5:20 AM
     صفحه نخست          اساسنامه و مرامنامه حزب          آلبوم عکس       عضویت در حزب         آرشیو مطالب       جستجوی مطلب           پیوند ها          تماس با ما 
 یادداشت سر دبـیـر
  نادر کالمعدوم

در حالیکه استاد اعظم این جماعت متهم فاسد آن عالیجناب قهوه ای پوش بود که وقتی دید اوضاع خراب است خیلی زود از مهلکه و معرکه گریخت و اینک در پارلمان به ریش خلق الله می خندد و سودای وکالت نیز در سردارد! گویا اصلا طرف شهردار کرمانشاه نبوده و بازداشت های اخیر ربطی به وی ندارد ! بقول طلبه ها : نادر کالمعدوم

 اخبار عمومی
زیدآبادی: سبک مناظره اصولگرایان تندرو هنوز احمدی‌نژادی است
وزیر اسرائیل: پیکر یحیی سنوار را بسوزانیم
فرمانده کل سپاه: با کوچکترین تعدی دشمن، جهنم به پا می کنیم
سخنگوی دولت رسماً و علناً اعلام کرد: فیلترینگ به نفع اسرائیل است/ با زور نمی توان حجاب را برگرداند؛ رویکرد دولت اقناع و احترام است
شکایت زن باردار کرجی از اسرائیل
واکنش ابطحی به انتشار فیلم عروسی دختر شمخانی: آدم بگوید و بد باشد بهتر از این است که نگوید و خر باشد!
یوسف پزشکیان به مهرداد بذرپاش: حمله اسرائیل و اسنپ‌بک و ترامپ را تعمدا نادیده می‌گیرید؟
واکنش‌ شمخانی به ویدیوی عروسی دخترش: حرام‌زاده‌ها ! من هنوز زنده‌ام
واکنش دفتر حسن روحانی به پخش فیلم عروسی دختر شمخانی
دختر شهید شادمانی: انتشار فیلم عروسی دختر شمخانی پروژه موساد است
رسول منتجب نیا: ۸۰ هزار آمر به معروف را چه کسی آموزش داده است؟ / مگر ندیدیم در «گشت ارشاد» چه اتفاقاتی افتاد؟
واکنش ضرغامی به فیلم عروسی دختر شمخانی: او سرش را پایین انداخته بود
عذرخواهی سردار رحیم صفوی از خانواده مرحوم هاشمی رفسنجانی
قانون پیوستن ایران به CFT برای اجرا ابلاغ شد
نون خ فعلاً توقف خورد؛ سعید آقاخانی «اسباب زحمت» را برای رمضان می‌سازد
سقوط رتبه ایران در اینترنت موبایل و ثابت
دولت سوريه: احمد شرع صريحا از پوتین خواست بشار اسد را تحویل دهد
واکنش نماینده سابق مجلس به دبیر ستاد امر به معروف: "دوباره احساس کردید یکم شرایط آروم شده، از تو غاراتون در اومدین؟!"
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی: قانون منع دو تابعیتی ها مربوط به دوران پهلوی است و باید اصلاح شود/
واکنش محسن هاشمی به حرف های رحیم صفوی : در «استخر» هم می توان شهید شد
واکنش دادستان کل کشور به باهنر: افراد جاهل در مورد حجاب نظر ندهند!/ حجاب یک امر شرعی است
حسام‌الدین آشنا: این صفرها که از پول ملی حذف کردید، سفره مردم بود
قشقاوی: طرح تعلیق CFT در مجلس، تقابل صریح با رهبری است / تکمیلی/ دو فوریت طرح رای نیاورد
عطاالله مهاجرانی: شرم الشیخ جای ایران نبود
تأیید «حذف چهار صفر پول ملی» در مجمع تشخیص
پزشکیان: در عموم موارد، مقصر مشکلات مردم، تصمیم‌گیران هستند
سخنگوی مجمع تشخیص: رهبر انقلاب تصمیم‌گیری در مورد لوایح CFT و پالرمو را به مجمع محول کردند و هیچ توصیه‌ای نداشتند
لاوروف: به ایران تجهیزات نظامی می‌دهیم
حسن روحانی ادعاهای شمخانی درباره هواپیمای اوکراینی را تکذیب کرد
