3:48 AM
     صفحه نخست          اساسنامه و مرامنامه حزب          آلبوم عکس       عضویت در حزب         آرشیو مطالب       جستجوی مطلب           پیوند ها          تماس با ما 
 یادداشت سر دبـیـر
  نادر کالمعدوم

در حالیکه استاد اعظم این جماعت متهم فاسد آن عالیجناب قهوه ای پوش بود که وقتی دید اوضاع خراب است خیلی زود از مهلکه و معرکه گریخت و اینک در پارلمان به ریش خلق الله می خندد و سودای وکالت نیز در سردارد! گویا اصلا طرف شهردار کرمانشاه نبوده و بازداشت های اخیر ربطی به وی ندارد ! بقول طلبه ها : نادر کالمعدوم

 اخبار عمومی
دختر شهید شادمانی: انتشار فیلم عروسی دختر شمخانی پروژه موساد است
رسول منتجب نیا: ۸۰ هزار آمر به معروف را چه کسی آموزش داده است؟ / مگر ندیدیم در «گشت ارشاد» چه اتفاقاتی افتاد؟
واکنش ضرغامی به فیلم عروسی دختر شمخانی: او سرش را پایین انداخته بود
عذرخواهی سردار رحیم صفوی از خانواده مرحوم هاشمی رفسنجانی
قانون پیوستن ایران به CFT برای اجرا ابلاغ شد
نون خ فعلاً توقف خورد؛ سعید آقاخانی «اسباب زحمت» را برای رمضان می‌سازد
سقوط رتبه ایران در اینترنت موبایل و ثابت
دولت سوريه: احمد شرع صريحا از پوتین خواست بشار اسد را تحویل دهد
واکنش نماینده سابق مجلس به دبیر ستاد امر به معروف: "دوباره احساس کردید یکم شرایط آروم شده، از تو غاراتون در اومدین؟!"
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی: قانون منع دو تابعیتی ها مربوط به دوران پهلوی است و باید اصلاح شود/
واکنش محسن هاشمی به حرف های رحیم صفوی : در «استخر» هم می توان شهید شد
واکنش دادستان کل کشور به باهنر: افراد جاهل در مورد حجاب نظر ندهند!/ حجاب یک امر شرعی است
حسام‌الدین آشنا: این صفرها که از پول ملی حذف کردید، سفره مردم بود
قشقاوی: طرح تعلیق CFT در مجلس، تقابل صریح با رهبری است / تکمیلی/ دو فوریت طرح رای نیاورد
عطاالله مهاجرانی: شرم الشیخ جای ایران نبود
تأیید «حذف چهار صفر پول ملی» در مجمع تشخیص
پزشکیان: در عموم موارد، مقصر مشکلات مردم، تصمیم‌گیران هستند
سخنگوی مجمع تشخیص: رهبر انقلاب تصمیم‌گیری در مورد لوایح CFT و پالرمو را به مجمع محول کردند و هیچ توصیه‌ای نداشتند
لاوروف: به ایران تجهیزات نظامی می‌دهیم
حسن روحانی ادعاهای شمخانی درباره هواپیمای اوکراینی را تکذیب کرد
ادعای ترامپ: اگر ایران سلاح هسته‌ای داشت، توافق غزه اتفاق نمی‌افتاد/ توافق غزه با حمله به مراکز هسته‌ای ایران آغاز شده
ضرغامی: این‌روزها با بعضی ها که مسئولیت دارند تماس می‌گیریم، می گویند دیگر موبایل ندارند، یا محل استقرارشان معلوم نیست
ناطق نوری: سکوتی در کار نیست/ تصرف سفارت آمریکا اشتباه بزرگی بود
مشاور رئیس‌جمهور: پزشکیان در حال مذاکره برای رفع فیلتر سایر پلتفرم‌هاست
