زدید؟

نه. واقعیتش اول تصمیم داشتم واکسن بزنم برای اینکه مشوق دیگران باشد چون استقبال کم بود اما بعد چون استقبال زیاد شد دیدم که اولویت با افراد دیگری ست لذا واکسن نزدم.

-  چه زمانی و چگونه مطلع شدید که قرار است استاندار کرمانشاه شوید؟

من در شهریور 96 که در لرستان ماموریتم پایان یافت، جمع بندی بر این بود که سه استان برای من مطرح است: استان مازندران، گلستان که آقای نور مفیدی امام جمعه آنجا خیلی پیگیری می کرد و اراک که آقای دری نجف آبادی  نماینده ولی فقیه در استان مرکزی پیگیری می نمود. این سه استان برای من مطرح بود که در بین این سه استان، ترجیح می دادم به گلستان بروم.

- چرا گلستان؟

درباره اراک علی رغم اینکه شناخت داشتم اما چون چند سال معاون عمرانی بودم، اگر کاری را می خواستم انجام بدهم قبلا انجام داده بودم.. شرایط مازندران هم چندان برایم مناسب نبود. احساس کردم گلستان محیط بکر تری ست. بعد آقای وزیر کشور به من گفتند کرمانشاه می روی؟ که من هم همینطور بدون مطالعه گفتم بله. بعد دلایلی آورد که شما باید به این دلایل به کرمانشاه بروی.

- مقدور هست آن دلایلی که آقای وزیر کشور اشاره کردند بخاطر آنها استاندار کرمانشاه بشوید را اشاراتی بفرمائید؟

ایشان به هرحال روی نرخ بیکاری اینجا خیلی حساس بود و می گفت ما زمانی که استانداری را از دولت قبل تحویل گرفتیم نرخ بیکاری اش پایین بود و در این مدت خیلی افزایش پیدا کرده و شما یکی از اهدافتان این باشد که این نرخ بیکاری را مهار کنید و نگذارید بیشتر از 21درصدی که بود شود. که ظاهرا قبل از آن حدود 14 بوده که بعد به 21 رسیده و افزایش داشته. من هم گفتم که تمام توانم را می گذارم هرچند که در لرستان هم این قضیه را داشتم که آنجا در قضیه بیکاری اول کشور بود و بعد از چهار سال سیزدهم شد. هرچند الان دوباره اوج گرفته. بر همین اساس تمام برنامه هایمان را روی این گذاشتیم که نرخ بیکاری را کاهش دهیم. سند هایی را هم تهیه کردیم و بالا دست، ابزار و لوازمی که برای کاهش بیکاری ضرورت داشت را سعی کردیم فراهم کنیم. ازجمله بزرگترین عامل آن این بود که ما به ازای یک درصد که بخواهیم نرخ بیکاری را کاهش دهیم، باید 8هزار میلیارد سرمایه گذاری کنیم و اگر سالی 3 درصد کاهش کند باید سالی حدود 24 هزار میلیارد سرمایه گذاری کنیم تا تقریبا خروجی 20 هزار شغل خالص داشته باشیم. چون شغل ناخالص هم داریم مانند کارهای عمرانی که شغل ناخالص تلقی می شوند. بعد از آن متاسفانه قضیه زلزله پیش آمد که خیلی توان ما را گرفت اما این به گونه ای نبود که ما نسبت به آن اهدافمان نرسیم.

- بعد از این مدت پشیمان نیستید که چرا به کرمانشاه آمدید؟

پیشمان نیستم هرچند سختی های زیادی را کشیدم و خیلی اذیت شدم. اما واقعیت اینست که احساس می کنم توانستم کارهایی انجام بدهم و زلزله، سیل، بحران ها، بحران بیکاری و... را تا حدودی مهار کردم اما حقیقتا هم از سلامتی ام گذاشتم و خیلی وقت ها بی خوابی های فراوانی کشیدم. شاید یکی از دلایلی که الان گرفتار نوعی بیماری هم هستم همان بود. در مجموع خیلی اذیت شدم و فشار سنگینی روی من بود اما وقتی مردم کرمانشاه را می بیبنم خجالت می کشم که بگویم ناراضی هستم و رضایت دارم.