ادعای ترامپ: اگر ایران سلاح هسته‌ای داشت، توافق غزه اتفاق نمی‌افتاد/ توافق غزه با حمله به مراکز هسته‌ای ایران آغاز شده
ضرغامی: این‌روزها با بعضی ها که مسئولیت دارند تماس می‌گیریم، می گویند دیگر موبایل ندارند، یا محل استقرارشان معلوم نیست
ناطق نوری: سکوتی در کار نیست/ تصرف سفارت آمریکا اشتباه بزرگی بود
مشاور رئیس‌جمهور: پزشکیان در حال مذاکره برای رفع فیلتر سایر پلتفرم‌هاست
دعوت ایران به اجلاس «شرم الشیخ» ؛ آیا آمریکا اشتباه خود در کنفرانس مادرید را اصلاح می کند؟
حمله امام جمعه تهران به باهنر: هی راجع به حجاب وِر می‌زند / کی به تو اجازه داده از پایان قانون حجاب خبر بدی؟ / خب بابا این زبانتان را ببندید دیگر!
ترامپ: افتخار می‌کنم که ایران از توافق آتش بس حمایت کرد
عراقچی: طرح صلح ابراهیم خائنانه است و ایران هیچ‌وقت به آن نخواهد پیوست/ نیروهای مسلح در آماده‌باش کامل باقی مانده‌اند؛
نماینده مجلس: حتما مسائل بزرگتری هست که جلوی قانون حجاب را گرفتند
پروانه سلحشوری: اگر صدای جامعه درباره حجاب شنیده شده بود شاهد ماجرای سال ۱۴۰۱ نبودیم
سردار رادان: خودروهای پلیس باید ضد گلوله شود/ شایسته نیست با سمند به‌درگیری با اشرار برویم
 گفتــگو
سردار نقدی: از عملکرد پزشکیان در زمان جنگ دفاع می‌کنم/ ۵۰ کشور برای اسرائیل جاسوسی می‌کنند/ هیچ‌یک از فرماندهان ما درخواست آتش‌بس نداشتند
باهنر: برخی می‌خواهند تمام جنگ ۱۲روزه را گردن جاسوسان بیاندازند/آمریکا به خوبی معنی فتوا برای شیعیان را می‌داند/روایت مخالفت جلیلی با CFT تا جلسه آخر!
عضو کمیسیون امنیت ملی:​ اگر دولت بتواند ۶ ماه شرایط کشور و اعتراضات را مدیریت کند، غربی‌ها خودشان پیشنهاد مذاکره می‌دهند
محمد هاشمی رفسنجانی: با چند قطعنامه اضافه نمی‌توانند کاری با ملت ایران بکنند/ باید حضور و نقش مردم در اداره کشور بالا برود
ابطحی: جلیلی رئیس جمهور بود، زیرساخت‌های کشور قطعاً زودتر از هم می‌پاشید
توصیه ظریف به ترامپ: به بی‌بی گوش نده!
رئیس جبهه اصلاحات: کسی نگفته انرژی هسته ای حق مسلم نیست، اما رفع کامل تحریم ها اولویت دارد/ حاکمیت باید دست به تصمیمات سخت و شجاعانه بزند
باهنر: اگر بنزین ۷۰ هزار تومان شود به هر ایرانی ۷ میلیون تومان یارانه تعلق می‌گیرد
زیباکلام: مشکل اصلی بی آبی و بی برقی نیست، بلکه بی اعتمادی مردم است
علی شکوری‌راد: تندروها پس از خالص‌سازی قدرت دچار طغیان شدند؛ اعتماد رهبری هم خدشه‌دار شد

کد مطلب 30856           تاریخ ارسال : 1402/02/16                         نسخه چاپی
فرزند آیت الله بهجت: امر به معروف ما فقط به چندتا مو محدود شده

فرزند آیت الله بهجت به جماران گفت: ما با چه زبانی صحبت کرده ایم که برعکس، بی‌حجابی ترویج شده؟! تبلیغ با زبان و روش غیرمطلوب، که خودِ امربه معروف با زبان منکر است می‌کنیم؟!اجنبی که همیشه علیه اسلام تبلیغ می‌کند، اما ما چه حرکتی انجام دادیم و می‌دهیم که مردم را به طرف اجنبی سوق می‌دهیم؟! ما با تبلیغِ بد و زبانِ بد پیش می‌رویم و تبلیغ ما در جامعه ضد تبلیغ است.


