کد مطلب
27198
تاریخ ارسال :
1400/03/01
نسخه
چاپی
عباسی : نه شبیه احمدی نژادم نه آیت الله هاشمی / با پول که نمی توان رأی خرید
محمد عباسی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری می گوید: یارانه نباید قطع شود چون چاره ای جز این نیست که به بخشی از جامعه یعنی ناتوانان و افراد فقیر ،کودکان و زنان بی سرپرست برسیم
|
|
آزاده رحیمی: خود را نیرویی باتجربه می داند که پله پله بالا آمده و حالا به جایی رسیده که می تواند سکان اجرایی کشور را به دست گیرد. گرچه ریاست بر دو وزارتخانه احمدی نژاد را در رزومه خود دارد ولی تاکید دارد که شبیه احمدی نژاد نیست و رفتار احمدی نژاد را باید مجزا از عملکرد دولت های نهم و دهم دانست.
محمد عباسی، چهره سیاسی اصولگرا که این دوره خود را کاندیدای ریاست جمهوری کرده است، در کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین از برنامه هایش برای اداره کشور روایت کرد، از نگاهش به یارانه و مذاکره با آمریکا گفت، از اینکه انتظار دارد تایید صلاحیت شود و البته این را هم گفت که شیفته ریاست جمهوری نیست.
این کاندیدای ریاست جمهوری مخالفت خود با قطع یارانه نقدی را اعلام می کند و تاکید دارد ماندن در تحریم هنر نیست. عباسی برایمان از پایگاه رأیش روایت کرد، از اینکه چطور می خواهد مشکلات و مصائب کرونا را حل و فصل کند، از ...
مشروح گپ و گفت خبرگزاری خبرآنلاین با محمد عباسی را بخوانید؛
*********
*آقای عباسی! از علت کاندیداتوری تان در انتخابات شروع کنیم، چه انگیزه ای شما را به سمت حضور در این انتخابات کشاند؟
عرصه انتخابات در جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نماد مردم سالاری دینی باز است که همه حق دارند ابراز وجود کنند، اولا اگر این سمت ها را از منظر دنیایی و قدرت بدانیم، که به مصلحت دنیا و آخرت مان نیست . اما اگر مبنا را بر این قرار دهیم که جامعه ما در حال حاضر با یکسری نارساییها و مشکلات جدی اقتصادی اجتماعی مواجه است، هرکسی که از ظرفیتی برخوردار است باید بتواند داوطلب شود تا در حل این مشکلات امروز مردم ایفای نقش کند.
من به عنوان یکی از فرزندان ملت وارد انتخابات شدم چراکه بالاخره طی این همه سال، آنچه اندوخته شده متعلق به مردم است چه در مدیریتهای شهرستانی و استانی و چه در در نظام ملی در دو دوره وزارت و چه در دانشگاه و چه داخلی و خارجی، اینها همه یک ظرفیتی است که برای مردم است. اگر ما در این اوضاع و احوالی که مردم با مشکلات زیادی مواجه هستند به دادشان نرسیم یعنی از مسؤلیتهای حقیقیمان شانه خالی کردیم، مثل جبهه باید بگوییم که من هم داوطلب هستم که به این عرصه بیایم. بنده حضور افراد متعدد، افراد دلسوز، قابل اعتماد و کارآمد نظام را از جمله حاج آقای رئیسی را فرصت میدانم بنابراین ایرادی نمیدانم که دیگران هم بیایند و ما هم حضور داشته باشیم.
ضمن اینکه جامعه شناسی انتخاباتی ایران به لحاظ پیش بینی بعد از ثبت نامها و حتی نزدیک به انتخابات متفاوت بوده است. بنابراین نمیتوانیم فکر کنیم فقط یک سری افراد خاص بیایند بلکه به نظر من ذائقههای متعدد، دیدگاه های متفاوت و تجارب متعدد به صحنه بیایند، ما به مردم آزادی عمل دهیم که کدام ذائقه را میپسندند. این به نظر من بهترین شکل استفاده از این فرصت قانونی است.
در جبهه اصولگرا تعریف می شوم
*خودتان را جزء جبهه اصولگرا تعریف میکنید یا مستقل؟
من در رفتار سیاسیام از ابتدای انقلاب جزئی از جبهه انقلابی کشور هستم از این رو در مجموعه اصولگرا تعریف می شوم.
*ابتدای انقلاب جناح چپ خودش را انقلابی میدانست.
اگر این را مترادف بدانید این جبهه به زبان ما در نگاه اصولگرایی تعریف می شود.
*الان با این تعریفی که از دوستان اصولگرا دارید، آیا رفتار شما با کاندیداتوری آقای رئیسی مثل سایر دوستان اصولگرا خواهد بود؟ یعنی به نفع او کنار می روید؟
همانطور که عرض کردم حضور آقای رئیسی و جمعی دیگر را یک فرصت مناست برای انتخابات میدانم اما حضور در انتخابات تک بعدی نیست، نگاه مردم را هم نمیتوانیم از قبل مدیریت کنیم، تا الان هم انتخاباتهای ما غیر از این را نشان داده پس مناسب است حتی در یک جبهه در یک دوره زمانی، افراد متعددی را پیشبینی کنیم، چون گاهی اوقات رفتارشناسی سیاسی برعکس است. البته گاهی می بینید کدورتی در یک جبهه تصور توفیق بیشتر است افراد بیشتری می خواهند حضور پیدا کنند، من معتقد هستم که خوب است حتی در یک تفکر درون نظام، ذائقههای متفاوت را داشته باشیم.