- خبر داریم که کسالت هایی هم دارید و یک بار هم چند ساعتی در بیمارستان بیستون بستری بودید. آیا این مشکل خاصی است که با آن درگیر هستید؟

آن بیمارستان قضیه اش این بود که فشارم کمی بالا رفته بود و مجبور شدم یک تست سی تی – آنژیو بدهم که خوش بختانه موردی نداشت. اما فشارم زیاد بالا می رفت.

- البته به نظر می رسد زیادی عصبانی نمی شوید که باعث شود فشارتان بالا برود.

بهتر است اینطور بگویم که عصبانیتم را بروز نمی دهم و در خودم می ریزم ،چون اگر قرار باشد من در کاری عصبانی شوم توقع می رود که زیر مجموعه و مدیران هم همین شیوه را انتخاب کنند. این معنی اش این نیست که عصبانی یا ناراحت نشوم. باور کنید من چند بار که از محله های آقاجان یا جعفرآباد بازدید کردم خدا می داند که بعضی شب ها تا ساعت 2نصف شب نتوانسته ام بخوابم چون آن افراد را دیدم و اعتیاد را دیدم. پیش خودم می گفتم که من مسئول این ها هستم و فردای قیامت باید پاسخگو باشم. همه این ها استرس و عصبانیت را زیاد می کند اما دلیلی ندارد بخواهم آن را به رخ مردم و مسئولان بکشم.

- در این چند سال چه مسئله ای خیلی شما را عصبانی یا ناراحت کرده است؟

(کمی مکث می کند.) کار اصلا من را عصبانی نکرده چون کار نشاط و شادی ست و هیچکس را عصبانی نمی کند. اما اخبار کذب خیلی من را آزار می دهد. به خصوص از کسانی که می دانند و دروغ می گویند. و افرادی که دنبال آن هستند تا دروغ را در کشور نهادینه کنند. خسارت دروغ در یک جامعه به مراتب بیشتر از خسارت یک جنگ یا خشکسالی ست. این نوع حرف ها واقعا آزار دهنده است هرچند می گویم من این ها را بروز نمی دهم.

- بارها گفته اید که ما سعی کرده ایم سرمایه گذار برای استان بیاوریم اما آن ها رفته اند. می توانید یک نمونه آن را بگویید.