حجت الاسلام و المسلمین علی بهجت گفت: امر به معروف ما فقط به چندتا موئی که آشکار شده، محدود شده؛ آن هم با روش خودمان، نه روش اهل بیت علیهم السلام. ولی آنجا که هر روز جیب ما را خالی می‌کنند، یعنی سرقت می‌کنند از همه! دردمان نمی آید، امر به معروف هم نداریم! اما آن گردن‌ کلفتی که 12 هزار میلیارد دلار برده و به کانادا رفته، فقط می‌گویند «وی را تعقیب می‌کنیم» و مردم به مرور زمان این قضیه را فراموش می‌کنند!
 
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با فرزند مرحوم آیت الله العظمی بهجت در خصوص مسأله حجاب در پی می آید:
 
*مستحضرید که امروزه بحث حجاب تبدیل به چالش شده است، نظر و تحلیل حضرتعالی چیست؟
 
پوشش و حجاب مردان و زنان، از بدیهیات انسانی و امتیاز انسان از حیوان و نیز از مسلمات تمام شرایع و اسلام است.
 
درباره این چالش فعلی جامعه، ما باید به عمل خود نگاه کنیم و ببینیم چه کرده ایم. رضاخان پلید با دیکتاتوری و زور چادر را از سر مردم برداشت و سعی کرد مردم ایران را در تمام کشور مثل اروپایی بدون چادر و روسری کند. در مشهد یکی از خدام گفت که من در حرم امام رضا(ع) بودم که زنی با روسری به حرم آمده بود. یک از خادمان حرم رفت و روسری را از سر آن زن برداشت و گفت، «از امام رضا(ع) خجالت نمی‌کشی که با روسری اینجا آمدی؟!» یعنی رضاخان کار را به اینجا در سلب آزادی و انتخاب مردم رسانده بود.
 
وقتی که شرّ او از کشور رفع شد و همان‌هایی که رضاخان را آورده بودند، وی را بردند؛ آقایان علما چه کار کردند؟ مگر چقدر طلبه داشتیم؟ در سراسر کشور هزار طلبه که اجازه عمامه داشته باشند، نداشتیم. همه زنان داوطلبانه حجاب را قبول کردند، چرا؟ برای اینکه رضاخان با بیان خشنی فحشا را ترویج می‌کرد. کار زشت او باعث ترویج اسلام شد و غیر از رگه مختصری از بی‌حجابی که در برخی از شهرها مانده بود، همه زنان مشتاقانه حجاب را قبول کردند.
 
یادم است که در قم کسی نمی‌توانست با چادر توری از اتوبوس پیاده شود، 50 قدم نمی‌توانست راه برود و برمی‌گشت و جوّ جامعه وی را تحویل نمی‌گرفت.
 
ما با چه زبانی صحبت کرده ایم که برعکس، بی‌حجابی ترویج شده؟! تبلیغ با زبان و روش غیرمطلوب، که خودِ امربه معروف با زبان منکر است می‌کنیم؟!اجنبی که همیشه علیه اسلام تبلیغ می‌کند، اما ما چه حرکتی انجام دادیم و می‌دهیم که مردم را به طرف اجنبی سوق می‌دهیم؟! ما با تبلیغِ بد و زبانِ بد پیش می‌رویم و تبلیغ ما در جامعه ضد تبلیغ است. از قضا در تلویزیون برنامه‌ خوبی دیدم. در آن برنامه یک روانشناس گفت: شما بچه‌های خود را برای نماز چگونه بیدار می‌کنید؟ لگد می‌زنید، پاشو! یا می‌گویید عزیزم، نازم، دخترم، گُلم بیدار شو و نماز صبح بخوان؟ تفاوت خطاب در این دو صورت چگونه است؟ اکثر بچه‌ها گفتند که پدر و مادر ما خوب برخورد می‌کنند؛ ما را با نازم و عزیزم بیدار می‌کنند و عاشقانه نماز می‌خوانیم. اما برخی از دانش‌آموزان گفتند: ما کاری می‌کنیم که پدر و مادر فکر کنند که نماز خوانده‌ایم! برخی می‌گفتند که ما وضو هم نمی‌گیریم چون والدین، ما را با زبان بد برای نماز بیدار می‌کنند.
 
