11:46 AM
     صفحه نخست          اساسنامه و مرامنامه حزب          آلبوم عکس       عضویت در حزب         آرشیو مطالب       جستجوی مطلب           پیوند ها          تماس با ما 
 یادداشت سر دبـیـر
  خطر ! جاسوسان مشغول کارند

اینبار با نبرد مرصاد گونه ای مواجه بودیم که وسعت تنگنه آن به بزرگی تمام ایران بود ، آنها فقط طی چند روز از نوار باریک مرزی غرب کشور وارد نشده بودند بلکه از سالیان و دهه ها پیش ، از همه سرحدات کشور :از غرب ، شرق ، جنوب و شمال وارد کشور شده بودند ، زمینی ، هوایی ، دریایی در قالب مهاجر افغانی و طلبه پاکستانی و تاجر عراقی و.....

 اخبار عمومی
حمله جواد لاریجانی به اظهارات اخیر پزشکیان: تاسف برانگیز است
اعلام جرم دادستانی تهران علیه نماینده پیشین مجلس ( کواکبیان)
زیدآبادی: راهکار حفظ انسجام اجتماعی ، بلاتکلیف گذاشتن کشور نیست
کاظم جلالی: دانش هسته‌ای ما با موشک‌ نابود نمی شود؛ اراده مان قوی تر می شود
علی لاریجانی: در حال بررسی پیام واشنگتن برای آغاز مذاکرات هستیم ؛ هیچ اعتمادی به آمریکا نداریم
توجیه رضا عاشری بعد از درخواست ترور پزشکیان: من آدم طنازی هستم!
رائفی‌پور: شما رو به خدا دروغ پخش نکنید کدام اف ۳۵؟
کارزار پرستو فروهر علیه صدراعظم آلمان
چه کسانی از مصاحبه رئیس جمهور خشمگین شدند؟
اذعان اسرائیل: موشک ایرانی به دفتر نتانیاهو اصابت کرد
محمد مهاجری: درخواست رهبر انقلاب برای سرود «ای ایران» در شب عاشورا، اهمیت والای وطن را نشان می‌دهد
سران بریکس حمله تجاوزکارانه اسرائیل به ایران را محکوم کردند
توصیه احمد زیدآبادی: تشکیل هیئت حقیقت‌یاب برای بررسی چگونگی نفوذ اسرائیل به کشور
سفیر سوئیس به تهران بازگشت و سفارت باز شد
سفیر آمریکا در ناتو: ایران باید صلح با واشنگتن و تل‌آویو را بپذیرد!
بازگشت هواپیماهای مسافری به آسمان ایران
روزنامه جمهوری اسلامی : صداوسیما را از افراد کم سواد و مشکوک پاکسازی کنید/ با افرادی که بنام ایدئولوگ نظام، عوامفریبی کردند برخورد شود
سخنگوی دولت : با وجود بی‌اطمینانی به مذاکرات، مسیر مذاکرات را ترک نمی‌کنیم
موافقت ترامپ با فروش ۵۱۰ میلیون دلار تسلیحات به اسرائیل
حمله حسین شریعتمداری به موافقان مذاکره : هم خائن‌اند هم احمق
پسر نتانیاهو : از ترس جانم اسرائیل را ترک کرده ام
وزرای خارجه مصر و عمان خواستار از سرگیری مذاکرات شدند
نماینده سنای پاکستان: در صورت تعرض به جان آیت‌الله خامنه‌ای هیچ آمریکایی در پاکستان نخواهد ماند
انتقاد پزشکیان از گروسی در گفتگوی تلفنی با مکرون
کیفرخواست قاتل الهه حسین‌نژاد صادر شد
ادعای کاخ سفید: با ایران همچنان در ارتباط هستیم
آیت‌الله نوری همدانی: هرگونه تعرض و تهدید به رهبری و مرجعیت شیعه حکم محارب دارد
گروسی : ایران می تواند در چند ماه دوباره غنی سازی کند / شبکه ان بی سی: مذاکرات ایران و امریکا، به زودی
رئیس ستاد کل: درباره پایبندى دشمن به آتش‌بس، کاملاً تردید داریم / وزیر دفاع عربستان : تسلیت شهادت فرماندهان ؛ برای پایان جنگ تلاش زیادی کردیم
علی لاریجانی: در ابتدای جنگ، دست نظامی ما نسبت به اسرائیل پایین‌تر بود و ما را غافلگیر کرده بودند/ تهدید کردند در ۱۲ ساعت کشور را ترک کنم
سفیر ایران در سازمان ملل: تسلیم بی‌قید و شرط، مذاکره نیست؛ با آمریکا گفت‌وگو نمی‌کنیم
قالیباف: مصوبه مجلس حساب و کتاب ما با آژانس بین المللی انرژی اتمی بود
حاجی بابایی: در بخش پدافند ضعف داریم/ هر ضربه ای در داخل خوردیم صددرصد از نفوذی ها بود
ترامپ: مذاکره با ایران هفته آینده؛ توافق هسته‌ای "ضروری نیست"
تعلیق همکاری ایران با آژانس اتمی در دستور کار مجلس قرار گرفت
هشدار روحانی: آتش‌بس، پایان تهدید نیست/ باید به سخن مردم گوش سپرد و جبران و بازسازی کرد
جانشین سازمان اطلاعات فراجا به شهادت رسید
عراقچی: تا پایان تجاوزات، مذاکره با آمریکا منتفی است
عقب‌نشینی ترامپ از تغییر رژیم در ایران: هرج‌ومرج نمی‌خواهیم / ایرانی‌ها تاجرند، نه جنگ‌طلب
سی‌ان‌ان: ارزیابی اولیه اطلاعاتی آمریکا نشان می‌دهد که سایت‌های هسته‌ای ایران تخریب نشده‌اند
 گفتــگو
مرعشی: خطری به نام تجزیه ایران وجود ندارد/ قدرت‌های اصلی جهان تصمیم گرفته‌اند که جغرافیای منطقه ما تغییر نکند
حقیقت‌پور: وقت آزادی های اجتماعی سیاسی فرا رسیده است/ باید صدا و سیما را شخم زد و بذر خوب در آن کاشت
پورمحمدی: مذاکره میدان رقابت برای گرفتن حق است/ آیا باید بنشینیم و هر روز تحریم جدیدی تحمل کنیم؟
سیدحسن خمینی: وقتی مسأله این می‌شود که کدام اجتهاد باید حکومت کند، پاسخ این است همان اجتهادی که مردم به آن رأی می‌دهند
جلودارزاده، نماینده ادوار مجلس: بسیاری از زنان مجلس به دنبال یافتن جایگاهی برای ارتقای کلی زنان نیستند
رئیس پیشین صداوسیما: فردوسی‌پور به دلیل گفت‌وگو با ظریف کنار گذاشته شد؛ "نود" از سریال‌های پرهزینه بیشتر مخاطب داشت
ضرغامی: اگر حرفی را که رهبری گفتند، من بزنم چه بلایی به سرم می آورند؟/ گفتند من وصله ناجور دولت رئیسی بودم
رشیدی کوچی: کوران مذاکرات ایران و آمریکا، زمان مناسبی برای رفع فیلترینگ است/ پزشکیان از وفاق با مردم غافل شده است
محمد هاشمی : برای پیشبرد مذاکرات و رفع تحریم ها، کاسبان تحریم خلع ید و خلع سلاح شوند/ ترامپ اهل معامله است نه جنگ
فریدون عباسی: هم با عقل و عزت مذاکره می کنیم هم دستمان روی ماشه است

کد مطلب 25041           تاریخ ارسال : 1399/02/28                         نسخه چاپی
شمس‌الدین حسینی: به احمدی‌نژاد افتخار می‌کنم /مردم می‌گویند مجلس کجای‌ کار است؟

شمس الدین حسینی، وزیر اقتصاد دولت احمدی نژاد و نماینده منتخب مردم تنکابن در مجلس یازدهم می گوید: من، نیکزاد و حاجی بابایی و افرادی که در کابینه دولت نهم و دهم بودند تلاش داریم با هم رقابت نکنیم و در یک مکانیزمی با هم ائتلاف کنیم و برای کاندیداتوری کرسی ریاست به توافق برسیم.