ببینید مثال یک شرکت به اینجا آمد که یک شهرک تحت عنوان شهرک نان برنجی احداث کند و قصد داشت خودش هم زمین خریداری کند و قصد نداشت از زمین دولتی استفاده کند بلکه از مردم یک شهرک بخرد و این کار را انجام دهد که قرار شد 100 هکتار زمین بخرد و در کنار آن در همان شهرک هتل و رستوران و... هم ایجاد کند که مربوط به سال 97 است. خیلی اما علیه ایشان حرف زدند که بدهکار بانکی ست و...در صورتی یک ریال بدهی بانکی نداشت یا اینکه گفتند در لرستان با استاندار کار کرده در حالی که مطلقا در لرستان با من کار نکرده بود. اما اگر بخواهم کارهای همان سرمایه گذار را بگویم، آزاد راه همدان به ساوه را ساخته و مشارکت کرده، آزاد راه تبریز به ارومیه و تهران به پردیس را ساخته. قطعه بزرگی از آزاد راه شمال را در دست دارد و در مجموع می خواهم بگویم همین سرمایه گذار 11500نفر پرسنل دارد و الان همین افراد سر سفره این سرمایه گذار نان می خورند. اما کلی علیه ایشان به دروغ نوشتند که فامیل آقای بازوند و دوست و شریک اوست که ایشان گفت وقتی چنین فضایی هست من کار نمی کنم. جالب است که ایشان رفت و عین همین نمونه را در همدان دارد درست می کند که به جای نان برنجی سفال لالجین را قرار داده. یعنی به جای شهرک نان برنجی، در حال ساخت یک شهرک سفال در همدان است و گردشگری که قرار است به لالجین دنبال سفال برود داخل آن شهرک می رود و از هتل آن هم استفاده می کند که الان کارش را هم شروع کرده. یک پروژه دیگر هم درباره آزاد راه همدان به کرمانشاه بود که باز گروهی همین بازی را در آوردند و سرمایه گذار را فراری دادند. کرمانشاه بدون بخش خصوصی توسعه نمی یابد. الان هم اگر می بینید به خصوص در حوزه های اجتماعی و ورزش ضعف هایی دارد به این دلیل است که ما خلا سرمایه گذار و شرکت های بزرگ را داریم. من یادم می آید که در همین اتاق سه جلسه گذاشتم که یک ایرلاین برای کرمانشاه بیاورم که همین قشم ایر را از آقای مهندس زنگنه به مبلغ هزار میلیارد خریداری کنیم. من سه جلسه در این اتاق گذاشتم و همه سرمایه داران را جمع کردم اما مجموع پول ها 150 میلیارد بیشتر نشد. البته این معنی این نیست که کرمانشاه افراد سرمایه دارد ندارد، اما آن ها جرئت نمی کنند وارد شوند. من اعتقاد داشتم که شاید شیرین ترین کاری که در کرمانشاه می توانستم بکنم تشکیل یک ایرلاین به نام بیستون ایر بود که می توانست آن مرکزیت کرمانشاه در غرب کشور را احیا کند چون الان دیگر احیا نیست اما زمانی احیا بود. اما الان خدماتی که همدان می دهد خیلی بیشتر از کرمانشاه است. اما آن ایرلاین با 21 فروند هواپیما می توانست اینجا را احیا کند. هرچند من قدم های بزرگی برای احیای این امر برداشتم. به عنوان مثال بعد از 25 سال کرمانشاه جزو کلانشهر ها شد و ما الان 8 کلان شهر داریم. طبیعتا وقتی که کلانشهر می شویم، حتما ورود سرمایه به کلان شهر بیشتر می شود و ارزش افزوده دارایی و ثروت مردم بیشتر خواهد شد.

بحث دهکده لجستیک برای غرب کشور را در کرمانشاه گرفتیم. یک باند به فرودگاه اضافه کردیم که این ها همه مزیت هایی بود که ما بتوانیم یکبار دیگر آن قدرت غرب کشور و مرکز ثقلی که از دست رفته بود را احیا کنیم.

سوال: حالا از آن فضای صمیمی مصاحبه دور نشویم، شادترین و تلخ ترین خاطره تان از کرمانشاه چیست؟

تلخ ترین خاطره بحث بی خانمان شدن مردم در اثر زلزله بود که شرایط بسیار سختی را گذراندند. شاد ترین هم همین که توانستیم نرخ بیکاری را کاهش دهیم تا حدودی برایم لذت بخش بود.

سوال: مردم می گویند که چرا نرخ بیکاری بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران کاهش پیدا می کند اما ملموس نیست.

این کاملا طبیعی ست. من که آمدم 176 هزار بیکار داشتیم و سالانه 7500 نفر به آن اضافه می شوند و نرخ آن صعودی بالا می رفته. یعنی حتی برای آن 7500 هم شغل ایجاد نمی شد. مشخص است که یک دپوی بیکاری که پانزده سال طول می کشد تا روی هم جمع می شود، قطعا مطمئن باشید در چهار به میانگین کشور نمی رسد. به نظر من ایجاد شغل یکی از سخت ترین و پرکارترین کارها برای یک مدیر است چون شغل اصلا امکان ندارد با حرف درست شود بلکه برای آن بین 200 تا 300 میلیون پول برایش کنار بگذارید تا ایجاد شود. کاملا طبیعی ست که یک دپو و انباری که ظرف 15 سال شکل می گیرد در طی سه سال حل نمی شود. آن هم در شرایطی سخت مانند زلزله، سیل، کرونا، تحریم اقتصادی و... مگر اینکه معجزه شود.