لذا در تبلیغ باید لطافت زبان داشته باشیم و معارف اهل بیت(ع) را به مخاطب برسانیم تا فرهنگ درست شود. مانند آنان بگوییم و عمل کنیم و شیعه آنان باشیم، نه تابع تمایلات و تعصبات خودمان؛ بدیهی است نتیجه عکس می‌دهد، تبلیغ با زبان بد، ضدتبلیغ می‌شود!
 
*به عنوان شخصیتی که فرزند آیت الله العظمی بهجت هستید، چند نمونه رفتاری و خاطره از مرحوم والد که ایشان در حوزه امر به معروف و نهی از منکر، با عمل برخورد می‌کرد، بفرمایید.
 
ایشان در این‌باره بسیار لطیف عمل می‌کردند. مثلا وقتی کسی خودش می آمد و به آقا التماس دعا می‌گفت، و ایشان می دیدند که او مثلا محاسنش را کلا تراشیده است، ولی آمده و التماس دعا دارد معلوم است به یه چیزی معتقد است، آنجا به او با یک ظرافتی اشاره می کردند که نمره ای از محاسن را بگذارد، و این عبارت را می فرمودند شما هم نمره ای محاسن بگذار تا دعایم مستجاب شده و رد نشود؛ تازه آن شخص کلی خوشحال می شد و افتخار می کرد که آیت الله بهجت من را نصیحت کرده است. و ایشان چون خودش واقعا به همه احکام شرعی پایبند بودند و مردم این را در همه حرکات ایشان لمس می کردند وقتی نصیحتی می کردند با عشق قبول می کردند. مردم نوعا عفت و پاکی رو دوست دارند، و جذب خوبی ها می شوند، ولی وقتی می بنند ما آنها را از یک منکر نهی می کنیم، در حالی که خودمان انواع ظلم و منکر را به راحتی انجام می دهیم؛ طبیعی است نه تنها حرف ما را نمی پذیرند، بلکه لج هم می کنند، چون خودمان درست نیستیم، به دیگران توصیه می کنیم شما باید درست باشید، ولی ما...؟!
 
 آقا در توصیه هایشان این روایت را می فرمودند که «کونوا دعاة للناس بغیر السنتکم» یعنی با عملتان مردم را دعوت کنید نه اینکه عملتان با حرفتان متناقض باشد!
 
ما نشسته‌ایم و امر به معروف و نهی از منکر را مطابق میل خودمان کرده‌ایم. آیا دل ما برای اسلام و قوانین اسلام می‌سوزد؟ چطور شد وقتی که مال مردم را می‌خورند و شخصی 12 هزار میلیارد می‌برد، این فساد هیچ نهی ای در اسلام ندارد؟ در تلویزیون کارشناسان گفتند چهل و چند سال است در مملکت ما در بانک  مرکزی یک مسئولی نیست تا ارزش پول مردم «حق الناس» را حفظ کند. عجب! برای حق مردم این قدر ارزش قائل نیستیم؟ از اول تا الان چند ده مرتبه پول ما نسبت به  ارزهای جهان بی‌ارزش شده؟ چه کسی به فکر این مسأله بوده و درد حق الناس داشته؟ هیچ به فکر هستند؟ اگر بودند ارزش پول ملی ما در جهان این می‌شد؟
 
امر به معروف ما فقط به چندتا موئی که آشکار شده، محدود شده؛ آن هم با روش خودمان، نه روش اهل بیت علیهم السلام. ولی آنجا که هر روز جیب ما را خالی می‌کنند، یعنی سرقت می‌کنند از همه! دردمان نمی آید، امر به معروف هم نداریم! اما آن گردن‌ کلفتی که 12 هزار میلیارد دلار برده و به کانادا رفته، فقط می‌گویند «وی را تعقیب می‌کنیم» و مردم به مرور زمان این قضیه را فراموش می‌کنند!
 