فاطمه استیری: می گوید به وزیر دولت احمدی نژاد بودن افتخار می کند اما گلایه هم دارد، از اینکه در ادبیات سیاسی و ژورنالیستی از مدیران دولت سابق به احمدی نژادی ها یاد می شود و هویت مستقل برایشان قائل نیستند؛«چرا هیچ زمانی نمی گویید، خاتمی‌چی ها یا روحانی‌چی ها یا هاشمی چی ها».صحبت از «شمس الدین حسینی» وزیر اقتصاد دولت سابق است که حالا این روزها قرار است به عنوان نماینده تنکابن راهی بهارستان شود.

او حضور پرتعداد گعده مدیران دولت سابق در مجلس یازدهم را هماهنگ شده نمی داند و می گوید این نتیجه اقبال مردم به این طیف از کاندیداها بوده است. صحبت از کاندیداتوریش در انتخابات ریاست مجلس که می شود تاکید دارد در مکانیزمی هماهنگ با دیگر کاندیداهایی که جزو مدیران دولت قبل هستند یک نفر در صحنه می ماند و بقیه کنار خواهند رفت.

رایزنی با اصلاح طلبان و مستقلین مجلس را هم رد نمی کند و تاکید دارد، شورای ائتلاف کارش تمام شده و تصمیمات مجلس باید در درون مجلس و توسط منتخبین گرفته شود.

گفتگو با شمس الدین حسینی به عبور مردم از دو طیف سنتی اصولگرا و اصلاح طلب هم رسید و وقتی از پررنگ شدن جایگاه مرجع بودن سلبریتی ها در بین نسل جدید شد، به صراحت گفت« سلبریتی هاجایگزین سیاسیون نشده اند و آنها حداکثر روغن چراغ برخی از سیاسیون شده اند.»

آنچه می خوانید مشروح گفتگوی حضوری خبرگزاری خبرآنلاین با شمس الدین حسینی، نماینده تنکابن در مجلس یازدهم است.

*******
 

*آقای حسینی! چرا مدیران دولت نهم و دهم خیلی علاقه ندارند که به آنها احمدی نژادی بگوییم؟  احمدی نژادی بودن چه معایبی دارد که آنقدر از شنیدن آن ابا می کنید؟
فکر می کنم دوستان بیشتر از این اعتراض دارند که وقتی یک چیزی می گویند، چیز دیگری ننویسند. مثلا من در مصاحبه ای در دنیای اقتصاد گفتم که مدیران دولت نهم و دهم مشغول انجام یک چنین کارهایی هستند و فکر کنم شما در خبر آنلاین نوشتید که احمدی نژادی ها فراکسیون تشکیل می‌دهند، پس ما با قلب خبر یعنی با وارونه جلوه دادن خبر مخالف هستیم.

به احمدی نژاد افتخار می کنیم

وگرنه قبلا دوستان گفته اند و من هم الان می گویم ما به دولت نهم و دهم و حتی آقای احمدی نژاد که یک چهره خدومی بودند افتخار می کنیم ولی آنچیزی که می خواهیم به آن تاکید کنیم این است که مدیران دولت نهم و دهم شخصیت های مستقل هستند و هرکدام به صورت مستقل و بدون هرگونه سازماندهی قبلی در انتخابات شرکت کردند و خوشبختانه مورد اقبال مردم قرار گرفتند.

بعد از سال ۹۶ ارتباط سیاسی با احمدی نژاد نداشتم ولی ارتباط عاطفی و اخلاقی ما پابرجا است. ارتباط اخلاقی به این معنا که در مناسبت های مختلف، موضوعات مختلف و اعیاد مختلف بنده با ایشان تماس می گیرم و عرض ارادت می کنم. بنابراین ارتباط عاطفی خیلی خوبی داریم.چرا به بقیه نمی گویید خاتمی‌چی‌ها، هاشمی‌چی‌ها؟

*البته این نکته که مطرح کردید درباره دیگر روسای جمهور و دولت ها هم صدق می کند، اینکه گفته شود وزرای خاتمی، وزرای هاشمی و ...یعنی اصطلاح غریبی نیست و آنها هم چنین موضع گیری ندارند؟
شما هیچ زمانی نمی گویید، خاتمی‌چی ها یا روحانی‌چی ها یا هاشمی چی ها. به نظر من بخاطر اینکه موضوع و افراد تقلیل داده شوند، اینگونه نگاه می شود وگرنه تا الان آیا کسی آمده است تکذیب کند که وزیر آقای احمدی نژاد بوده است؟ خیر. همانطور که گفتم ما افتخار هم می کنیم. سال ۱۳۹۲ در آخرین روزهای دولت ما به خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم و ایشان در جلسه افطاری که ما خدمتشان بودیم فرمودند که با شما به ۲ دلیل دشمنی می کردند؛ یکی اینکه شعارهای انقلاب را سر دست گرفتید و پیش رفتید، دوم اینکه نوعا آن امتیازاتی که دولت های دیگر برای خودشان خواستند، شما برای خودتان نخواستید. نکته ما این است که چرا برخی از رسانه ها تحت شرایطی که دیگران از دولت فلان و فلان یاد می کنند و لفظ دولت را استفاده می کنند و هیچ زمانی خاتمی چی یا روحانی چی نمی گویند، ولی زمانی که به ما می رسند از این واژه استفاده می شود و فقط فرد را می‌بینند و هیچ اندیشه ای را پشت آن نمی بینند.

نکته جالب تر این است که حتی اگر شما الان کارنامه و عملکرد ۲ سال آخر دولت دهم را با دولت بعدی ارزیابی کنید ملاحظه می فرمایید که مردم یک نمره دیگری می دهند. اینکه بالغ بر ۶۰ نفر از افرادی که در دولت نهم و دهم کار کردند و امروز مستقلا در شهرهای مختلف از مراکز استانها تا اقصی نقاط استانها در انتخابات مجلس کاندیدا می شوند و رای می آورند به نظر من یک معیار بسیار مهمی است.

از سال ۹۶ ارتباط سیاسی با احمدی نژاد ندارم اما ارتباط عاطفی پابرجاست

*هنوز هم ارتباطی با آقای احمدی نژاد دارید؟ آخرین ارتباطتان به چه زمانی برمی گردد؟
از بعد از سال ۹۶ ارتباط سیاسی با ایشان نداشتم ولی ارتباط عاطفی و اخلاقی ما پابرجا است. ارتباط اخلاقی به این معنا که در مناسبت های مختلف، موضوعات مختلف و اعیاد مختلف بنده با ایشان تماس می گیرم و عرض ارادت می کنم. البته ایشان هم روحیه تواضع و مهربانی دارند و بنده و دیگر دوستانشان را مورد التفات خود قرار می دهند. بنابراین ارتباط عاطفی خیلی خوبی داریم.