سردار و قاضی نیستم اما باتجربه ام
ما باید مردم را آزاد بگذاریم تا ببینیم کدام را میپسندند، به جایی نرسیم که مردم بگویند دیگر راهی نداشتیم و مثلا به آقای فلانی رای دادیم. بنابراین من این را در انتخابات نمی پسندم، بهتر است که ما دامنه انتخاب مردم را باز نگه داریم.
مثلا من خودم شاید بین همه کسانی که در مظان کاندیداتوری هستند نه به لحاظ صلاحیت باطنی و الهی که دست خداست، بلکه بر حسب ظاهر و آنچه کسب شده بیشتر از گروه زیادی از حاضرین در بخشهای متعدد تجربه داشته باشم، یعنی درست است من سردار نیستم، قاضی نیستم و خودم را جزء نخبگان جامعه نمی دانم ولی به همه اینها احترام میگذارم و به عنوان بسیجی زحمات آنها را قدر می دانم و به عنوان کسی که در دانشگاه سالها هستم از محضرشان استفاده می کنم . اینکه کسی مثل من از سطوح پایین از معلمی ساده، معاون و رئیس اداره در جهات متعدد یعنی هم ادارات فرهنگی هنری و هم ادارات آموزشی، علمی و اجتماعی یک تجربه ای در سطح استان و استانداری حضور داشته باشد و مدیریت استان را تجربه کرده باشد، در مجلس حضور داشته باشد خصوصا اینکه من در مجلس نایب رئیس کمیسیون بودجه بودم و به منابع کشور مسلط هستم و به عنوان مشاور رئیس جمهور در امریکای لاتین مبانی بین المللی را کاملا تجربه کردم و با ۵۰ یا ۶۰ تا از سران دنیا، حکمرانی ها را مرور کردیم و تجربه دو دوره موفق ترین وزارت تاریخ ایران چه در وزارت تعاون و چه در وزارت ورزش که بارها گفته شده و دیگر نیاز به تشریح جزئیات آن نیست و همه می دانند در تاریخ ایران استثنایی بوده است.
من فکر می کنم این موضوع برای مردم باید مهم باشد. چون این دانش و تجربه کسب شده چند بُعدی است، یعنی من هیچ گاه مشکلات جامعه را تک بعدی نمی دانم با اینکه جریان اقتصاد به عنوان یک امر فوری و نگران کننده بیشتر از همه رخ نمایی می کند اما واقعا می بینیم که ریشه های این کجا است، فرهنگ را ریشه تحولات می دانم.من معتقدم کسی که پا به این عرصه می گذارد نباید تجارب و اطلاعاتش تک بعدی باشد.
با این حال خوشبختانه در جمهوری اسلامی و قانون ما حق به مردم داده شده آنها اختیاردار تعیین این مسائل هستند. ما وظیفه داریم و می توانیم بگوییم من در این جبهه خدمت داوطلبم. حاضرم ایفای نقش کنم، اما اینکه مردم انتخاب کنند به خودشان مربوط است و ما این حق را به مردم می دهیم. دلیل دیگر این است که باید دست مردم را تا حدودی در انتخاب بازتر بگذاریم، آن موقع اگر مردم کسی را انتخاب کردند ما باید به نتیجه آن احترام بگذاریم و کمک کنیم.
شیفته ریاست جمهوری نیستم اما...
*پس می توان گفت شما احساس تکلیف کردید که وارد این میدان شدید؟ مثل بقیه کاندیداهای اصولگرا که الان این بحث را مطرح می کنند که ما احساس تکلیف کردیم و آمدیم؟
این کلمه تکلیف چون بسیار زیاد تکرار شده است گاهی به تمسخر گرفته می شود.من حسب ظرفیت هایی که عرض مردم و با توجه به مشکلات کشور در این برهه عرض کردم من هم داوطلب میدان امدن هستم نه از باب اینکه خدای نکرده شیفته قدرت و سمت ریاست جمهوری باشم.
من خودم را در مقابل ملت بزرگ ایران و در مقابل شکوه انقلاب ملت ایران و شهدا میبینم. شأن هیچ کس در حد شکوه شهدا و نظام بزرگی مانند نظام اسلامی ما نیست که ادعا کند. اما هر کدام از ما به نسبت ظرفیتهایی که در اختیار داریم وظیفه داریم که آن را برای مردم به کار بگیریم، من به همین دلیل این سوابق را شمردم و گفتم این ظرفیتها برای مردم است، من یک روستایی زاده از رهگذر این انقلاب ظرفیت هایی کسب کرده ام. این را مزیت بزرگ انقلاب می دانم که ما روستایی ها هم می توانیم از آن پایین رشد کنیم ، نماینده مجلس و دو دوره وزیر بشویم، در خارج و داخل ایفای نقش کنیم و الان بگوییم در کِسوت کاندیداتوری ریاست جمهوری می توانیم ظاهر شویم. بنده علاقه مند هستم که این موضوع را به عنوان یک مزیت نظام اسلامی از آن نام ببرم،چون قبلا چنین فرصت هایی فراهم نبود. این عزت کشور ماست. به همین خاطر به مردم عرض می کنم من این توانمندیها را دارم و میتوانم در این جبهه برای شما خدمت کنم انتخاب با شما.