سوال: سوالی که برای مردم پیش می آید این است که این همه انرژی را از کجا می آورید؟ از صبح زود و جلسات تا سفرهای تهران، خانواده شهدا، سفرهای شهرستان و... که حتی از سریال نون-خ هم غافل نمی شوید و به پشت صحنه آن می روید؟ آیا آمپول تزریق می کنید( خنده).

(می خندد). نه اتفاقا به شما بگویم الان به دلیل مشکل دیسک کمری که دارم، در حال گرفتن رژیم غذایی هستم و فکرکنم کمی هم ملموس شده. اما چون علاقه مند به کار هستم و معتقدم کار عنصر اصلی توسعه و پیشرفت است و باید فرهنگ کار را تا می توان افزایش داد. من همین جا در این مصاحبه می خواهم برای افرادی که می گویند چرا کار عنصر اصلی توسعه است؟ بگویم که یک کتابی هست به نام اینکه چرا کشور ها شکست خوردند. این را مطالعه کنند تا ببینند به چه شکل می توان کار کرد. جالب است همین سرمایه گذار که گفتم، من همین سوال را از ایشان پرسیدم که شما چه انرژی داری و چطور می توانی روزی 18 تا 19 ساعت کار کنی؟ و این برای ایشان خیلی عادی بود. این را هم بگویم که کار و تلاش است که ماندگاری ایجاد می کند. در این چند روز عمر انسان کسی باقی می ماند و تاریخ از او یاد می کند که یک کار اثر گذار را در جامعه انجام دهند. به نظر من کار و تلاش سوخت و موتور محرکه پیشرفت است. کار و تلاش را از هرکجا و هر منطقه ای بگیرید، مرگ توسعه رخ می دهد و نرخ بیکاری بالا و آسیب های اجتماعی و...

سوال: یعنی شب ها ساعت چند می خوابید؟

الان ساعت دوازده و نیم اما زمان زلزله عموما تا ساعت دو و سه بیدار بودم.

سوال: شب ها در فضای مجازی هم به نحوی حضور دارید؟

بله. معمولا از ساعت 11 به بعد هرکس با من در فضای مجازی کار داشته باشد سعی می کنم پاسخ بدهم البته من تلگرام ندارم چون ممنوع است اما در واتساپ اگر کسی پیام بدهد سعی می کنم همه را پاسخگو باشم.

سوال: در این چند سال پیش آمده که موضوعی باشد و مردم ندانند اما شما به عنوان مقام ارشد استان بدانید و نگران باشید و بترسید اما مردم خبر نداشته باشند؟

بله. واقعیت برداشت من این بود که سیل 98 ممکن است بیش از 2000 خانواده را در شهر کرمانشاه بی خانمان کند. خیلی نگرانی جدی داشتم و اگر یادتان باشد یکی دو روز قبل از آن هشدار دادم که مردم از خانه بیرون نیایند و خدا وکیلی مردم هم نیامدند بلکه خیلی همکاری خیلی خوبی داشتند. اگر این مردم همکاری نمی کردند و بیرون بودند ممکن بود سیل اسباب و اثاثیه و مغازه و...آن ها را از بین ببرد. مگر من چقدر می توانستم برای این ها خسارت بگیرم. ممکن بود فردی 50 میلیون خسارت بگیرد و من نهایت 10 میلیون می توانستم بدهم. این سیل یک مورد بود و مورد دیگر خیلی نگران بودم که در آن زلزله یک بار دیگر آن صفحه ای که زیر سرپل ذهاب است حرکت دیگری داشته باشد و خسارات سنگین تری را به بار بیاورد.

سوال: این ها شک خودتان بود یا به صورت کارشناسی به شما می گفتند؟

درباره سیل نظر کارشناسان بود اما درباره زلزله پیش بینی خودم بود که خداراشکر درست از آب در نیامد.

سوال: البته در نهایت به  آن صورت هم سیل نیامد.