دعوت ایران به اجلاس «شرم الشیخ» ؛ آیا آمریکا اشتباه خود در کنفرانس مادرید را اصلاح می کند؟
حمله امام جمعه تهران به باهنر: هی راجع به حجاب وِر می‌زند / کی به تو اجازه داده از پایان قانون حجاب خبر بدی؟ / خب بابا این زبانتان را ببندید دیگر!
ترامپ: افتخار می‌کنم که ایران از توافق آتش بس حمایت کرد
عراقچی: طرح صلح ابراهیم خائنانه است و ایران هیچ‌وقت به آن نخواهد پیوست/ نیروهای مسلح در آماده‌باش کامل باقی مانده‌اند؛
نماینده مجلس: حتما مسائل بزرگتری هست که جلوی قانون حجاب را گرفتند
پروانه سلحشوری: اگر صدای جامعه درباره حجاب شنیده شده بود شاهد ماجرای سال ۱۴۰۱ نبودیم
سردار رادان: خودروهای پلیس باید ضد گلوله شود/ شایسته نیست با سمند به‌درگیری با اشرار برویم
علم الهدی: عده‌ای روی این موضوع کار می‌کنند که بی‌حجابی‌ها و لاابالیگری ها باید آزاد باشد؛ مردم ما با عرفی شدن دین، شاد نمی‌شوند
ذوالنوری: طرح سه‌فوریتی جلوگیری از اجرای CFT در دست بررسی است
عباس عبدی: تصمیم دیرهنگام مجمع تشخیص، به درد گلِ مِنار می‌خورد
معاون اجرایی پزشکیان: امسال به احتمال ۹۰ درصد پلتفرم‌ها رفع فیلتر می‌شوند؛ خیلی زیاد امید داشته باشید
معاون اجرایی پزشکیان: امسال به احتمال ۹۰ درصد پلتفرم‌ها رفع فیلتر می‌شوند؛ خیلی زیاد امید داشته باشید
مسعود فراستی منتقد: حزب توده فرهنگ ایران را رشد داد/ فرهنگ‌ ما به حزب توده مدیون است
فراخوان رادیکال‌ها برای تجمع علیه باهنر در روز پنج‌شنبه
آسمان ایران برای پهپادهای جاسوسی ناامن شد
انتقاد شدید هم میهن از پزشکیان؛ لحن و بیان شما نشان از استیصال دارد
 گفتــگو
باهنر: برخی می‌خواهند تمام جنگ ۱۲روزه را گردن جاسوسان بیاندازند/آمریکا به خوبی معنی فتوا برای شیعیان را می‌داند/روایت مخالفت جلیلی با CFT تا جلسه آخر!
عضو کمیسیون امنیت ملی:​ اگر دولت بتواند ۶ ماه شرایط کشور و اعتراضات را مدیریت کند، غربی‌ها خودشان پیشنهاد مذاکره می‌دهند
محمد هاشمی رفسنجانی: با چند قطعنامه اضافه نمی‌توانند کاری با ملت ایران بکنند/ باید حضور و نقش مردم در اداره کشور بالا برود
ابطحی: جلیلی رئیس جمهور بود، زیرساخت‌های کشور قطعاً زودتر از هم می‌پاشید
توصیه ظریف به ترامپ: به بی‌بی گوش نده!
رئیس جبهه اصلاحات: کسی نگفته انرژی هسته ای حق مسلم نیست، اما رفع کامل تحریم ها اولویت دارد/ حاکمیت باید دست به تصمیمات سخت و شجاعانه بزند
باهنر: اگر بنزین ۷۰ هزار تومان شود به هر ایرانی ۷ میلیون تومان یارانه تعلق می‌گیرد
زیباکلام: مشکل اصلی بی آبی و بی برقی نیست، بلکه بی اعتمادی مردم است
علی شکوری‌راد: تندروها پس از خالص‌سازی قدرت دچار طغیان شدند؛ اعتماد رهبری هم خدشه‌دار شد
آزاد ارمکی: جامعه می‌خواهد مدرن زندگی کند و در این مسیر هرچه را لازم باشد از سر راه برمی‌دارد