حتما به دنبال سهم گرفتن از دولت آینده نیستم
* به نظر میرسد برخی از کاندیداها به نوعی خودنمایی میکنند و میخواهند سهمی را در دولت آینده داشته باشند. خودتان در این مورد چه نظری دارید؟
در مورد من که حتما صادق نیست، حتی در دوره آقای احمدی نژاد بخش زیادی از دوستانی که در دولت آقای احمدی نژاد بودند ممکن است که تجاربشان را از آنجا شروع کرده باشنداما شما می دانید که بنده قبل از اینکه به دولت بیایم نماینده مجلس بودم ، از مردم رای گرفتم و نایب رئیس کمیسیون بودجه بودم. بنابراین در حال حاضر برای این گونه منصب ها نیامدم دوم اینکه من شأن دانشگاهی خودم را بالاتر از این منصبهای ظاهریِ وزارت و سطوح این چنینی می دانم، به بیانی دیگر من منزلت شأن معلمی خودم را بالاتر از این سطوح میدانم، من دو دوره هم وزیر بودم .
انتظار دارم تایید صلاحیت شوم
*آقای عباسی! چقدر احتمال میدهید که صلاحیتتان تایید شود؟
من احتمال آن را نمیدانم ولی انتظارش را دارم.البته ما به همه ضوابط قانونی کشور احترام میگذاریم، به همه آنچه که وزارت کشور و دولت به عنوان برگزار کننده انتخابات و شورای نگهبان که به عنوان ناظر این امر است باید احترام بگذاریم و این احترام به قانون را باید نهادینه کنیم که متاسفانه اتفاقاتی شبیه به مصیبتهای سال ۸۸ پیش نیاید.
*به هر حال انتظاراتی هم دارید؟
بله، ضمن اینکه احترام میگذارم اما انتظار دارم به عنوان کسی که اینگونه دانش و تجارب را کسب کرده و سالها در نظامات اجرایی ،علمی و سیاسی حضور داشته ام حتی در استان در شورای نگهبان مسوولیتی را برعهده داشتم توقع دارم مورد توجه و اولویت قرار بگیرد.تا حداقل نه به عنوان کاندیدا،بلکه به عنوان یکی از طرفداران جدی این سازوکار. بتوانم از نتیجه کار دفاع کنم. به همین خاطر مقام معظم رهبری هم در سیاستهای کلی که به شورای نگهبان ابلاغ کردند اشاره کردند و به همین دلیل فرمودند که ضوابط و شاخصها شفاف تر تعیین گردد.تا معلوم شود چه کسانی می توانند شرکت کنند و چه کسانی واجد شرایط هستند. البته با دستورالعملی که شورای نگهبان به وزارت کشور ابلاغ کرده طیف وسیعی از افراد اعم از همه کسانی که نماینده هم بودند یا استاندار نظایر آن می توانند شرکت کنند پس یک دایره وسیعی برای این موضوع داریم، اما تاکنون بر حسب عرف کسانی برای این کار تایید شدند که سمتها و تجاربشان نزدیک به مسؤلیت ریاست جمهوری است، به همین دلیل این انتظار در مورد بنده وجود دارد.
شبهه عدم التزم به اسلام در مورد من وجود ندارد
* شما به لحاظ فنی و تخصصی در سطوح مدیریتی بودید و معنی ندارد به یکباره کسی بگوید که شما که دو دوره وزیر بودید و نماینده بودید، صلاحیت از این منظر که بخواهید رئیس جمهور شوید را ندارید. ولی در مواقعی مانند اتفاقیکه برای آقای مطهری اتفاق افتاد، یعنی بگویند شما التزام عملی به اسلام ندارید، قطعا برای شما ناراحت کننده است یا گله مند میشوید، آیا این گونه نمی شود؟
من چنین شبهاتی را در خودم نمی بینم.
*آقای مطهری هم نمی دیدند، اما گفتند وقتی من را دعوت کردند و دلایل آن را به من گفتند من تعجب کردم.
هرکسی یک سری خصوصیاتی دارد. من در مورد ایشان قضاوت نمی کنم، چون بحثم شخص ایشان نیست، ما یک دوره با هم همکار بودیم و رفاقتهایی هم بین ما وجود دارد. در مجموع برای ریاست جمهوری تجارب اجرایی را مفید می دانم، البته الان قانون موسع شده و بسیاری از مسائل را در بر می گیرد ولی من چون نماینده مجلس بودم، در این زمینه قایل به تجربیات متعدد به غیر از نمایندگی هستم که بتوان به آن گفت یک رجل اجرایی است، البته این نظر من است.
شورای نگهبان شفاف سازی کند
* آقای عباسی! گاهی اوقات شورای نگهبان روی مسائلی دست میگذارد که هیچ ربطی به این رزومه شما ندارد و یک شایعه بسیار فراگیری وجود دارد مبنی بر اینکه تعداد کسانی که قرار است برای ریاست جمهوری با هم رقابت کنند مشخص است، یعنی ۵ یا ۶ یا ۷ نفر است، اگر حقیقتا قرار باشد تعداد مشخص باشد ممکن است بسیاری از اشخاص لایق از این دایره بیرون بیفتند یعنی مثلا بگویند ما دیگر جا نداریم و ۶ نفر پر شده است و مثلا فلان فرد هرچقدر تخصص یا لیاقت داشته بیرون بماند. این مسئله را چقدر نزدیک به حقیقت میدانید؟
این را سخنگوی شورای نگهبان و تعدادی از مسئولان به نوعی این ماجرا را تکذیب کردند که این گونه عمل نمیکنند با اینحال چون در بیرون اینطور جا افتاده است، به نظر میرسد مسؤلان شورای نگهبان درباره این موجی که مطرح کردید و برای رفع چنین اتهامی باید توضیح بیشتری بدهند که این موضوع در جامعه پیش نیاید. چون همه ما دنبال این هستیم که حضور گسترده ملت را در انتخابات داشته باشیم، یکی از ایده های بسیار بلند مقام معظم رهبری که همیشه از آن دفاع کردند این است که حضور حداکثری را مهمتر از این دانسته اند تا اینکه چه کسی رئیس جمهور شود پس اگر بنا بر این است باید هم ما مردم را مایوس نکنیم و هم شورای نگهبان جوری عمل کند که قابل دردفاع باشدحداقل من حاضر نیستم حتی برای دفاع از خودم مردم را نگران کنم.
