کد مطلب
29183
تاریخ ارسال :
1401/02/05
نسخه
چاپی
حذف ديگران يا حذف خود؟
كسي نميتواند ديگري را حذف كند، چه با اسلحه و چه با توسل به شبهقانون. اقليت و اكثريت سيال است و امكان جابهجا شدن دارند. در اين چارچوب هر گونه كوششي براي تقسيم بر دو كردن نيروها نتيجهاي جز تباهي ندارد.
|
|
عباس عبدي در روزنامه اعتماد نوشت:
يادداشت ديروز با اين گزاره پايان يافت كه: «تنها راه براي برونرفت از اين وضعيت، احترام گذاشتن و به رسميت شناختن يكديگر است و براي اين كار چارهاي جز گفتوگوي ملي نيست. در يادداشتي ديگر علت اجتماعي گريزناپذيري اين تفاهم را توضيح خواهم داد.»
اين يادداشت در توضيح اين ادعا است. ابتدا تاكيد كنم كه منظور از به رسميت شناختن يكديگر، پذيرش همگان در قالب برابر حقوق و به عنوان شهروند است. كسي نميتواند ديگري را از حقوق اوليه خود در تعيين سرنوشت كشور منع يا محدود كند. در اين ساختار حذف موضوعيت ندارد و اگر اقدام به آن شود متوقف نخواهد شد و تا پايان حيات سيستم ادامه خواهد يافت. در ماجراي «سيسموني گيت» معلوم شد كه برخلاف تصور خوشبينانه قبلي كه حكومت پس از يكدست شدن كامل، تمام اركان قوا متحد و يكدل كار خواهند كرد؛ اختلافات بيشتر و گزندهتر شد كه كمتر نشد.
اين را همان زمان انتخابات هم گفتم كه چرا چنين خواهد شد. اين پيشبيني مبتني بر يك تحليل نظري جامعهشناسانه است كه با ادبياتي متعارف توضيح ميدهم. هر جامعه مجموعهاي از افراد و نهادها و ارزشها و... است. نهادهاي اجتماعي هر كدام كاركردي دارند. اين كاركردها در جهت ادامه حيات اجتماعي و نيز همبستگي اجتماعي است.
بدون همبستگي اجتماعي تداوم حيات اجتماعي قابل تصور نيست. اين همبستگي نميتواند صوري يا مبتني بر زور و سلطه باشد. اتفاقي كه پس از فروپاشي حكومتهاي كمونيستي رخ داد. شايد مهمترين آنها تجزيه يوگسلاوي در شبهجزيره بالكان بود كه تجربه زيانباري از تحميل انسجام سطحي و ناپايدار بود كه جامعه به ظاهر متحد و منسجم، به يك باره فرو پاشيد و مردم آن بدترين جنايات را عليه يكديگر به نمايش گذاشتند.
اوكراين امروز هم نمونه ديگر آن است. دو الگوي كلي همبستگي اجتماعي داريم و در طول تاريخ از الگوي اول به سمت الگوي دوم در حركت هستيم. الگوي اول همبستگي براساس مشابهت و يكساني افراد است. يعني هرچه افراد به يكديگر شبيهتر باشند، همبستهتر هستند. اين الگو به جوامع بدوي و اوليه اختصاص دارد و بازتابي از وضعيت تقسيم كار اجتماعي آنها است. در اين جوامع تقسيم كار بسيار اندك است. اكثريت كمابيش حرفه مشابهي دارند.
عباس عبدي
|