ببینید سیل آمد اما هدایت شد. ما در گاماسیاب 1800متر مکعب بر ثانیه داشتیم. من زمانی که به آقای اردکانیان وزیر نیرو که در اهواز بود گفتم که ما چنین خروجی داریم واقعا خودش وحشت کرد که این ممکن است ده روز دیگر به سد کرخه برسد و یک فاجعه را ایجاد کند. هرچند در مسیر هم بر آن افزوده می شد.

سوال: بحث آقای اردکانیان پیش آمد این سوال را هم بپرسیم در سال هایی که شما در کرمانشاه حضور داشته اید، کدام یک از وزیران خیلی برای کرمانشاه دلسوز بودند و به شما کمک کردند؟

خیلی سوال سختی ست. اگر بخواهم الان واقعیت را بررسی کنم آقای زنگنه خیلی کمک کرد.

سوال: یک نمونه آن را می توانید بگویید؟

یک نمونه آن پتروشیمی اسلام آباد است با سرمایه گذاری 13 هزار میلیارد تومان. پالایشگاه گیلان غرب و پتروشیمی آن که الان کارهای مطالعاتی آن در حال انجام است حدود 2 میلیارد دلار. یک پتروشیمی کوچک که به عنوان ارزش افزوده این پتروشیمی ها محسوب می شود با 110 میلیون دلار که فردا هم نماینده اش برای خرید زمین به روانسر می آید و 180 میلیون دلار برای کنگاور که دو پتروشیمی کوچک می شوند. البته کوچک که می گوییم هزینه روانسر رقمی حدود 2700میلیارد تومان می شود وکنگاور حدود 3500میلیارد. این ها پتروشیمی هایی هستند که خوراکشان از پالایشگاه های گیلانغرب و پتروشیمی اسلام آباد تامین می شود. این پالایشگاه نفت است که از میادین گازی استفاده می کند.

سوال: حالا اگر بگوییم زنگنه کرمانشاهی ست، آیا در سایر وزیران که کرمانشاهی نیستند باز هم کسی را داریم که خیلی دلسوز کرمانشاه باشد و کمک کتند؟

به نظر من خود آقای جهانگیری خیلی کمک کرد. خود شخص رئیس جمهور خدا وکیلی کرمانشاه را به عنوان یک اولویت خود برای پیشرفت در نظر گرفت. البته باعث خوشحالی ست و من می خواهم بگویم که مطالبات کرمانشاه در مرکز و مدیران ملی به صورت یک مطالبه جدی واقع بینانه و واقعی تلقی می شود و همه دنبال این هستند در حد مقدورات بتوانند به این مطالبات پاسخ گو باشند. البته گلایه هایی هم از بعضی ها داریم که تعهداتی بود و اجرا نکردند. به عنوان مثال انتظار داشتیم که قره سو و فاضلاب آن ساماندهی شود که با وجود اینکه با آقای نوبخت صحبت کردیم و آقای اردکانیان بازدید کرد نتوانستیم آن پول لازم که حدود بیش از 150 میلیارد لازم داشت تا ورودی های فاضلاب به قره سو را قطع کنیم را نتوانستیم تهیه کنیم.

سوال: در این سال ها بارها بحث انتقال شما به استان های دیگر پیش آمده. در این سال ها چه پیشنهادهایی مطرح شده؟

یکی دو بار بحث خوزستان برای من مطرح شد که من خودم تمایلی نداشتم. یکبار تقریبا نزدیک بود این اتفاق بیفتد تا سفر اخیر که دکتر جهانگیری آمد با من صحبت کرد که جمع بندی این است که شما به خوزستان بروید و شخص دیگری این جا بیاید و درباره آن فرد هم صحبت کردند. اما من آقای جهانگیری را قانع کردم که من یکسری کار ها را شروع کرده ام و واقعا آقای زنگنه هم به شدت با رفتن من مخالف بود. در اوایل بحث هلال احمر هم مطرح شد که اصلا خودم علاقه ای نداشتم.