شعار اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا جذاب است اما...
*در افکار عمومی این شعار «اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا »جا افتاده است یعنی حتی در مباحث روزمره سیاسی از کلاب هاوس گرفته تا افراد دیگر در جامعه، این را تکرار میکنند که دیگر از دست عناوین اصلاح طلب و اصولگرا و .. خسته شده ایم، اگر شما بخواهید وارد عرصه جدی رقابت شوید کماکان می خواهید نماد اصولگرایی را با خودتان داشته باشید، یعنی همه جا آن را عنوان کنید؟ یا سعی میکنید از این عنوان فاصله بگیرید؟
به رغم اینکه به لحاظ رفتارشناسی سیاسی در جامعه، تلاش بسیاری صورت میگیرد تا یک طیف دیگری را در جامعه در کنار این دو جریان قرار بدهند که به عنوان مستقلها و نظایر آن مطرح هستند و به لحاظ اجتماعی هم این شعار، شعار جذابی است که بگوییم نه این، نه آن، بلکه سوم، اما در عمل نشده است تجارب جهانی و در ایران زمانی که شما میخواهید جمعیتهای کثیری را پای صندوق رای بیاورید، امکان شناخت جزئی مردم نیست، به همین خاطر در دنیا حزب مشخص وارد عمل می شود مثلا در امریکا برایشان امکان ندارد که ۲۷۰ الی ۲۸۰ میلیون جمعیت راسا افراد را بشناسند.پس در قالبهای شکلیِ احزاب، نواقص و اشکالاتی ممکن هست وجود داشته باشد، انحصارگراییها و سلایق تنگ خودشان و حتی رفیق بازی و قبیله گرایی های حزبی و طایفه ای جای حقیقت را بگیرد که اینها همه نقص است ولی وقتی در کلان شهرها برای نمایندگی مجلس یا در سطح کلان کشور به نظر می رسد چاره ای بجز اعتماد به این تشکلها که تا حدودی افکار تعاریف شده ای دارند.در کنار افراد مورد وثوق مراجعه شود.
آدمی کم حاشیه هستم
*یعنی فکر میکنید هنوز این اعتماد در بین مردم وجود دارد؟
همانطور که عرض شد چاره ای نیست.ما به لحاظ قانونی با اینکه تشکیل حزب فراوان و قانونی هم هست اما احزاب مجلس و دولت را تشکیل نمی دهند. ولی به شکل نانوشته تفکری که افرادش رای آورده است دولت را تشکیل می دهند.به این دلیل من هم با اینکه خودم را جزء جبهه مردم و یک چهره مردمی میدانم و در همه فواصل مسؤلیتیام یک فرد کم حاشیه ای تلقی شده ام اما به هر حال مردم باید بدانند تفکر سیاسی من به کدام گفتمان نزدیک است.این است که می گویم من در جبهه ولایتمدار انقلابی تعریف می شوم.
*این سابقه کار کردن با آقای احمدی نژاد را فکر می کنید در انتخابات به شما کمک می کند یا به ضررتان میشود؟
معلوم نیست در انتخابات چه چیزی جوابی می دهد، به این دلیل که در افکار جامعه و نگاههای سیاسی از دو منظر قضاوت می شود. یکی، محبوبیت دولت نهم و دهم بخاطر خدمات برجسته در کشور است که من این محبوبیت را متکی به فرد خاص نمیدانم با اینکه دولت نهم و دهم یک رئیس با نام آقای احمدی نژاد داشته ولی بالاخره در دولت نهم و دهم خدماتی که بارها مقام معظم رهبری تجلیل کردند و نکات بسیار مفیدی را حتی همان موقع که داشتم از دولت خداحافظی میکردیم از اقدامات بسیار مفید دولت یاد کردند.
مدل مسکن مهر را ما ابداع کردیم
این وجهه مثبت و خدمات متعلق با گروه کثیری از افراد متدین و دلسوزی است که در آن دولت جمع شده بودند و من هم یکی از آنها به عنوان فرزند ملت هستم. خدماتی که در آن زمان صورت گرفت برای عده کثیری از افراد است، همین چند موردی که در دو وزارت خانه ای که بنده بودم انجام شد.چه در تعاونی ها و ایجاد ساختارهای تقویتی برای تعاونی ها از جمله یک میلیون و پانصد هزار نفر از طریق این تعاونیهای مسکن مهر خانه دار شدند. اصلا مدل مسکن مهر را ما ابداع کردیم و بعد وزارت مسکن هم در دو دوره واقعا خوب به میدان آمد. یا تعاونی های سهام عدالت که ۴۹ میلیون نفر از مردم را پوشش میداد در زمان ما انجام شده است چه در ورزش که دیگر استثنایی بود پس یک شهرت و محبوبیتی این دولت داشته که برای فرد خاصی نیست.