کد مطلب 33597           تاریخ ارسال : 1403/11/15                         نسخه چاپی
بیژن عبدالکریمی : بخشی از جامعه ایرانی به مقاومت در برابر غرب اعتقاد ندارند ؛ تا کجا زورمان می رسد؟

«مقوله گفت‌و‌گو با امریکا یک مقوله نظری نیست؛ یک مقوله سیاسی است. بخشی از جامعه ایرانی به مقاومت در برابر غرب اعتقاد ندارند. اما گفتمان انقلاب به این امر اعتقاد دارد. بحث بر سر این است که تا چه اندازه می‌توان مقاومت کرد؟ آیا این مقاومت منافع ملی را تامین می‌کند؟ بحث بر سر زور است.


همزمان با گرامیداشت چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب سال ۵۷ و در بحبوجه نزدیک شدن به موعد مقرر سند چشم‌انداز ۱۴۰۴، ایران با بحران‌های متعددی روبه‌روست. از یک طرف ناترازی‌های متعدد اقتصادی و ارتباطی و از سوی دیگر شکاف طبقاتی عمیقی که باعث شده، بسیاری از مردم طبقه متوسط به دلیل فقر به دهک‌های پایین‌تر هبوط کنند. همچنین طیف وسیعی از فقرای ایرانی هم به عمیق‌ترین دره‌های فقر مطلق نزول کنند. از یک طرف تحریم‌های اقتصادی و از طرف دیگر مطالبات نسل‌های جدید ایرانی از جمله نسل‌Z شرایط خاصی را پیش روی کشور قرار داده است.
 
به گزارش اعتماد، برای عبور از مشکلات، اما لازم است نگاهی به مسیر طی شده و چرایی بروز این مشکلات انداخته شود. بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه معتقد است انقلاب سال ۵۷ از اساس بر پایه دیدگاه‌های نظری و تئوریک بنیان‌گذاری نشده بود، بلکه این رخداد‌های ناگهانی بودند که مسیر انقلاب را مشخص کردند. او مهم‌ترین پاشنه آشیل جامعه ایرانی را فقدان قدرت ارتباط‌گیری با «سوژه مدرن» ارزیابی می‌کند. این سوژه مدرن از منظر عبدالکریمی می‌تواند درک مطالبات طبقات نوگرا، تحول‌خواهان، نسل‌Z و بخش مدرن جامعه ایرانی باشد و همچنین می‌تواند فقدان گفت‌و‌گو و مذاکره با ایالات متحده امریکا به عنوان نماد غرب تلقی شود. بر این اساس است که عبدالکریمی راهکار برون رفت از مشکلات را تلاش برای ایجاد ارتباط با سوژه مدرن ارزیابی کرده و آن را شاه‌کلید عبور از تنگنا‌های فعلی می‌داند. او به دولت و حاکمان توصیه می‌کند که کثرت را به اندازه وحدت قدر نهند و مطالبات اکثریت را مورد توجه قرار دهند.
 
*با گذشت بیش از ۴۶ سال از انقلاب، آیا می‌توان تصویری از زمینه‌های که باعث شکل‌گیری این انقلاب شد، ارائه کرد؟ انقلاب ۱۳۵۷ بر بلندای کدام دیدگاه نظری و گفتمانی اوج گرفت؟
 
برای پاسخ به این پرسش باید میان چند مفهوم تمایز قائل شویم. نخست مفهوم «جهت‌گیری سیاسی» است. اینکه من مخالف نظام پهلوی باشم یا نظام حامی نظام سلطنتی پهلوی. اینکه من طرفدار نظام جمهوری اسلامی باشم یا مخالف آن و... اینها جهت‌گیری‌های سیاسی است. مقوله دیگر، «آرمان سیاسی» است. اینکه انسان‌ها بر روی آرمان‌هایی، چون آزادی، عدالت، برابری، ارزش‌های اخلاقی، حقوق بشر و... تکیه دارند و برای آن مبارزه و تلاش می‌کنند.
مساله بعدی «ایدئولوژی سیاسی» است که برخی اندیشه‌ها و ایدئولوژی‌ها نظام سیاسی را ترسیم می‌کنند. مثل دیکتاتوری پرولتاریا که در مارکسیسم وجود دارد. یا اندیشه‌های لیبرالی که اندیشمندان لیبرال، آنها را مطرح کرده و شرح داده‌اند. از سوی دیگر نظام «الهیاتی سیاسی» هم وجود دارد که پاره‌ای از مومنان مبتنی بر آن برخی از مفاهیم را برای خود می‌سازند. مثل شهر خدای اگوستین یا وحدت کلیسا و دولت در اندیشه‌های مسیحی یا نظریه ولایت فقیه در عالم تشیع، یا نظریه خلافت در میان اهل تسنن.
 