سوال: در بین نماینده ها در دوره قبل و فعلی چه کسانی شما را اذیت کردند؟ هرچند از دوره فعلی یکسال گذشته.

نمی توان گفت که اذیت می کنند اما من خیلی دوست دارم که هم نمایندگان فعلی و هم ادوار، یک اجماعی روی منافع استان داشته باشند که من این اجماع را نمی بینم که این یک نقطه ضعف است که مسئولانی که در این زمینه تجربه دارند نتوانند برای توسعه و پیشرفت اجماع کنند. مطالبات نمایندگان از من خیلی مطالبات سنگینی نیست. یک مثالی اگر بزنم شما و دو میلیون هم استانی ما با ماشین به تهران می روید و یکساعت در شهر همدان سرگردانید. چرا ما یک ساعت از شهر همدان عبور کنیم. چرا نتوانیم یک آزادراه احداث کنیم که اصلا از کنار همدان عبور نکنیم. چرا همدانی ها با این آزاد راه مخالف هستند. هیچکس این مطالبه را از من نخواسته. یعنی یکبار نه نماینده از من این را خواسته که این آزاد راه را درست کنیم که مردم باید یک ساعت با ماشین از صالح آباد تا جورقان طی کنند به جای آن این آزاد راه را بسازیم. ما وقتی که آزاد راه همدان به کرمانشاه را درست کنیم، اینطور نیست که آزاد راه از داخل شهر همدان عبور کند. این آزاد راه از همین دوراهی که سنندج کرمانشاه مستقیم به آزاد راه ساوه همدان وصل می شود و شما می توانید مسیر یک ساعته را طی 25 دقیقه بروید. من می گویم که مطالبات نمایندگان باید از نماینده دولت از این جنس باشد اما نیستند.

سوال: فکر می کنید این آخرین اسفندی ست که در این استان استاندار هستید؟

من صرف نظر از اینکه هر دولتی چه اصول گرا، اصلاح طلب یا اعتدال گرا که مردم انتخاب کنند بیاید، اما مطلقا بعد از اتمام کارم اینجا نخواهم ماند.

سوال: این یک واقعیت است که بعد از پایان کار از این استان بروید. اما فکر می کنید در دولت بعد در استان بمانید یا دوست دارید بمانید؟

نه. اگر هم دوست داشته باشم کرمانشاه نه.

سوال: اما شما گفتید که طرح هایی را شروع کرده اید و می خواهید آن را به یک سرانجامی برسانید.

ببینید بالاخره در این شش ماهه آن ها را به یک نقطه ای می رسانم که از ریل خارج نشوند. همانطور که الان اسلام آباد را رساندیم و در ریل است و هر دولتی بیاید آن را ادامه می دهد و تکمیل می کند.

سوال: یعنی احتمال قوی نمانید؟

مطلقا نخواهم ماند.

سوال: حتی اگر بخواهند؟

حتی اگر بخواهند.

سوال: به دلیل سختی ها؟

حالا به هر دلیلی هست.

سوال: یعنی بازنشست می شوید؟ الان چند سال خدمت هستید؟

حدود 34 سال.

سوال: من در پایان مصاحبه اسم چند نفر را می گویم و اگر مایل باشید کوتاه نظرتان را بگویید.

آقای روحانی: دولت زحمت کش که خیلی کارها را انجام داد اما بدشانس که با بحران های فراوانی مواجه شد.

جهانگیری: سیاست مدار بسیار خوب و با برنامه.

زنگنه: وزیر مقتدر، پاک دست و توسعه گرا.

تعریفتان از کرمانشاه جدای از تعریف مقام معظم رهبری: استانی ثروت مند.

آیت الله علما: واقعا پدر معنوی استان هستند.

ملا قادر قادری: یک اسوه مقاومت.

سعید طلوعی: طلوعی مدیری ریسک پذیر است اما تا حدودی خود محور. و این خود محوری ضربه سختی به او می زند. مدیر باید یک حالت نرمش داشته باشد چرا که اگر نرمش نداشته باشد، مدیریتش سخت و شکننده می شود.