رفتار احمدی نژاد مجزا از دولتش است
*البته در دور دوم آقای احمدی نژاد شبهه ایجاد کرد، چون اگر این توفیق را داشت مردم انقدر به آقای روحانی اقبال نشان نمیدادند.
رفتارها و افکار آقای احمدی نژاد امر مجزایی است.
*یعنی می خواهید بگویید عملکرد شخص خودش ربطی به دولت نداشت.
بله،اینکه عرض کردم از دو زاویه قابل بحث هست منظورم همین بود.من ارتباطی و تعلقی ندارم. ولی از جهاتی من فکر می کنم بدنه کثیری از نیروهای خادمی که در آن دو دولت بودند بدلیل اینکه بنده در دو دوره خدمتشان بودم،ممکن است به من نزدیک باشند.
*آقای عباسی! اگر شما رئیس جمهور شوید یک دولتی را تحویل می گیرید که دارای یکسری مشکلات بودجه ای و درآمدی است و تحریمها هم که مزید بر علت شده است، به نظرتان میتوانید با توجه به این مساله یک رئیس جمهور موفقی باشید؟
ببینید الان اداره کشور طبق حسب همت مردم و ابروی شهدا و امام به همه ما یعنی همین مردم سپرده شده است که خودشان کشور شان را اداره کنند.نه آمریکا و اجانب دیگر یا مزدورانی مانند رژیم گذشته. پس از جهت عقلی ،انقلابی و مردمی و شرعی غیرقابل پذیرش است که بگوییم قدرتهای خارجی کشور ما را اداره کنند یا همانطور که در انقلابمان، مردممان خواستند خودمان کشور را اداره کنیم. وقتی میگوییم خودمان کشور را اداره کنیم یعنی پذیرفته ایم با هر مشکلی آن را اداره کنیم و چاره ای جز این نداریم. تصویر الان جامعه در زمینه مسائل اقتصادی واقعا نامطلوب است، گرانی، تورم، مساله تورم و بیکاری که به عنوان شاخص فلاکت تعریف می شود شاخص نابسامانی را نشان میدهد. با وجود اینکه حل بعضی از این گرفتاری ها در کوتاه مدت ممکن نیست.
یکی از دلایلی که نقد به برنامه های آقای روحانی شد همین بود که تصور می کرد مشکلات کشور را ۱۰۰ روزه و چند ماهه میتوان حل کرد، اگر کسی دستی در نظام اجرا داشته باشد باید بداند که بعضی از امور در کوتاه مدت شدنی نیست یعنی ما باید به سمت کاهش تورم و حل مشکلات معیشتی مردم برویم .مهم جهت گیری است، من روی جهت گیری ها حرف بسیاری دارم، مثلا در این سالها جهت گیری های اقتصادی کشورمان بیشتر سمت نظام لیبرالیِ اقتصاد بوده و این حتما فقر ایجاد میکند.
حتما چنین جهتگیریهایی، دو قطبی فقر و غنا را ایجاد میکند، شکاف بین طبقات جامعه ما تشدید می کند. الان ضریب جینی که شاخص شکاف درآمدی است خیلی بالا است، آمار است و کسی نمی تواند آن را کتمان کند،تازه عرض کنم این ضریب جینی که در ایران اعلام می شود، آمار ضریب جینی مصرف است، ما چون سامانه اطلاعاتیِ اقتصادیِ جامعی نداریم ضریب جینی ثروت و درآمد که در دنیا شاخص اصلی است که نشان دهنده شکافهای واقعی است را نداریم که خیلی بالاتر از اینها است، من چند مورد به شما می گویم، ضریب فزاینده پولی ما ۶/۷ است یعنی یک تومان پول که در بانک مرکزی چاپ یا خلق می شود ۷ برابر در نظام بانکی ما پول خلق میکندکه این تورم را دائم فزاینده میکند.
برای اداره کشور برنامه دارم
پس ما نمی توانیم این موضوعات را همین الان حل کنیم، اینها به مبانی مهم جریان اقتصاد برمی گردد. پس اینکه می گویم باید به وضع اورژانسی اقتصاد معیشتی مردم برسیم یعنی کارهای فوری.فرض کنید در مواقع زلزله یا سیل، وضع بسیار آشفته است و غیر قابل تحمل است اما چاره ای نداریم جز اینکه آستینها را بالا بزنیم، بلند شویم و مشکلات را حل کنیم و نمی توانیم بگوییم چون وضعیت بسیار خراب است ما دیگر نمیتوانیم آن را حل کنیم.در حالی که اتفاقا چون وضعیت بسیار خراب است مشتاق آمدن به صحنه هستیم. من کوچک رزمنده ها و شهدا و ایثارگران هستم ولی آن موقع ما فکر کردیم که باید ولو اینکه آتش باشد باید جبهه برویم و الان هم باید این فکر را داشته باشیم.