 
 
 
علم سیاست هم وجود دارد که به توصیف رویداد‌ها می‌پردازد و مدعی واقع‌بینی است. اگر چه علم سیاست خود مبانی متافیزیکی خاصی دارد. در کنار همه این موارد، تفکر سیاسی و فلسفه سیاسی که می‌کوشد به حقایق، ذات و سرشت پدیدار‌های سیاسی نزدیک شود، عامل اثرگذاری برای بروز رخدادهاست.
 
*انقلاب ۱۳۵۷ از کدام یک از این موارد بهره‌مند بود؟ جریان سیاسی این انقلاب را شکل داد، آرمان سیاسی، آرمان الهیاتی یا ایدئولوژی سیاسی؟
 
آنچه در جامعه ایرانی در دوره انحطاط تاریخی ما یعنی طی دو قرن اخیر که در مواجهه جامعه ایرانی با مدرنیته گسست ایجاد شد، نمایان است، فاصله گرفتن از میراث و سنت فرهنگی‌مان است. در عالم اسلام، وقتی ما به یونانی‌ها برخورد کردیم، وجود‌شناسی، مابعدالطبیعه و علم‌النفس و الهیات یونانی وارد جهان اسلام شد.
 
فارابی نخستین شخصی بود که به فلسفه سیاسی پرداخت و پس از او ایران دیگر فلسفه سیاسی نداشت. همه این موارد را بیان می‌کنم تا بگویم جامعه ایرانی چه در دوران پس از انقلاب و چه در دوران فعلی به شدت از فقدان فلسفه سیاسی یعنی تامل بر سرشت امر اجتماعی، سیاسی و... تهی است. این وضعیت را طی دو قرن اخیر تجربه کرده‌ایم. ایدئولوژی‌های سیاسی مثل اندیشه‌های مارکسیستی، اندیشه‌های مجاهدین خلق، ایده‌های حزب توده، ایدئولوژی نهضت آزادی و نظام تئولوژیک و الهیاتی که در نظریه ولایت فقیه مطرح شد و... جنگ در سال‌های ابتدایی انقلاب را به جنگ ایدئولوژی‌ها بدل ساخت.
 
مردم ایران در زمان ابتدای انقلاب، آرمان داشتند. آرمان‌هایی، چون استقلال، آزادی، حکومت برابری، حکومت عدل علی (ع) و... وجود داشتند. جهت‌گیری سیاسی و حب و بغض نسبت به سلطنت هم وجود داشت، اما مردم و حتی نخبگان بهره‌مند از یک اندیشه سیاسی قوام یافته نبودند. حتی مردم نمی‌دانستند قرار است آرمان‌های‌شان چگونه محقق شود. این ابهام در مورد همه جریانات سیاسی سنتی، مدرن، سکولار، مذهبی و... وجود داشت. یعنی در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷، هیچ فرد و جریانی به درستی نمی‌دانست چه ساختار سیاسی قرار است در ایران شکل بگیرد؟ در واقع در ایران ابتدای انقلاب، عمل بود که راهنمای نظر و تئوری شد.
 