در جریان عوض شدن احمدی نژاد نیستم

*شما هم معتقد هستید که ایشان عوض شد یا نگاهتان متفاوت است؟
انسان با تجاربی که به دست می آورد ممکن است مواضعش در جاهایی تغییر کند اما اینکه عوض شدند یا خیر، من در جریان نیستم و بهتر است از خود ایشان بپرسید. 

برای قبول پیشنهاد وزارت هم استخاره کردم هم فکر

*تصمیم‌تان برای پذیرفتن وزارت دولت آقای احمدی نژاد، تصمیم درستی بود؟ با همه آن حواشی که برای دولت سابق پیش آمد.
زمانی که من می خواستم به عنوان وزیر وارد کابینه آقای احمدی نژاد شوم به ایشان گفتم که باید استخاره کنم، ایشان به من گفتند که فکر کن. من هم فکر کردم، هم استخاره کردم و نتیجه فکر و استخاره من درست و خوب درآمد (سوره یوسف برای استخاره من درآمده بود). الان هم خدا را شاکرم که یک دوره تاریخی و یک زمان مناسبی برای خدمتگذاری برایم فراهم شد. فکر می کنم ما امروز در کشور به مراتب سربلندتر از آنی هستیم که در سالهای ۹۱ و ۹۲ گروهی با چهارچوب های سیاسی بودیم.

نقشی که سلبریتی ها در انتخابات ما بازی می کنند، وارداتی است و از بیرون یاد گرفته شده است. معتقد هستم که آنها جایگزین سیاسیون نشده اند و آنها حداکثر روغن چراغ برخی از سیاسیون شده اند. *اشاره کردید که نزدیک به ۶۰ نفر از مدیران در رده های مختلف دولت سابق الان در مجلس هستند و آن را معیار گرفتید که وقتی مردم رای دادند یعنی آن عملکرد را قبول داشتند. حضور وزرای دولت آقای احمدی نژاد در مجلس خیلی پر تعداد است و در واقع کوچ این تعداد دولتمرد یک دولت به مجلس بی سابقه است. خود شما که هم پاستور بودید و هم قرار است به بهارستان بروید، از پاستور به بهارستان رفتن را یک تنزل رتبه ای سیاسی نیست؟نگاهی که پشت این موضوع است صرفا نگاه خدمت کردن است یا بازگشت به قدرت؟

مگر اینکه شما با مردم بودن را دون شان بدانید. مگر آقای دکتر عارف که معاون اول رئیس جمهور بوده است و کاندیدا برای مجلس شده است تنزل رتبه کرده است؟ آقای هاشمی رفسنجانی که رئیس جمهور بود و کاندیدای مجلس شد آیا تنزل بوده است؟

از پاستور به مجلس رفتن تنزل رتبه نیست

همانطور که در قانون اساسی آمده است و امام و رهبری گفته اند جایگاه مجلس در راس امور است پس تنزل رتبه نیست. اگر شما به ساختار حکمرانی نگاه کنید، مثلا یک شرکت را در نظر بگیرید؛ مالک آن شرکت سهامداران هستند و آنها مدیر و ناظر و حسابرس و بازرس در شرکت انتخاب می‌کنند، اگر کشور را هم به یک شرکت تشبیه کنیم مالک آن کشور مردم هستند، مردم مدیر انتخاب می کنند ( دولت و قوه مجریه ) و مردم ناظر انتخاب می کنند(مجلس شورای اسلامی)، پس اساسا این نوع مقایسه ها که آن بالا است و این پایین و این قیاس های مع الفارق درست نیست. 

رئیس جمهور را مردم مستقیم انتخاب می کنند و نمایندگان مجلس را هم مردم مستقیم انتخاب می‌کنند. ایراد آنجا پدید می آید که ما شان مجلس و تک تک نماینده ها را پایین آوریم ولی یک مرتبه یکی از نماینده ها را به عنوان رئیس آنقدر بالا ببریم که زمانی که شما به رئیس مجلس نگاه می کنید در ذهنتان رئیس مجلس، هم تراز رئیس جمهور تلقی می شود ولی به یک نماینده مجلس که می رسید، اگر یک وزیری نماینده مجلس شود می گویید که این پایین آمدن شان است. لذا من معتقد هستم که این باید اصلاح شود. تک تک نمایندگان شأنشان در راس امور بودن است. اتفاق ناگواری که در سالهای اخیر افتاده این است که تک تک نمایندگان افول کرده اند و رئیس مجلس صعود کرده است و این موضوع باید اصلاح شود.

*در اینکه شان مجلس پایین آمده و در رأس امور نیست، چپ و راست توافق دارند، اما علت آن شاید از نگاه دو طیف متفاوت باشد. از نگاه شما علت این موضوع چیست و چطور می شود جایگاه مجلس را به «رأس امور» بازگرداند؟ واقعا همه این گلایه ها بخاطر عملکرد مجلس دهم بود یا مجالس قبلی هم در همین مسیر بودند؟
مجلس دهم نقطه عطف آن بود. شاید کمتر دوره ای بوده که نمایندگان به اتکای دولت وارد مجلس شده باشند. مثلا لیستی که در دوره قبل در تهران رای آورد(لیست امید)، این لیست متعلق به چه کسی بود؟ شما چگونه می خواهید به اتکای دولت مجلس تعیین کنید و بگویید مجلس مستقل از دولت است. مجلسی که مستقل از دولت نیست باید برای دولت کارسازی کند تا اینکه بخواهد نظارت کند.

نکته ای که من اشاره کردم این است که آن نگاهی که بر مردم سالاری حاکم است و می گوید قوه مستقل هستم به این معنی است که مردم، رئیس جمهور را مستقیم و مستقل انتخاب می کنند و نمایندگان را هم مستقیم و مستقل انتخاب می کنند. اگر قرار باشد در این بین یک کارسازی صورت بگیرد و نماینده مستقل نباشد این اتفاق میفتد که افتاد. نکته بعدی هم که به نظر من این مشکل را تشدید کرد، تشکیل یک نهادهای موازی و تعدی کردن از آن چهارچوب ها است. این شورای هماهنگی سران سه قوه در گذشته یعنی در دولت نهم و دهم هم تحت عنوان ستاد ویژه اقتصادی بود، ولی کار آن مقابله با تحریم بود نه اینکه بخواهد جایگزین مجلس شود. در آنجا تصمیماتی که ما می گرفتیم برای مسائل فوری و ضروری و خاص بود، نه اینکه مثلا قانون بودجه را هم آنجا تصویب کنیم. سال ۸۹ اوج تحریم بود و ما هدفمندی را اجرا کردیم و قانون را در مجلس تصویب کردیم ولی در این دوره قانون را در آن نهاد تصویب کردند. پس ملاحظه می کنید که آن عدم استقلال و در امتداد آن عدم واکنش لازم نمایندگان مجلس در حفظ جایگاه مجلس، سبب شد مجلس اینگونه شود که الان است.