*رهبری مشخصا در بیانات اخیرشان گفتند که اگر راهکار ندارید نیایید و اگر برنامه دارید بیایید؛ شما آن برنامه مکتوب را دارید یا یک ایده ذهنی است؟
این تاکید عالمانه مقام معظم رهبری قابل تقدیر است. البته من در اطلاعیه وزارت کشور و شورای محترم نگهبان دیدم که الزام داشتن برنامه و مشاور را مطرح کردهاند ولی اگر از فرمایش مقام معظم رهبری استنباطی درست صورت گیرد ایشان فرمودند کسانی که میخواهند کاندیدا شوند باید بتوانند مسائل اساسی کشور را بدانند و راهکار اجمالی برای آن داشته باشند.به نظر من منظور راهکارهای اجمالی مد نظر است.چون مباحث ریز برنامه های بخشی مربوط به وزارتخانه ها است. آن کسی که در سطوح بالا قرار دارد باید درک کلان از مسائل اساسی داشته باشد. با اینحال برای اداره کشور برنامه دارم . دوره قانونی هر دولتی ۴ سال بیشتر نیست و در کشور ما عرفی شده که هر رئیس جمهوری دوره دوم را هم رای می آورد اما قانونا در ایران ۴ سال فرصت هست در این مورد معمولا دولت ها برنامه مدونی ندارند، لذا یکی از اشکالات این است.یعنی اینکه از قبل برنامه ریزی نکرده بودند و برنامه تدوین شدهای نداشتند و به یکباره میخواهند دنبال برنامه بروند و ببینند کجا مشکل داریم. بنابراین برای اینکه این اشکال را حل کنیم بهتر است کاندیداهای ریاست جمهوری بر حسب تجارب خودشان برنامههای اجمالی را تدوین کنند، آماده باشند و با مشاورشان صحبت کننده و در این مورد صحبت کنند که میخواهند در آینده چه کنند.
من با پوزش از دوستان حاضر در ارتباط با دولت، نمیپسندم که هر کسی ولو تجاربی نداشته باشد کاندیدا باشد، به این دلیل است که انتخابات ریاست جمهوری، مساله سرنوشت ساز مردم است اصلا جای آزمون و خطا نیست و هرکسی که بگوید من فکر می کنم که بتوانم و میخواهد تجربه کند که ببیند می تواند یا نمی تواند، این جای اشکال دارد. لازم است هم برنامه داشته باشد و هم عملکرد موفق،ث. برنامه به تنهایی کافی نیست چون شما ممکن است بتوانید ۴ فرد ادیب استخدام کنید و ۴ کارشناس برجسته بکار بگیرید تا زیباترین جملات را بنویسد، اینکه مبنای اداره کردن کشور نیست.
موافق کاندیداتوری نمایندگان در انتخابات ریاست جمهوری نیستم
*آقای عباسی! در این دوره تعدادی از نمایندگان مجلس هم عزم رئیس جمهور شدن را کردند، به عنوان کسی که سابقه پارلمانی دارید نگاه تان به این رفتار نمایندگان چیست؟
با اینکه من به همکاران خودم در مجلس که اکثرا هم از دوستان ما هستند و به آنها احترام می گذارم،عرض کرده ام اینکه در جامعه مشهور شود که گروه کثیری از مجلس، رئیس مجلس، نواب مجلس، رؤسای کمیسیون ها و همه بخواهند کاندیدا شوند را به لحاظ افکار عمومی صحیح نمیدانم. این دو دلیل دارد، یکی اینکه نگاه اصولگرایی خواسته همیشه بگوید که ما خادمان مردم هستیم و برایمان پست و مقام مهم نیست و دوم اینکه همه کسانی که به مجلس میآیند با مردم عهد می بندند و حتی سوگند می خورند که به آرمانهای نظام و خدمت به مردم و .. وفادار باشند اما اگر مردم ببینند افرادی هنوز یک سال نگذشته دنبال این هستند که به جای دیگر بروند، در افکار عمومی حتما شکل و تصور خوبی ندارد.با اینکه بازهم تاکید می کنم من حتما این دوستان را لایق می دانم و به لحاظ قانونی هم مانعی ندارد ولی به لحاظ عرفی خالی از اشکال نیست.
*پس با کاندیداتوری نمایندگان موافق نیستید؟
با جمعی از آنها موافق نیستم. قانون به آنها این اجازه را می دهد ولی اینکه در بیرون مطرح شود که یک جمع کثیر یعنی نواب آن، هرچه رئیس کمیسیون هستند همه می خواهند داوطلب شوند،تصور مردمی آن را عرض کردم .
*آقای عباسی! یعنی اینکه شأن مجلس انقدر پایین آمده که خود نماینده های مجلس هم قائل به این نیستند که الان مجلس تاثیر گذاری خاصی دارد و الان می خواهند وارد حوزه اجرا شوند، بسیاری از کاندیداها که وارد مجلس شدند این بحث را مطرح می کنند که ما باید وارد حوزه اجرایی شویم که بتوانیم برای مردم کاری کنیم.
متاسفانه بعضا در اینگونه مسئولیت ها یعنی هم در کِسوت رئیس جمهور و هم در قوه مقننه، این گونه زمزمهها را میشنویم، که مثلا وظایف خود را کافی نمی دانند.با اینکه قانون اساسی وظایف ارکان را شفاف تعیین کرده است. ،حالا اینکه برخی تعبیر و تفسیر متفاوتی داشته باشند بحث دیگری است. قانون برای نماینده مجلس و نهاد مجلس شورای اسلامی وظیفه تعیین کرده است.
حال اگر کسی کاندیدا میشود بسیار بد است که بگوید من اینجا کاری ندارم و میخواهم به جای دیگری بروم، او باید قبل از این، این فکر را میکرد که داوطلب کجا شده است. چه رئیس جمهور و چه نماینده مجلس اگر چنین تصوری داشته باشند یعنی شناخت دقیقی در حیطه جایی که کاندیدا شدند نداشتند و آمده اند. بنابراین این عیب و ایراد بسیار بزرگی است که فردی بدون اطلاع به جایی برود و مسؤلیتی را بپذیرد.