یعنی در ایران حرکت شد، نزاع‌های سیاسی شکل گرفت، برخی جریانات، جریانات دیگر را حذف کردند و نهایتا به صورت مجمل، یک نظریه سیاسی به دلیل پایگاه عظیم توده‌ای رهبر انقلاب، نظام سیاسی فعلی یعنی جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر را شکل داد. بحث‌هایی که در مجلس اول ثبت شده، کاملا نشان می‌دهد چه اختلاف نظر‌های گسترده و بحث‌های زیادی وجود داشت. نهایتا باید گفت وضعیت موجود حاصل عوامل متعدد درونی و بیرونی است.
 
*آیا می‌شود به این متغیر‌ها و عوامل که در شکل‌گیری شمایل نهایی نظام سیاسی فعلی تاثیرگذار بودند، اشاره کرد؟ آیا مردم در سال ۵۷ می‌دانستند چه می‌خواهند؟
 
پاره‌ای از این عوامل، برآمده از نزاع‌های سیاسی و ایدئولوژیک بین جریانات گوناگون است. بخشی از آن حاصل فشار‌هایی است که نظام سلطه بر ایران آورد. اگر ایران با شرایط عادی مواجه می‌شد، شاید جامعه امروز ایران متفاوت بود. امروز ساختار سیاسی ایران حاصل یک تئوری سیاسی صرف نیست. بخشی از آن حاصل موقعیت ژئوپلتیک ایران است. تهدیداتی که امریکا و غرب علیه ایران دارند و به شکل فروپاشی سیاسی سیستم بروز می‌کند؛ اینها نیازمند توجه ویژه نهاد‌های اطلاعاتی، امنیتی و نظامی است. بنابراین همه گزاره‌های اثرگذار بر شرایط امروز ممکن است برآمده از مبانی نظری نباشند و مرتبط با رخداد‌های عملی و عینی باشند. ما در یک چنین شرایطی قرار داریم. برای پاسخ به بخش دوم پرسش شما باید بگویم مردم خودشان هم دقیقا نمی‌دانستند دقیقا چه می‌خواهند و در یک فرآیند تاریخی به آنچه با آن روبه‌رو شدند، رسیدند.
 
*یعنی نظر و تئوری به شکل مطلق در سال‌های ابتدایی انقلاب غایب بود؟
 
ترکیبی از عمل و نظر شکل گرفت؛ استلزامات سیاسی - اجتماعی، روابط ژئوپلیتیک و همه گزاره‌های دیگر ایجاد شدند و ایران امروز را تصویرسازی کردند. البته نظر، به نحو مطلق غایب نبود. اما نظر بیشتر یک الهیات سیاسی بود تا فلسفه سیاسی. به همین دلیل نظریه ولایت فقیه امروز با بحران‌ها و مشکلات نظری زیادی مواجه است.
 
*اگر قرار باشد یک متغیر مهم را برای سال‌های ابتدایی انقلاب نام ببریم که اثرات قابل توجهی را در بروز مشکلات امروز داشته، کدام گزاره را می‌توان نام برد؟
 
من اگر بخواهم به مواردی اشاره کنم شاید فقدان فلسفه سیاسی، فقدان مواجهه حکمی و فلسفی با مسائل که هم پاشنه آشیل جریان روشنفکری ماست و هم پاشنه آشیل روحانیت ایرانی را نام می‌برم. اینکه ایدئولوژی جانشین تفکر شد همچنان مهم‌ترین پاشنه آشیل جامعه ایرانی است.
 
*ایران در دورنمای آینده به چه مواردی نیاز دارد؟ مردم ایران طی بیش از ۴ دهه گذشته، فشار زیادی را در جنگ، تحریم، بحران‌های اجتماعی، کاهش قدرت خرید و ناترازی‌های اقتصادی و... پشت سر گذاشته‌اند. چطور می‌توان این وضعیت را در چشم‌انداز آینده برای مردم تغییر داد؟
 
من نمی‌دانم سوال شما را باید سیاسی بفهمم یا فلسفی؟ آیا شما از من یک دورنمای سیاسی می‌خواهید یا یک دورنمای فلسفی؟ سیاست با اینجا و اکنون و مسائل روزمره رابطه دارد، اما فلسفه با مسائل بنیادین، تمدنی و تاریخی و درازمدت. حرف من این است که هم در زمان شاه ما اسیر احساس‌گرایی بودیم و تفکر کمتر بود و ایدئولوژی حاکم بود و هم امروز این وضعیت وجود دارد. برای رفع این مشکلات باید نوع نگاه‌مان به مسائل بنیادین تغییر پیدا کند.
 