*البته این شورا تدبیر رهبری بوده است و ...
شورا برآمده از یک اختیاری در قانون اساسی است که ما شورای عالی امنیت ملی داریم. شورای عالی امنیت ملی در شرایط اضطرار تصمیم می گیرد. سوال من از تک تک نمایندگان  و افرادی که در آن شوراها می نشینند و سران سه قوه و دیگر افراد حاضر در آنجا این است که آیا اصلاح قانون بودجه یک موضوع اضطراری بوده است؟ یا در خصوص افزایش قیمت بنزین آیا اضطراری در آن بود؟ اگر در آن اضطرار بود چرا آقای رئیس جمهور گفتند من آن را یک ماه پیش تصویب کرده بودم و یک ماه بعد آن را اجرا کردند؟

کاندیدا شدن مدیران دولت سابق هماهنگ شده نبود

*آقای حسینی! این حضور پر تعداد وزیران و مدیران دولت نهم و دهم در مجلس یازدهم هماهنگ شده بود؟ تصمیم تشکیلاتی بود یا ...
هیچ هماهنگی صورت نگرفته بود. حتی با دوستانمان آقای نیکزاد، آقای حاجی بابایی، آقای فریدون عباسی یک جلسه هم قبل از آن نداشتیم. این نکته را بگویم که آنهایی که دنبال این هستند که بگویند احمدی نژادی ها، احمدی نژادی ها، دنبال این نیستند که ارتباط ما را با آقای احمدی نژاد برقرار کنند.

سال آینده مهم نیست که چه کسی رئیس جمهور می شود، چون با ذائقه ای که ما از مردم می شناسیم علی القاعده سراغ یک آدم انقلابی می روند. قانون اساسی ما اجازه نمی دهد که چهره جدیدی بیاید چون می گوید یکی از رجال سیاسی کاندید شود پس باید چهره شناخته شده ای باشد. با اسم احمدی نژاد مشکل نداریم و به او احترام می گذاریم

این روشن است که ما در آن دولت بودیم و ایشان هم رئیس دولت بوده است و من هم افتخار می کنم. اما آنجایی مشکل ساز است که با نگاهشان می خواهند تحقیر کنند، یعنی می گویند دولت سازندگی، دولت اصلاحات و زمانی که به ما می رسند می گویند احمدی نژادی ها! البته این به آن مفهوم نیست که ما خدایی نکرده با اسم آقای احمدی نژاد مشکل داریم، خیر ما به ایشان خیلی هم احترام می گذاریم و ایشان همچنان برای ما محترم است.

ایشان الان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است و ۲ دوره حکم از  رهبری گرفته است. سؤال من این است که چرا در ادبیات سیاسی نمی گویند هاشمی چی ها یا روحانی چی ها! چون عده ای از ابتدا نمی خواستند در مقابل رای مردم تمکین کنند. ولی من پاسخ به سؤال شما  را صریح می دهم، هیچ گونه انسجام و ارتباط و سازماندهی از قبل وجود نداشته است و آنها با ظرفیت شخصی خودشان به صورت مستقل حضور پیدا کرده اند و الان در مجلس شورای اسلامی یک ظرفیتی هستند که مورد توجه قرار گرفته اند و حتما هم از این ظرفیت در راستای خدمت به مردم استفاده می کنیم و حتما هم این ظرفیت را در خدمت وحدت نیروهای انقلاب به کار می بریم.

*تصمیم گیری هایی که الان انجام می شود هماهنگ است؟
هیچ ارتباطی به صورت سازمانی و اداری و سیاسی با آقای احمدی نژاد وجود ندارد.

مدیران دولت سابق که به مجلس یازدهم آمده اند گاها دور هم جمع می شویم

*منظورم بین خود مدیران دولت سابق است که در مجلس یازدهم حضور دارید؟ 
بله ما جلسات هماهنگی با هم داریم. دوستانی بودیم که قبلا از نزدیک با هم کار کرده ایم و نقاط مشترکی با هم داریم. ما گاهی دور هم جمع می شویم و در مورد مسائلی با هم مشورت می کنیم.

مدیران دولت سابق که کاندیدای ریاست هستند در مکانیزمی بر روی یک نفر به توافق خواهند رسید

*آقای عباس زاده مشکینی در گفتگویی که با ما داشتند عنوان گرفتند مدیران دولت سابق به این توافق رسیده اند که الان وحدت مهم است و در نهایت یک رای گیری استمزاجی می شود و در نهایت یک نفر از بین مدیران دولت سابق کاندیدا خواهد شد، آقای خضریان هم از توافقی بین جبهه پایداری، مدیران دولت سابق و آقای میرسلیم خبر داده بودند. با توجه به اینکه شما و آقای عباسی از جمله کاندیداهایی بودید که تاکید داشتید تا آخر در میدان رقابت هستید، تغییری در تصمیمتان بوجود آمده است؟
این را توضیح بدهم که در آن جلسه ای که ظاهرا دیروز بوده است وآقای میرسلیم هم بوده است من حضور نداشتم ولی می دانم جلسه در چه موردی بوده است. آن جلسه ای که من دیروز در آن حضور داشتم جلسه فراکسیون کارگری بوده است و در این جلسه اصلا این صحبت ها نشد. در خصوص این خبری که آمده است من و آقای نیکزاد اخیرا در مصاحبه هایی و آقای حاجی بابایی هم در جاهایی گفته ایم که ما تلاش داریم که افرادی که در کابینه دولت نهم و دهم بودند با هم رقابت نکنیم و در یک مکانیزمی با هم ائتلاف کنیم و به توافق برسیم. هیچ زمانی هم هیچ کدام از ما نگفته ایم که ما کنار نمی کشیم، من گفته ام که من کاندیدا هستم و الان هم می گویم که کاندید هستم اما در همه مصاحبه هایم گفته ام در مسیر ائتلاف و وحدت حرکت می کنم. بنابراین این توافق کلی بین ما صورت گرفته است.

*فقط برای کرسی ریاست؟
فعلا این بحث برای این کرسی مطرح شده است البته مشابه این مکانیزم می تواند برای جاهای دیگر هم صورت بگیرد. چون ما ۲ الی ۳ اصل را برای خودمان مفروض گرفته ایم؛ اول اینکه اگر ظرفیت و تجربه ای است باید در خدمت مردم قرار بگیرد و ما معتقد هستیم که در دولت های نهم و دهم تجارب بسیار خوبی به دست آورده ایم و این تجارب می تواند در خدمت مردم باشد، پس ظرفیت خودمان را در معرض انتخاب قرار داده ایم.

هیچ زمانی نمی گویید، خاتمی‌چی ها یا روحانی‌چی ها یا هاشمی چی ها اما بخاطر اینکه افراد تقلیل داده شوند، اینگونه نگاه می‌شود وگرنه تا الان آیا کسی آمده است تکذیب کند که وزیر آقای احمدی نژاد بوده است؟ خیر. همانطور که گفتم ما افتخار هم می کنیم.نکته دوم این است که این ظرفیت همانطور که با هدف خدمت عرضه می شود در مسیر وحدت صورت بگیرد، یعنی حتی المقدور از تشتت  و تعدد اجتناب کنیم، البته این به آن معنی نیست که اگر جایی رقابت صورت گرفت رقابت تشتت باشد چون ما از ابتدا با یک اصلی مخالف بودیم که امروز تمام نماینده ها به آن اعتراف کرده اند و آن این است که  برای مجلس، خارج از مجلس و قبل از مجلس تصمیم گرفته شود. یعنی هر تصمیمی که در خصوص مجلس قرار است گرفته شود باید توسط منتخبان یا نمایندگان صورت بگیرد، همه نمایندگان از یک جایگاه برخوردار هستند و در نهایت هر تصمیمی که گرفته شود در صحن گرفته شود. استحضار داشته باشید که همه اینها در حد مشورت و رایزنی است و در نهایت بر اساس آیین نامه داخلی مجلس تا آخرین ساعات افتتاحیه افرادی که کاندیدا برای هیئت رئیسه هستند باید ثبت نام کنند. 