در این زمینه من کرامتی از آقا (آیت الله بهجت) دیدم. یک روز رئیس بانک ملی مرکزی قم به بنده زنگ زد که می‌خواهیم خدمت شما برسیم. من معمولاً زمانی که آقا بیرون می‌‌رفت وقت می‌دادم، گفتم فلان وقت بیایید.
 
رئیس بانک مرکزی قم به همراه یک نفر که میان‌سال، خوشرو و باوقار بود، آمدند. وی را معرفی کردند که آقای دکتر فلان است و گفتند ایشان یکی از اعضای هیئت امنای بانک مرکزی جمهوری اسلامی است. مقداری نشستند، آن آقا به من گفت که دلمان می‌خواست خدمت آقا برسیم. گفتم آقا با کسی دیدار در منزل ندارد، در مسجد است. وی گفت: من یک مسافرت بین‌المللی بسیار مهمی دارم و فقط می‌خواهم آقا به من دعا کند. بنده گفتم، دیدار با آقا دو راه دارد: اول اینکه کارت‌تان را به من بدهید، و من به آقا بدهم، بگویم که به ایشان دعا کنید. از راه دوم پرسید، گفتم که آقا الان به مسجد برای نماز رفته است، شما خودتان را سریع به مسجد برسانید، نماز دوم آقا که تمام شد بروید ابتدای صف اول، درب یک راهرو است، بعد از نماز، آقا از همان راهرو بیرون می‌رود. لذا شما بروید، خودتان را معرفی کنید و من هماهنگ می کنم تا برای دیدار به راهرو بروید. عبادت آقا که تمام شد، با مردم خداحافظی کرد و به آنجا آمد، خیلی خلاصه بگویید که سفر بین‌المللی مهمی دارم. آقا حال شنیدن و گفتن حرف اضافه ندارند. آقای دکتر گفت: دومی خوب است. گفتم کارتان را همانجا انجام دهید، چون در خانه خبری نیست و آقا با کسی در خانه دیدار نمی‌کند؛ این‌ها به طرف مسجد رفتند.
 
آقا که از مسجد به خانه می‌آمدند، بقیه تعقیبات را در اتاق خود انجام می‌داد. برای ایشان عبا و قبا درآوردن سخت بود، به این جهت کمک سبک کردن لباس ایشان کارم بود، قبای آقا را درنیاورده بودم که تلفن داخلی زنگ زد، گفتند که این آقایان دم درب هستند! من خیلی ناراحت شدم، چون به آن‌ها گفته بودم که در خانه خبری نیست. با عصبانیت رفتم و در را باز کردم. از چهره و قیافه من ناراحتی مشخص بود. گفتند: ما با شما کار داریم، گفتم بفرمایید. آن مقام مهم بانکی گفت: دست شما درد نکند ما را به راهرو مسجد بردند، آقا آمد و ما بودیم و ایشان. جریان سفر بین‌المللی را به آقا عرض کردم. ایشان به ما نگاه نکرد، حرفی نزد و فقط دعا کرد. من دیدم فرصت مناسبی است و آقا می‌رود، لذا تا آقا می‌خواست برود، عرض کردم من را نصیحتی کنید. تا گفتم نصیحت، آقا توقف کرد و با نگاه عمیقی به من فرمود: «چند چیز است که خدای عالم هم از آن نمی‌گذرد. یک: خون انسان‌ها است. اگر خون کسی برعهده تو باشد، باید خودت تسویه کنی، حتی در روز قیامت تَه استکانی نشان می‌دهند و می‌گویند این مقدار خون فلان کس بر عهده توست. دوم: عِرض و آبروی انسان‌ها است. اگر خدای نکرده به آبرو، عرض و ناموس کسی تعرض کرده باشی، باید در دنیا رتق و فتق کنی. سوم: اموال مهمه است. خداوند همه را توفیق بدهد که بتوانیم اطاعت کنیم». آیت الله بهجت این جملات را فرمودند و از راهرو مسجد بیرون رفتند.
 