*شما زمینه‌های شکل‌گیری انقلاب و عوامل موثر بر آن را شرح دادید. متغیر‌های اثرگذار در شرایط امروز را هم توضیح دادید، اما از فردای جامعه ایرانی سخن نگفتید. این ساختار سیاسی چه آینده‌ای را برای مردم شکل می‌دهد؟
 
انقلاب ایران یک انقلاب توده‌ای بود. تا حدود زیادی انقلاب اقشار پایین‌دست، روستاییان و دهک‌های محروم بود. این انقلاب یک انقلاب بورژوازی نبود و دهک‌های متوسط رو به بالا نقش برجسته در آن نداشتند. به طور طبیعی هم رهبری این انقلاب به دست روحانیون افتاد. یعنی جریانات اسلام‌گرا و سنتی. منتها جامعه ایرانی یک جامعه متکثر است. یکی از پاشنه آشیل‌های گفتمان انقلاب این است که برای برخورد با تکثر جامعه، تئوری ندارد. ما نیازمند وحدت در کثرت و کثرت در وحدت هستیم. گفتمان انقلاب فقط روی وحدت دست گذاشت و، چون کثرت را به رسمیت نشناخت، وحدت را هم به خطر انداخت.
 
جریانات اسلام‌گرا و سنتی، درکی از سوژه مدرن نداشته و ندارند. با همان منطقی که با نیرو‌های وفادار با گفتمان انقلاب برخورد می‌کنند می‌خواهند با سوژه مدرن که به این منطق تن نمی‌دهد و اساسا آن را قبول ندارد، مواجه شود. این هم از نکاتی است که نااندیشیده باقی مانده است. وقتی می‌گویم که ما فلسفه سیاسی نداریم، منظورم همین موارد است. گفتمان انقلاب به دلیل فقدان فلسفه سیاسی‌اش نمی‌تواند با دیگری - متکثری که تن به آرمان‌های او، ارزش‌های او و جهان‌بینی او نمی‌دهد - روبه‌رو شود و ارتباط برقرار کند.
 
به نظرم مهم‌ترین مساله گفتمان انقلاب امروز به رسمیت شناختن سوژه مدرن است و باید زبانی برای ارتباط با این بخش از واقعیت پیدا کند. متاسفانه تا به امروز به این ضرورت پاسخ داده نشده است. به همین دلیل، افسار هدایت سوژه مدرن جامعه ایرانی، به دست نیرو‌های وابسته به قدرت جهانی، رسانه‌های وابسته به قدرت جهانی و... افتاده است.
 
ایران با یک شکاف و عدم انسجام روبه‌رو است. این پاشنه آشیل امنیت ملی ما را هدف قرار می‌دهد. گفتمان انقلاب باید به این مهم بیندیشد که چگونه می‌تواند با جامعه متکثر و سوژه مدرن برخورد کند. تا به حال مهم‌ترین ابزارش مواجهه پلیسی و امنیتی بوده است. اما باید این روند تغییر کند تا بتواند وحدت ملی و آشتی ملی را از طریق ارتباط با سوژه مدرن ایجاد کند.
 