قرار نیست شورای ائتلاف هیات رئیسه را انتخاب کند/کار شورا به اتمام رسید

*اینکه گفتید بیرون از مجلس، نباید برای مجلس تصمیم گرفته شود، یعنی شورای ائتلاف به عنوان مرجعی که روند وحدت و ارائه لیست را دنبال کرد و اکثریت کاندیداهایش هم رأی آوردند الان نمی تواند در تصمیمات و لابی ها نقشی داشته باشد؟ اگر تاثیرگذاری داشته باشد منفی است و ....؟
یک سوءتفاهمی داشت پیش می آمد و آن این بود که شورای ائتلاف قرار است هیئت رئیسه را تایید کند، خوشبختانه اعضای شورای ائتلاف خرد به کار بستند و فضا را شفاف کردند. هفته پیش روز چهارشنبه در شورای ائتلاف آقای حداد عادل اعلام کردند که کار شورای ائتلاف در راستای مجلس یازدهم به اتمام رسید و دیگر فرایند، فرایند تصمیم گیری فراکسیونی می شود و فراکسیون هم از منتخبین تشکیل می شود. 

*یعنی الان عملا دیگر تاثیرگذاری ندارند؟
بر اساس جلسه چهارشنبه ایشان رسما اعلام کردند که شورای ائتلاف با مجلس یازدهم کاری ندارد و الان یک فراکسیون موقت تشکیل شده است (چون فراکسیون باید بعد از تشکیل مجلس شکل بگیرد) و این فراکسیون موقت یک هیئت اجرایی دارد که اختیار تصمیم گیری بجای ۲۳۰ نماینده را ندارد، چون شورای موقت هم که تشکیل شد و من هم در جلسه آن حضور داشتم ۵۴ نفر بودند و تعداد نمایندگان ۲۳۰ نفر است. البته این را هم تاکید کنم بخش عمده ای از مستقلین هم گرایش دارند که به ائتلاف بپیوندند حتی هیئت اجرایی هم که تشکیل شده است می خواستند نام فراکسیون را انتخاب کنند ولی این نام باید در خود فراکسیون بعد از مجلس تصویب شود. من تاکید می کنم که تصمیمات مرتبط با مجلس باید در چهارچوب مجلس و در مجلس اتخاذ شود. الان همه کارها در حد مشورت و رایزنی است.

*جدا از آن مکانیزمی که مدیران دولت سابق برای معرفی یک کاندیدا از بین خود دارند، با طیف جبهه پایداری، طیف مؤتلفه، طیف نزدیکان آقای قالیباف و ...چقدر لابی و رایزنی شده است؟
در جلسه ای که گفتم برگزار شده و من حضور نداشتم، آقای میرسلیم حضور داشته است.  این یعنی رایزنی صورت می گیرد و فکر می کنم این جلسه با حضور آقای پژمانفر از جبهه پایداری بوده است. بهرحال کار سیاسی کار گفتگو و رایزنی است و مجلس هم یک شأن سیاسی دارد. همانطور که گفتم من به شخصه در مسیر خدمت و در مسیر وحدت با هرکسی که ادعای خدمت و وحدت داشته باشد، گفتگو می کنم.

*در گفتگویی که با خبرآنلاین داشتید گفتید من رقیب قالیباف نیستیم، واکنش کاربران ما جالب بود و نتیجه گرفته بودند که قالیباف و وزرای احمدی نژاد به ائتلاف می رسند. ممکن است براساس همین توضیحاتی که دادید پای مذاکره با آقای قالیباف بنشینید؟ بهرحال در تحلیل ها و اظهارات سیاسی شانس قالیباف را بیشتر از بقیه کاندیداها می دانند؟
من معتقدم همه اینها را به روزی که مجلس افتتاح می شود واگذار کنیم و الان زود است که در آن خصوص صحبت کنیم. منتهی اینکه من گفتم با آقای قالیباف، میرسلیم، نیکزاد و... رقیب ما نیستند. رقیب از واژگانی است که در ادبیات سیاسی مطرح می شود. من در انتخابات مجلس هم گفتم هیچ کدام از این دوستانی که کاندید شده اند رقیب من نیستند. نگاه من به موضوع متفاوت است. من می گویم آقای قالیباف یک ظرفیتی دارد و خودش را عرضه کرده است، آقای میرسلیم یک ظرفیتی دارد و خود را عرضه کرده است، آقای حاجی بابایی وآقای نیکزاد هم یک ظرفیتی دارند و خودشان را عرضه کرده اند و من هم یک ظرفیتی دارم و خودم را عرضه می کنم، این عرضه ظرفیت من به معنی تقابل و رقابت با دیگری نیست.

من، نیکزاد و حاجی بابایی و افرادی که در کابینه دولت نهم و دهم بودند تلاش داریم با هم رقابت نکنیم و در یک مکانیزمی با هم ائتلاف کنیم و برای کاندیداتوری کرسی ریاست به توافق برسیم. نمایندگان و منتخبین یک از این گزینه ها را تیک میزنند، لذا از این حساسیت ها اجتناب کنیم. مثلا من می گویم که رشته تحصیلی من اقتصاد است و سالها در این حوزه پژوهش کرده ام و سالها در این حوزه کار اجرایی داشته ام و از یک کارشناس به وزیر اقتصاد رسیده ام و رئیس کمیسیون اقتصادی دولت شده ام و سخنگوی اقتصادی دولت بوده ام، عضو مجامع بین المللی بانک جهانی بودم، در بانک توسعه اسلامی بودم، رئیس شورای وزیران اکو بودم، رئیس شورای وزیران صندوق اوپک بودم و این ظرفیت ها را دارم و خودم را عرضه می کنم و می گویم با توجه به مسائل و مشکلات اصلی کشور، باید به اقتصاد امروز با تخصص بیشتر اهمیت دهیم و من این آمادگی را دارم که به کشور خدمت کنم و برادر دیگری هم به استناد تجارب دیگری خودش را مطرح می کند و این به آن معنی نیست که ما باهم تقابل داریم. رئیس مجلس، رئیس نمایندگان نیست و یک هماهنگ کننده و یک اسپیکر است و اگر من رئیس باشم با همین نگاه خدمت خواهم کرد، هر برادر دیگری هم که انتخاب شود، من به عنوان نماینده مجلس با افتخار از صندلی و تریبون مجلس برای خدمت به مردم و حل مشکلات مردم و برای رساندن صدای مردم به گوش سایر ارکان ها استفاده می کنم.