ورزشکارها پایگاه رأی من هستند
*پایگاه رای خودتان را کجا میدانید؟ یعنی حامیان شما اصولگرایان سنتی هستند یا پایداریها یا احمدی نژادی ها یا چهرههای دیگر؟ حامیان شما چه کسانی هستند؟
من دو پایگاه اجتماعی سیاسی و صنفی دارم، به لحاظ خط فکری شما می دانید که جز نیروهای سیاسی اجرایی کم حاشیه تصور می شوم. از همان اوایل انقلاب اسلامی عضو حرب جمهوری اسلامی شدم که بزرگانی مانند شهید مظلوم بهشتی و مقام معظم رهبری راه اندازی کردند. لذا به لحاظ سیاسی موضعم معلوم است.در این تفکرات تعریف می شوم پس به لحاظ سابقه حضور در سیاست سیاسی تر از سایر کسانی هستم که این سالها به عرصه سیاست آمدهاند. به این دلیل ممکن است عمده نیروهای مذهبیِ جبهه ولایتمدار کشور ، بنده را جزء نیروهای خودشان بدانند اما چند درصد از آن افراد به من اقبال کنند بستگی به چینش افرادی است که میآیند و بین آنها تقسیم می شوند، یعنی درون جبهه آرا تقسیم خواهد شد.
علاوه بر این افتخار دارم که بگویم بنده پشتوانه اجتماعی مشخص دارم که در حمایت و حضورشان در پشتیبانی از من قابل ذکر است.مثلا ورزشی ها به دلایل متعدد حمایت خوبی کردند. بیش از ۱۰ هزار نفر از پهلوانان و قهرمانان امضا کنند که ما پشتوانه شما هستیم که حتما می تواند از ۱۰ هزار نفر هم بیشتر باشد. اینها جمع کثیری از جوانان کشور هستند و عمدتا ممکن است سیاسی نباشند، اگر من در صحنه باشم با شوق بیشتری به صحنه خواهند آمد. یا پشتوانه تعاونی ها هم همینطور.
زمانی که بنا بود کاندیدای مجلس شوم که در نهایت داوطلب نشدم،تقریبا همه اتحادیه های تعاونی و تشکلهای آنها از سراسر کشور امضا کردند و گفتند شایسته ترین فرد فلانی است که البته محبت آنها را می رساند، پس پشتوانه های من جمع کثیری از اینها هستند که پشتوانه اجتماعی هستند و فکر می کنند که وجود من موجب آن همه افتخارات شده است البته من خودم را لایق این نمیدانم. دوم اینکه سابقه آموزشی پرورشی بودن من از ابتدای انقلاب زیاد است تقریبا می شود گفت در بین داوطلبان تنها کسی هستم که در آموزش و پرورش بودم ، معلم بودم و همه ارکان و مشکلاتش را می شناسم.بنابراین از کاندیداهای فرهنگی کشور هم من می توانم محسوب شوم. به عنوان استاد دانشگاه سالها با دانشجویان خودم و با اساتید دانشگاه بودم و آنها من را به عنوان یک چهره دانشگاهی اجرایی می شناسند. اینها پشتوانه های اجتماعی خوبی هستند که میتواند به من کمک کند. احتمالا یکی از مواردی که با حضور بنده می تواند در عرصه مشارکت تاثیر داشته باشد همین پشتوانه ها است.
*پس روی کاغد وضعتان خوب است.
من عدد ندارم ولی می توانم کمک کنم این گُسلهای اجتماعی را برای حضور در انتخابات و شور آن به صحنه بیایند
با پول که نمی توان رأی خرید
*هزینه انتخاباتی شما از کجا تامین می شود؟
مگر انتخابات هزینه دارد؟
*تبلیغات و .. .
فکر نمی کنم انتخاباتی که من دنبال آن هستم نیاز به هزینه قابل توجهی داشته باشد.چونامروزه بیشتر فعالیت ها در بستر فضای مجازی انجام می شود جریان کرونا هم به علت آن اضافه سده است . در فضای مجازی بر خلاف فضای فیزیکی نیاز به کاغذ و عدد و حضور ندارد که مثل قبلا باشد که شما هزینه زیادی انجام دهید. مردم هم می دانند من یک معلم ساده دانشگاهی هستم و پشتوانه اقتصادی ندارم که برای این کارها هزینه کنم. اگر مردم من را میشناسند در فضای مجازی تبلیغ می کنم سنادهای استانی ما الحمدلله پر شور داوطلبانه در صحنه هستند. اگر مردم تشخیص دادند که رأی می دهند با پول که نمیتوان رأی خرید.
*مثلا آقای سعید محمد چند روز پیش گفت که یک نفری چیزی فروخته و حاضر بوده به او کمک کند. شما دوستی، رفیقی ندارید؟
ذائقه من از اول به عنوان یک معلم با این صنف چندان سازگار نبوده است.شاید افرادی بودند که میخواستند ارتباط بگیرند تا کمک کنند به من هم کمک کنند حتی در وزارت ورزش یا جای دیگر خیلی از کسانی که الان در زندان هستند میخواستند به نام کمک به ورزش ورود کنند، ولی من حتی حاضر نشدم با این افراد ملاقات کنم چون من معتقد هستم این جنس از افراد دنبال خیرات نیستند .تصور اینکه مطامعی داسته باشند بیشتر است در پشت خواسته آنها وجود دارد پس با همین بضاعت اندک تلاش میکنیم.