*اخیرا بحث ارتباط و گفت‌و‌گو با امریکا هم مطرح شده. شما درباره ضرورت ارتباط و رویارویی با سوژه مدرن صحبت کردید. آیا می‌توان گفت‌وگوی مستقیم با امریکا را نوعی ارتباط با سوژه مدرن تلقی کرد؟
 
مقوله گفت‌و‌گو با امریکا یک مقوله نظری نیست؛ یک مقوله سیاسی است. بخشی از جامعه ایرانی به مقاومت در برابر غرب اعتقاد ندارند. اما گفتمان انقلاب به این امر اعتقاد دارد. بحث بر سر این است که تا چه اندازه می‌توان مقاومت کرد؟ آیا این مقاومت منافع ملی را تامین می‌کند؟ بحث بر سر زور است. اگر زورمان رسید حتما باید مقاومت کنیم، اما اگر زورمان نمی‌رسد باید مسیر گفت‌و‌گو و مذاکره و سایر مسیر‌ها را امتحان کنیم. اینکه بخشی از مردم - طبقات نوگرا، تحول خواهان، طبقه متوسط روبه بالا و... - از مقاومت حمایت نمی‌کنند، مساله مهمی است.
 
این عدم حمایت نه فقط در ایران، بلکه در عراق، سوریه، لبنان و... وجود دارد. بخش نوگرای جامعه و طبقات متوسط رو به بالا به ضرورت مقاومت اعتقادی ندارند و خواستار گفت‌و‌گو، تعامل و مفاهمه میان نظام سیاسی و سوژه مدرن هستند. بحث مراوده با امریکا سیاسی است؛ موضوع این نیست که ما می‌خواهیم مقاومت کنیم یا نه؟ بحث این است که می‌توانیم یا نه؟
 
*در ابتدای انقلاب ایده جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد به عنوانی اصل اساسی مطرح شد. اما طی دهه‌های اخیر، جریاناتی در کشور پا گرفته‌اند که خواستار استحاله یا تغییر جمهوری اسلامی به سمت حکومت اسلامی هستند. این تلاش‌ها را در فضایی که شرح دادید چطور می‌توان قرار داد؟
 
استلزامات عملی مسیر فکری ما را مشخص می‌کند. زمانی هست بحث فلسفی داریم که آیا نظریه سیاسی جمهوری اسلامی قابل دفاع است یا نه؟ نقاط ضعف و قوت آن چیست؟ این بحث در حوزه فلسفه سیاسی است. اما اینکه باید جمهوری اسلامی تغییر کند یا نه بحث دیگری است. همه افرادی که درخصوص قدرت سیاسی در کشور، بحث سیاسی می‌کنند یعنی فاقد مبانی روشن هستند. نزاع موافقان و مخالفان جمهوری اسلامی، نزاع سیاسی و ایدئولوژیک است.
 
*دولت چهاردهم با نزدیک شدن به ۵۰ سالگی انقلاب اسلامی و شکل‌گیری جمهوری اسلامی، ایده وفاق و آشتی ملی و تنش‌زدایی را مطرح کرده است. این گفتمان در منظومه فکری جمهوری اسلامی کجا قرار می‌گیرد؟
 
افرادی که وارد کابینه می‌شوند، چهره‌های بروکراتیک هستند. شأن نظری ندارند، فاقد نظریه روشن هستند، چرا که از احزاب بر نمی‌خیزند. آنها نمی‌توانند افق‌های روشنی را برای جامعه ایجاد کنند. این موارد فکر و راهبردی در حوزه اندیشه باید بررسی شود و سیاستمدار ایرانی از آن اثر بپذیرد. سیاستمداران ما در امواج حرکت‌های سیاسی متناسب با شرایط اتخاذ موضوع می‌کنند؛ شرایطی که ناپایدار است، تحول‌پذیر است و تحت‌تاثیر گزاره‌های دیگر است. مردان سیاسی ایرانی به شرایط نگاه می‌کنند و حرف می‌زنند. متاسفانه در یک حزب و مکتب و جریان سیاسی تربیت نشده‌اند. بر اساس رندوم و تصادف در این جایگاه قرار گرفته‌اند. جامعه ایرانی، اما باید به سمت وحدت، کثرت و آشتی حرکت کند و گام بردارد.

 


نظرات خوانندگان


نام ارسال کننده
متن
     

کلیه حقوق و مطالب وبسایت متعلق به ساحت کرمانشاه می باشد                  کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است             طراحی و پیاده سازی : : شرکت داده پردازان ستاره صبح غرب