مردم از تقسیم بندی سنتی اصولگرا -اصلاح طلب عبور کرده اند

*آقای حسینی شما بحث فراکسیون ۲۳۰ نفره را مطرح کردید، به نظر می رسد در این فراکسیون خرده فراکسیون های زیادی تشکیل شود. گعده مدیران دولت سابق، گعده پایداری ها،گعده یاران قالیباف، سنتی ها و.. فکر می کنید در نهایت این چند دستگی ممکن است بین اصولگرایان پیش آید؟
خیر. من الان چند دستگی نمی بینم. الان یک شعاری داده می شود و آن این است که مردم از چپ و راست عبور کرده اند. مردم از آن تقسیم بندی های سنتی اصولگرا - اصلاح طلب عبور کرده اند و اینها دیگر کارآمدی لازم را ندارند و ما باید متناسب با موقعیت ها و متناسب با درد مردم حرکت کنیم. امروز تلقی کلی در نزد نیروهای انقلابی  و اکثریت افرادی که به مجلس آمده اند این است که راه حل مشکلات کشور برگشتن به آرمان های انقلاب است. اینکه امروز بین بخشی از حاکمیت و گروهی از حکمرانان و گروهی از دولتمردان با مردم فاصله افتاده است برای این است که ما از آرمان های انقلاب فاصله گرفته ایم. شفافیت، عدالت، ساده زیستی، پرکاری و.. جزء آرمانهای انقلاب بوده است. مجلس یازدهم با داعیه یک مجلس انقلابی آمده است. اگر یک فراکسیون فراگیری شکل بگیرد و بر این آرمان و اصول پایدار بماند طبیعی است که نیاز به تشکیل فراکسیون های جدید دارد. 

انقلابی گری نفی تخصص گرایی نیست، این نیست که یک عده با نام انقلاب و آرمان ولی بدون تخصص مثلا در کمیسیون برنامه و بودجه حضور داشته باشند و صرفا بخاطر طیف و طیف بازی و رفیق و رفیق بازی عضو کمیسیون یا فراکسیونی شده باشند. این درست نیست و من به همین دلیل یک بار در جلسه ای گفتم وحدت باید بر اصول صورت گیرد، وحدت باید گرد اصول صورت بگیرد، اگر این وحدت صورت گرفت آن وحدت پایدار است اما اگر وحدت بر اساس افراد شکل گرفت آن وحدت شکننده است.

اکثر مستقلین مجلس، گرایش به اصلاح طلبی ندارند

*خودتان به عنوان یکی از کاندیداهای ریاست چقدر با طیف مستقلین و چند اصلاح طلبی که در مجلس یازدهم هستند رایزنی و دیالوگ داشته اید که آرای آنها را به سمت خود جلب کنید؟
من عموم مستقلین را که رصدکردم اکثریت چهره های حزب الهی و انقلابی هستند و اتفاقا حتی اگر بخواهیم در آن تقسیم بندی سنتی هم قرار دهیم اصلاح طلب نیستند. یک تعدادی حدود ۴۰ نفر مستقل و اصلاح طلب هستند. برخی از اینهایی که مستقل هستند به عنوان اصولگرا شناخته می شوند ولی چون در لیست ائتلاف نبودند به عنوان مستقل شرکت کردند، مثلا در فلان شهرستان شورای ائتلاف نمی توانسته از ۲ نفر حمایت کند و از یک نفر حمایت کرده است، مثلا آن ۲ نفر اصولگرا بوده اند ویک نفر مورد اقبال شورای ائتلاف قرار گرفته است و یک نفر در آن لیست قرار نگرفته است، اتفاقا آن کسی که در آن لیست قرار نگرفته است رای می آورد و آنجا اسم خود را مستقل میگذارد.

نگاهم درباره ریاست مجلس را با مستقلین و اصلاح طلبان مجلس در میان گذاشته ام

ما چون حزب نداریم پس این اتفاق ها میفتد. اگر حزب باشد به این جمع بندی می رسد که در فلان شهرستان فقط یک نفر وارد انتخابات شود و از آن حزب شخص دیگری نباید در انتخابات شرکت کند. ولی ما حزب نداریم و آنها بیشتر طیف هستند. پس مستقل بودن به معنی اصولگرا نبودن نیست. ولی تعدادی از اینها که تعدادشان محدود است از چهره های شاخص اصلاح طلبی هستند و زمانی که با بخش قابل توجهی از این دوستان اصلاح طلب صحبت می کنیم آنها هم قائل به این هستند که مردم از اصلاح طلب و اصولگرا و از این الفاظ عبور کرده اند و یک هوای تازه می خواهند و آن هوای تازه جز با بازگشت به آرمانهای انقلاب فراهم نمی شود. من با افراد مختلف مستقل از اینکه چه عنوانی دارند گفتگو کرده ام و دیدگاه هایم را با آنها مطرح کرده ام و دیدگاه های آنها را شنیده ام. حتی در مورد اینکه نگاه من به ریاست مجلس چیست را هم با آنها در میان گذاشته ام.

*شما در دوره اصلاحات هم سابقه مدیریت داشته اید، آن سابقه در این رایزنی ها به کمک شما آمده است؟
حتما کمک می کند. انسانها در وهله اول انسان هستند و در وهله دوم مثلا مدیر هستند و یا به این گروه سیاسی و آن گروه سیاسی وابسته هستند و اینها اصلا نباید فراموش شود. شما مجمع تشخیص مصلحت نظام را نگاه کنید، از منظر طبقه بندی شما همه آنها اصلاح طلب و یا اصولگرا هستند؟ این سؤال خیلی روشن است. مثلا در یک مجمعی مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام شاخص ترین چهره های اصلاح طلب در آن است ولی برای کسی سؤال پیش نمی آید و درست هم همین است چون وقتی پای مصلحت و پای منافع ملی و مملکت در میان است این مرزبندی ها هیچ اصالتی ندارد. 

ما به دولت نهم و دهم و حتی آقای احمدی نژاد که یک چهره خدومی بودند افتخار می کنیم. این روشن است که ما در آن دولت بودیم و ایشان هم رئیس دولت بوده است و من هم افتخار می کنم. اما آنجایی مشکل ساز است که برخی با نگاهشان می خواهند تحقیر کنند، یعنی می گویند دولت سازندگی، دولت اصلاحات و زمانی که به ما می رسند می گویند احمدی نژادی ها! *آقای حسینی! اشاره ای داشتید به عبور مردم از طیف بندی سنتی اصولگرا و اصلاح طلب. من از منظر دیگر می خواهم بپرسم این کمرنگ شدن مرزها بین اصولگرایی و اصلاح طلبی، این شیفت کردن ها از اصلاح طلبی به اصولگرایی یا بالعکس را چطور می توان تحلیل کرد. مثال میزنم، از نظر برخی آقای حسینی موقعی که وارد دولت احمدی نژاد شد یک چهره اصلاح طلب بود ولی الان با اصولگرایان نشست و برخاست می کند، این شیفت کردن های سیاسی را مردم چطور باید تحلیل کنند؟ شما تغییر کرده اید یا ....
من همیشه یک اصولی داشته ام و به آن اصول خودم پایبند بوده ام و عضو هیچ حزب و تشکلی نبوده ام. منتهی وقتی من در دولت آقای احمدی نژاد کار می کنم معیاری برای اصولگرایی من می شود و اینکه در دولت آقای خاتمی کار کرده ام معیاری برای اصلاح طلبی من می شود ولی این نوع تفسیر و دسته بندی غلط است. من می خواهم آن حرف شما را اصلاح کنم، آدم ها جا بجا شده اند و من برای همین می گویم که ما باید اصولمان را تعریف کنیم و بعد اگر از آن اصول تخطی کردیم یعنی تغییر موضع داده ایم، اما شما می بینید که به اصول کاری نداریم و بسته به اینکه منفعت چه چیزی را ایجاب می کند گاهی با این طیف و گاهی با آن طیف هستیم.  