دولت مردمی کارافرین و تحولگرا تشکیل می دهم
*آقای عباسی! شعاری که به نظر شما متفاوت از دیگران است و میتوانید مطرح کنید چیست؟ اصلا شعاری برای خودتان انتخاب کردهاید؟
من عنوان «دولت مردمی کارافرین و تحولگرا» را انتخاب کردهام لذا رویکردها و یا استراتژیهای اصلی دولت را بر مبنای تحول اقتصادی قرار دادم که بیشتر تحول مبانی اقتصادی مانند بانک و نظام سرمایهداری مد نظر هست. به لحاظ حکمرانی هم حتما نیاز به تحول داریم. وقتی میگویم تحول یعنی هم باید شفاف باشد و هم باید زیر بنایی باشد و هم بتواند دامنه اجتماع را دربرگیرد بنابراین حرفهای جزئی چندان نمیتواند اثرگذار باشد.
به رویه های دولت احمدی نژاد نقد دارم اما...
* مدل اقتصادیِ دولتتان، یک اقتصاد مبتنی بر بازار است یا مبتنی بر دولت؟ آیا نزدیک به دولت آقای احمدی نژاد است؟
خیر. من با اینکه به بخشی از رویه دولت آقای احمدی نژاد نقد دارم.با بسیاری از منش های بکار گرفته شده مانند توجه به محرومین و مناطق محروم و کار دلسوزانه برای طبقات پایین و متوسط جامعه همینطور می اندیشم.
من نظریه انقلاب را دنبال می کنم که مقام معظم رهبری هم به نظر من این دیدگاه را دارد سعی می کنم همان دیدگاه را داشته باشم و آن هم اقتصاد مردمی است. اقتصاد مردمی یعنی توانمند سازی مردم نه کمک های مقطعی به
مردم! به همین دلیل من میگویم هر دولتی که بخواهد بیاید اگر بتواند اصل ۴۳ قانون اساسی را اجرا کند عمده مشکلات کشور را میتواند حل کند. آن چیزی که مغفول مانده اصل ۴۳ قانون اساسی است که من دنبال اجرایی شدن آن هستم. اگر شما یک دور اصل ۴۳ قانون اساسی را مرور کنید همه نیازمندیهای کشور در مبانی اقتصادی، مسائل معیشتی و مسائل زندگی مردم از عدالت که پایه آن به عدالت اجتماعی برمیگردد در آن وجود دارد، چیزی که الان علاوه بر مساله معیشت مردم، نگران کننده است زیر گرفته شدن عدالت اجتماعی است و من دنبال آن اقتصادی هستم که بتوانم عدالت اجتماعی را درست کند و این وجه تمایز من است.
یارانه را قبول دارم اما برای زخم های اورژانسی
*الان بسیاری از کاندیداها بحث یارانه ها را مطرح می کنند، آیا شما موافق هستید یا ممکن است وعدههای یارانهای دهید یا خیر؟
حقیقت جریان اجتماعی جامعه این است که هیچ کدام از راهکارهای اقتصادیِ اصولی هم که علمی باشد نمیتواند در کوتاه مدت به دادِ مردم برسد و نمی تواند بسیاری از مسائل بغرنج جامعه را درمان کند. من بعضی از این چیزها را اورژانسی می دانم یعنی به شکل اورژانسی باید آن را حل کنید، فلذا یارانه ها را قبول دارم تا بخشی بتوانند آن زخم های اورژانسی را حل کنند ولی به این شکل که ما بدون هدفمندی توزیع کنیم را موافقش نیستم چون ما باید بخش بسیار زیادی از امکانات را برای توانمند سازی مردم در اشتغال به کار بگیریم، یعنی اگر مردم اشتغال داشته باشند معیشت خودشان را دارند و اقتصاد جامعه می چرخد. مالیات می دهند و دولت هم اداره می شود اما اگر فقط ما یارانه بدهیم دائم باید از دولت هزینه کنیم و چیزی به دولت برنمی گردد و این کار نادرستی است، فلذا من برای این کار در توزیع یارانه ها مدل دارم که چند بعدی است و تک بعدی نیست.
مخالف قطع یارانه هستم
*یعنی ممکن است موافق قطع کردن آن باشید یا اینکه..
کلا نباید قطع شود چون چاره ای جز این نیست که به بخشی از جامعه یعنی ناتوانان و افراد فقیر ،کودکان و زنان بی سرپرست برسیم .حتما باید به داد آنها رسید.
*شما که عدد برای آن انتخاب نکرده اید؟
عدد که مبنای علمی ندارد. باید محاسبه دقیق انجام دهیم. در همه دوره ها کسانی که ناتوان هستند، زنان بی سرپرست، بچه ها، پیرها و کسانی که نمی توانند زندگی شان را اداره کنند سیستم باید از امکانات خودش اینها را تامین کند که اسمش را می توانید یارانه یا هر چیز دیگری بگذارید، این نباید در هیچ دورهای ترک شود و در کلام مولا علی (ع) به آن اشاره شده است برای کسانی در جامعه است که هیچ چاره ای ندارند و نمی توانند کار کنند و درآمد داشته باشند. پس بخش بسیار زیادی تکلیفشان روشن است و باید این اتفاق برایشان بیفتد، اما بخش بسیار زیادی هم طبق جزء ۲ اصل ۴۳ قانون اساسی کسانی هستند که الان فقیر هستند یا به سمت فقر پیش می روند و الان توان مالی ندارند ولی اگر ما برای آنها توانمندی اشتغال فراهم کنیم درآمدزا هستند و نه تنها می توانند خودشان را اداره کنند بلکه می توانند دیگران را هم اداره کنند.
|