سوال: در دوران شما مدیری داشته ایم که بازداشت شود؟

بله. مدیر صنعت و معدن که سه ماه پس از روی کار آمدن من بازداشت شد.

سوال: مدیری را هم برکنار کرده اید؟

خیلی. مانند اداره کشاورزی، آب، خیلی از بانک ها و...

سوال: اما شاید خیلی از این ها روال طبیعی باشد؟

نه، واقعا در جهاد کشاورزی یا منابع طبیعی و امور آب من مصمم بودم علی رغم اینکه همه نماینده ها هم مخالف بودند.

سوال: شده از مدیری تا آخر حمایت کنید؟

حتما. بالاخره از مدیرانی که زحمت می کشند و کار می کنند و کارهای خوبی در برنامه شان هست حتما حمایت می کنم.

سوال: مثلا از میراث تا آخر حمایت کردید؟

به نظرم در حق میراث ظلم شد. و ما هم تا جایی که توانستیم حمایت کردیم  همچنان هم حمایت می کنیم.

سوال: پس چرا رفت؟

البته هنور نرفته، اما از روز اول که درگیر شدند خودش گفت که من می روم اما گفتم که مصلحت نمی بینم. ایشان استعفا هم نداد و ماموریتش تمام شده. رونوشت نامه ای که به آقای مونسان داده را به من داده که در آن نوشته چون ماموریت من تمام شده، ضمن تشکر خواهشمند است نسبت به تمدید ماموریت من بنا به دلایلی اقدام کنید. حتی استعفا هم نداده و آقای مونسان با من صحبت کرد که گفتم اگر خودش تمایلی به تمدید ندارد ما هم حرفی نداریم.

سوال: در دوران شما چند انتخابات برگزار شد؟

انتخابات مجلس فقط و الان هم که انتخابات ریاست جمهوری و وشوراها در پیش است.

سوال: از نتیجه انتخابات مجلس راضی بودید؟

ببینید این مردم هستند که در مجلس انتخاب می کنند که خیلی حضور نداشتند به خصوص در دور دوم. اما امیدواریم در انتخابات ریاست جمهوری حضور بی سابقه ای را ببینیم و حضور چند برابری باشد همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند حضور در انتخابات اقتدار کشور را می رساند که امیدواریم شاهد این حضور باشیم.

سوال: پیش آمده در ماه های اخیر در بین کاندیداهای ریاست جمهوری با شما تماس بگیرند و مشورت بخواهند ؟

بله، یکی دو نفر تماس گرفتند و مشورت کردند که من هم در مشورت ها جواب رد ندادم هرچند ممکن است رای هم نیاورند اما برایشان آرزوی موفقیت کرده ام.

سوال: به نظر می رسد قرابت محسن رضایی با شما بیشتر باشد. ایشان با شما مشورت کردند به خصوص در سفر آخرشان؟

سفر آخر ایشان درباره منطقه آزاد قصر شیرین بود و بحث ریاست جمهوری نبود.

سوال: در حاشیه آن چطور؟

نه ما حاشیه ای نداشتیم که صحبت حاشیه ای کنیم.

سوال: با آقای رییسی هم نداشتید؟

نه با ایشان هم نبوده.

سوال: تا پایان این دولت و در ماه های آینده، باز هم مدیرانی داریم که جابجا شوند؟ غیر از میراث فرهنگی.

بله احتمال دارد.

سوال: در بین فرمانداران چطور؟

ممکن است یک نفر.

سوال: بازنشست می شود یعنی؟

بله.

سوال: حتی نزدیک انتخابات؟

اصلا ممکن است شب انتخابات هم فرماندار عوض کنیم چون هیچ منعی وجود ندارد.

سوال: به عنوان آخرین سوال، در بین نشریات کرمانشاه از کدام یک راضی هستید؟

من واقعا از آن هایی که دلشان برای استان و توسعه آن می سوزد رضایت دارم.