تابلوهای سیاسی دیگر برای مردم جذابیت ندارد

اما من همانطور که ملاحظه می کنید در اوج حملاتی که به آقای احمدی نژاد می شد در آبان سال ۹۲، آمدم و مبانی اقدامات کارمان را در برنامه پایش توضیح دادم و حمایت کردم و و روزنامه کیهان تیتر زد دفاع سید شمس الدین حسینی! یعنی به من به عنوان یک انسان مستقل توجه کردند تا اینکه بخواهد من را به جایی وصل کند. مردم متوجه شده اند که بسیاری از این طبقه بندی ها مبتنی بر اصول نیست و مبتنی بر افراد است و این افراد با آن تابلو ها دیگر جذابیتی ندارند، برای همین می گویم که مردم از این افراد و آن تابلوها عبور کرده اند. اگر قرار است مساله درست شود باید به اصول و آرمانهای انقلاب بازگردیم و وحدت باید با اصول شکل بگیرد. تشکل ها هم باید با اصول معرفی شوند و نه با چهره ها! یکی از مشکلات ما در کشور این است که آن اصول را برنمی شماریم و افراد را برجسته می کنیم، لذا دچار تناقض می شویم که چگونه است یک مجلسی که  اکثریت قریب به اتفاق آن اصلاح طلب هستند به ظاهر یک رئیس اصولگرا انتخاب می کنند. من تاکید می کنم که همه اینها به این برمی گردد که ما بر مبنای اصول وحدت نمی کنیم.

*به عنوان یک فعال سیاسی، خود شما این عبور مردم از اصولگرایی و اصلاح طلبی را خطر نمی بینید؟اینکه نتیجه این عبور می شود مشارکت پایین در انتخابات، یا مثلا در نسل دهه ۷۰ و ۸۰ این عبور به شکل شیفت کردن به سمت سلبریتی ها و الگو قرار دادن آنها پیش می رود و سیاسیون کنار زده می شوند، این زنگ خطری برای سیاست و سیاستمداران نیست که جایگاه مرجع بودن شان درحال تحلیل رفتن است؟
من از شما می پرسم آیا سلبریتی یک واژه فارسی است؟

نقشی که سلبریتی ها در انتخابات بازی می کنند، وارداتی است

*این که موضوع بحث و سوال من نیست، ما سلبریتی سیاسی هم داریم و ...
اینها ادبیات سیاسی است که در دنیا شکل گرفته است و عده ای  این را وارد کشور می کنند و ما بعد فراموش می کنیم که اینها یک رابطه ای با جهان پیرامون ما دارند. یک اتفاقی در دنیا افتاده است، هرچه رسانه های گروهی قوی تر بشوند این ساختارهای سنتی سیاسی تغییر می کند و این اتفاق در تمام دنیا می افتد. وقتی یک هنرپیشه هالیوودی یا یک فوتبالیست بوندسلیگا که در پیج اینستاگرامش چند میلیون فالور دارد، معلوم است که او اثرگذارتر می شود و این یک پدیده خطرزایی نیست، این یک واقعیتی است که ما با آن مواجه هستیم و تحت عنوان مگاترندها از آن یاد می شود. لذا سلبریتی ها در خارج از کشور در صحنه سیاست نقش آفرینی می کنند و مثلا می بینید که یک مجری چگونه در یک برنامه به ترامپ حمله می کند و چگونه ترامپ را مورد فشار قرار می دهد. یا همین نقشی که سلبریتی ها در انتخابات ما بازی می کنند، وارداتی است و از بیرون یاد گرفته شده است، پس یکسری از پدیده هایی که بیرون است و در ایران هم وارد شده است از نظر من خطرناک نیست و یک واقعیت است. 

همانطور که دیدید سلبریتی ها در ۲ دوره انتخابات گذشته خیلی پر رنگ ظاهر شدند ولی الان وقتی می بینند که آن آرایی که ساخته اند مطابق با انتظارات خودشان نبوده است تغییر موضع دادند و قطعا در دوره های بعد با احتیاط شرکت می کنند. اینکه ما به این جمع بندی برسیم که یک حزب و گروه و ساختاری برای مردم دیگر جذابیت ندارد، خطرناک نیست چون ما باید از اینها یاد بگیریم. هیچ کدام از اینها(اصلاح طلبان و اصولگرایان)  یک منشور نوشته شده ندارند و یک تلقی هایی دارند، اینها نقاط ضعف آنها است بنابراین وقتی منشوری نوشته نشده است پس به آرمان انقلاب که بخشی از قانون اساسی است برگردیم.

سلبریتی ها حداکثر روغن چراغ سیاسیون هستند

*من پاسخ سوالم را نگرفتم، فرض کنیم که اصلا خطری وجود ندارد و اصلاح طلبی و اصولگرایی کنار بروند، بهرحال یک جایگزین و آلترناتیوی نیاز است. شما می خواهید نسل دهه ۷۰، ۸۰ و ۹۰ را چگونه پای کار سیاست و مشارکت سیاسی بیاورید که نتیجه آن مجلسی نشود که مشارکت در آن ۲۳ درصد باشد؟ ما انتخابات ۱۴۰۰ را هم پیش رو داریم. این جایگزین چیست که شما نسل بعدی را وسط بیاورید تا نگذارید سلبریتی ها تاثیرگذار باشند؟
من اصلا موضعی در برابر سلبریتی ها ندارم و این بخشی از جهان جدید و بخشی از روند هایی است که دارد شکل می گیرد. من معتقد هستم که آنها جایگزین سیاسیون نشده اند و آنها حداکثر روغن چراغ برخی از سیاسیون شده اند. یعنی هیچ سلبریتی تا بحال نیامده است که جانشین سیاسیون شود و هیچ سلبریتی تا کنون کاندیدا معرفی نکرده است ولی همان تشکل های سیاسی و طیف های سیاسی کاندیدا معرفی کرده اند و سلبریتی ها هم به فراخور شناخت خودشان روی یک فردی متمرکز  شده اند و به همین دلیل است که می گویم جای آنها را نگرفته اند. 

مهم نیست سال آینده چه کسی رئیس جمهور شود چون...

مشارکت ۲۳ درصدی در تهران بوده است و در کل کشور بالغ بر ۴۰ درصد بوده است و دلیل اینکه چرا مشارکت پایین آمده است باید روی آن دقت و بررسی شود. من معتقد هستم مشارکت به این دلیل پایین نیامده است، شما دیدید که در تهران اصلاح طلبان و اصولگرایان  لیست دادند و در شهرهای دیگر هم همه کاندیدا داشتند، من معتقد هستم دلیل اینکه مردم مشارکت نکردند بیشتر یک واکنش اقتصادی و اجتماعی بود تا یک واکنش سیاسی! مردم از عملکرد اقتصادی و اجتماعی به ویژه مجلس راضی نبودند و نحوه برخورد مجلس و خارج از جریان امور قرار گرفتن مجلس سبب شده بود که مثلا وقتی من می رفتم و در شهر خودم صحبت می کردم مردم به ما می گفتند که ما این مشکلات را داریم و انتظار داریم مجلس روی حل این مشکلات اثر بگذارد ولی این بحث را هم مطرح می کردند که اصلا مجلس کجای کار است؟. برای من عجیب است که عموم نمایندگان نمی دانند که آن چیزی که سال گذشته به عنوان بودجه اجرا شده به عنوان بودجه سال ۹۸ نبوده است و یک اصلاحیه بوده است.  من در یکی از سخنرانی هایم گفتم که در سال آینده مهم نیست که چه کسی رئیس جمهور می شود، چون با ذائقه ای که ما از مردم می شناسیم علی القاعده سراغ یک آدم انقلابی می روند.