این آقای دکتر خطاب به من گفت که من مأمور زندان و قاضی نیستم، از آقا نصیحت خواستم، اما این سخنان چه ربطی به من دارد؟ من پرسیدم: شغلت را گفتی؟ جواب داد: شما گفتی من حرفی نزنم لذا چیزی درباره شغلم به آقا نگفتم. گفتم: اتفاقاً این نصیحت برای شماست. گفت: چرا؟ گفتم: مگر شما جزء هیئت امنای بانک مرکزی نیستی و از طرف مردم مأموریت تو حفظ ارزش پول مملکت نیست؟ در جیب من پول بود که آقا به آنها دعا خوانده بود، هر کسی می‌آمد و اصرار می‌کرد، اگر وضع مالی خوبی داشت صد یا دویست تومان می‌دادم و اگر وضع مالی خوبی نداشت، هزار تومانی می‌دادم و زندگی بسیاری با آن پول عوض شد. هزار تومان از جیبم درآوردم و به وی نشان دادم که این ده هزار ریال است یا نه؟ گفت بله. گفتم: وظیفه شما این است که این مبلغ را در ده هزار ریال نگه داری. آیا می‌توانی یک ریال از آن را برداری؟ گفت: نه. گفتم: پس وظیفه‌ات این است که این پول در هر کجای دنیا ده هزار ریال نگه‌داری. اگر بلد نیستی، این شغل بر تو حرام است. اگر در این شغل حضور داری و ارزش پول را نگه نداری، شغل بر تو حرام است. زمان اوباما بود، گفتم: سه ماه پیش یکدفعه یک سوم ارزش پول ما کم شد، تو کجا بودی؟ خواب بودی؟ می‌توانستی جلو آن را بگیری و نگرفتی؟! مسئول یک قِران یک قِران این پول‌ها از طرف مردم هستی.
 
سخن آقا را برای وی به تفصیل تشریح کردم، پرسید: یعنی آقا این را می‌گوید؟ گفتم: پس قصه حسین کُرد را برای تو خواند! با اینکه نگفتی من مأمور حفظ پول هستم، این سخنان برای  تو بود. این کرامت آقا است. گفت: منظور آقا این بود؟ مگر سن و سال ایشان چه مقدار است؟ گفتم: نزدیک 90 سال است. وی رو کرد به رئیس بانک ملی قم و گفت: می‌شنوی چه می‌گوید؟ آقا 90 سال دارد و مملکت را از اینجا اینگونه می‌پاید. بار دیگر از من پرسید: آقا چه مجله اقتصادی می‌خواند؟ گفتم آقا در عمر خود یک صفحه مجله یا روزنامه نخوانده و یک ساعت پای رادیو و تلویزیون ننشسته است. گفت: خاک عالم بر سر ما، ایشان این گونه مملکت را می‌پاید، اما یک نفر از من نپرسید که چه شد!
 
*اخیراً یکی از کارشناسان در تلویزیون بحث تراشیدن ریش را مطرح کرد که حرام است و پولی که آرایشگرها می‌گیرند هم حرام است، این سخن انعکاس بدی داشت. توصیه شما برای این شیوه بیان احکام چیست؟
 
حکم که باید بیان شود، اما با زبان خوب بیان شود. البته احکام دیگر اسلام اجرا ندارد؟ برای نمونه به مردم با فحش و بدزبانی نگوییم و... این‌ها را چرا بیان نمی‌کنیم؟ اینها از اسلام نیست؟

 


نظرات خوانندگان


نام ارسال کننده
متن
     

کلیه حقوق و مطالب وبسایت متعلق به ساحت کرمانشاه می باشد                  کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است             طراحی و پیاده سازی : : شرکت داده پردازان ستاره صبح غرب