مردم از آن تقسیم بندی های سنتی اصولگرا - اصلاح طلب عبور کرده اند و اینها دیگر کارآمدی لازم را ندارند، ما باید متناسب با موقعیت ها و متناسب با درد مردم حرکت کنیم. قانون اساسی اجازه کاندیداتوری چهره جدید را در انتخابات ریاست جمهوری نمی دهد

*یعنی یک چهره جدید؟
 قانون اساسی ما اجازه نمی دهد که چهره جدیدی بیاید و قانون اساسی ما می گوید یکی از رجال سیاسی کاندید شود پس باید چهره شناخته شده ای باشد. بنابراین مردم سراغ کسی می روند که بر آرمان های انقلاب تکیه بیشتری داشته باشد، آنهایی که دل در گرو انقلاب و میل خدمت به مردم دارند بیشتر از اینکه دنبال الف یا ب باشند باید به دنبال مشارکت بالا باشند.

اگر مشارکت ۶۵ درصد هم بود قطعا ترکیب مجلس همین می شد

برای اینکه آن مشارکت بالا برود باید کل حاکمیت و منتخبین مجلس به آن میل مردم به تغییر پاسخ دهند. از ۲۹۰ نفر نماینده حدود ۲۴۰ نفرشان تغییر کرده اند. من با قاطعیت می گویم که اگر میزان مشارکت ۶۵ درصد می شد باز هم ترکیب همین ترکیب بود چون کافی است اختلاف آرای نفر اول با دوم را ببینید؛ مثلا در شهر ما رای من ۳ برابر نفر دوم بود. اگر ما وارد مجلس شدیم و توانستیم به مردم بگوییم که ما اینجا آمده ایم تا این کلیدی که شما به امانت به ما داده اید، ما امانت داری می کنیم و جایگاه مجلس را احیا می کنیم بعد که دیدند تصمیماتی که ما می گیریم تصمیماتی است که شفاف است، فکر می کنم امیدوار می شوند و در دوره بعد میزان مشارکت بالا می رود، اما اگر ما آنجا رفتیم و فراموش کردیم که امانت دار هستیم و به اینجا نیامده ایم که خودمان را فربه کنیم، بلکه آمده ایم یکسری از مشکلات را حل کنیم، اگر این مسائل مهم را فراموش کردیم، مردم باز هم از اعتمادشان کم می شود. بنابراین ما باید به آرمان هایمان برگردیم و به آن فلسفه خدمت وفادار باشیم. اگر این اتفاق بیفتد مردم به این کاری ندارند که شما با تابلوی اصلاح طلبی می آیید یا با تابلوی اصولگرایی یا انقلابی گرایی! مردم به عملکرد شما نگاه می کنند پس اگر عملکردها را درست کنیم مشارکت بالا می رود.

*آقای حسینی! شما با بحث تشکیل نهادهای موازی با مجلس مخالفت کردید و گفتید که اینها در قاطعیت و قدرت مجلس و در رأس امور بودن پارلمان را زیر سوال می برند. در یک سال اخیر نسبت به هیئت نظارت مجمع و عملکرد آن به عنوان یکی از همین نهادهای موازی خیلی انتقاد شد. شما نگاهتان به عملکرد این هیات و تصمیماتش درباره برخی مصوبات مجلس چیست؟
همیشه وقتی داریم نقد می کنیم باید خاستگاه نقدمان را مشخص کنیم. امروز منشور اداره کشور قانون اساسی است، اگر ما از قانون اساسی تخطی کردیم و به قانون اساسی تعدی کردیم دچار از ریخت افتادگی و درهم ریختگی نهادی می شویم. یعنی این اتفاقاتی که افتاد و این شیوه جلسات سران سه قوه و این دایره تصمیماتی که سران سه قوه می گیرند تخطی ازقانون اساسی و تعدی به مجلس است و همین سبب از ریخت افتادگی و درهم ریختگی نهادی مثل مجلس می شود. درهم ریختگی نهادی یعنی در تصمیمی که درباره بنزین گرفته شد کدام یک از اعضای این جلسه گفتند مسؤلیت این تصمیم با من است؟ پس بحث درهم ریختگی نهادی یعنی همین. لذا مبنای ما باید قانون اساسی باشد. اگر مجمع تشخیص مصلحت نظام در قانون اساسی است و در چهارچوب قانون اساسی رفتار می کند پس موازی کاری نیست چون منشور، منشور قانون اساسی است. آن افرادی که به مجمع تشخیص مصلحت نظام منتقد هستند از این منظر ورود نمی کنند. من نمی دانم منظورتان از هیئت نظارت کدام است و ما چیزی تحت عنوان هیئت نظارت نداریم...

هیات نظارت مجمع در جایگاهی نیست که رأسا جلوی قانون را بگیرد

*همین هیاتی که بعد از ابلاغیه رهبری به مجمع تشخیص و براساس تعریفی که مجمع می کند همزمان با شورای نگهبان به بررسی مصوبات مجلس می پردازد و باعث شده برخی از عناوینی چون شورای نگهبان دوم از این هیات نام ببرند، مثلا نوع ورودش به لوایح چهارگانه و ...
در زمانی که مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع بودند، یک کمیسیون نظارت درست کرد. کار کمیسیون نظارت این است که مصوبات مجلس را همزمان بررسی می کند و با سیاست های کلان تطبیق می دهد. و بعد نظرش را به صورت کارشناسی و مشورتی به شورای نگهبان می دهد ولی تصمیم گیر نیست. FATF  را بخاطر ایرادی که شورای نگهبان گرفت و در مجلس به تفاهم نرسید مطابق قانون اساسی وارد مجمع تشخیص مصلحت نظام شد. نظر من این است که هیئت نظارت مجمع در جایگاهی نیست که راسا بگوید این قانون منطبق بر سیاست های کلی نیست و جلوی قانون را بگیرد. این در قانون اساسی پیش بینی نشده است و اگر این کار هم صورت بگیرد تعدی به قانون اساسی است اما اگر مجلس مصوبه ای را تصویب کرد و به شورای نگهبان رفت، شورای نگهبان از آن ایراد گرفت و آن را به مجلس بازگرداند و مجلس به نظر خودش پافشاری کرد مطابق قانون اساسی به مجمع می رود، پس از این منظر تعدی به قانون اساسی صورت نگرفته است. 

من معتقدم انتقاد آن منتقدین بیشتر سیاسی بود تا کارشناسی، چون من در خصوص FATF یک کارشناس هستم و بارها در این مورد بحث  کرده ام و مواضع خودم را گفته ام، چگونه است که این منتقدین یکبار در خصوص اینکه چرا اصلاحیه قانون بودجه ۹۸ در مجلس تصویب نشد ولی در سران سه قوه تصویب شد اعتراضی نکردند.


نظرات خوانندگان


نام ارسال کننده
متن
     

کلیه حقوق و مطالب وبسایت متعلق به ساحت کرمانشاه می باشد                  کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است             طراحی و پیاده سازی : : شرکت داده پردازان ستاره صبح غرب