9:16 PM
     صفحه نخست          اساسنامه و مرامنامه حزب          آلبوم عکس       عضویت در حزب         آرشیو مطالب       جستجوی مطلب           پیوند ها          تماس با ما 
 یادداشت سر دبـیـر
  چه " اسفندها " دود کردیم برای .....

اگر نوروز با دعای " یا مقلب القوب و الابصار " آغاز می شود مگر غیر از این است که رمضان نیز با " قلوب و الابصار " آدمیان سروکار دارد و اگر قلبی در این ماه منقلب و متحول نشود روزه او غیر از گرسنگی و تشنگی جسم ثمری ندارد و عادتی می شود از جنس سایر عادات بشری که قیصرشعر ایران مرحوم امین پور به درستی می گوید: تمام عبادات ما عادات ماست ای کاش به بی عادتی " عادت " کنیم. اگر " محول و الحال " نباشد حال ما چه فرقی با گذشته می کند؟

 اخبار عمومی
سایت اصولگرا درباره ماجرای درمانگاه قم: آن خانم و روحانی با هم مصالحه کردند/ اولین کسی که مردم را به تصویربرداری از یکدیگر دعوت کرد "مصی علینژاد" بود
همتی خطاب به رئیسی : با جراحی اقتصادی ، تورم سه رقمی ایجاد کردید
حملات تند هفته‌نامه سپاه به خاتمی ؛ کهولت سن درایت او را از بین برده، با جریان رادیکال همسو شده
نماینده مجلس: فقر و کاهش قدرت خرید مردم را در شب عید می‌بینیم / وضعیت آشفته ارز و رهاشدگی بازار، مردم را نگران کرده
رییس گروه اقتصادی دفتر رهبری: 1.8 میلیون نفر هیچ راهی برای کسب درآمد ندارند
نامه روحانی به شورای نگهبان : ضمن خودداری از کلی گویی ، مستندات ردصلاحیت بنده را ارائه دهید
احمد خاتمی : برخی مشکلات کنونی کشور در مدیریت آقایانی رخ داده که در انتخابات مشارکت نکردند
نماینده مجلس : در دولت تخصصی وجود دارد که هر روز مردم را ناراضی کنند
جزئیات جدید لایحه حجاب؛ جریمه دیده شدن ساق پا و گردن هم ۳ میلیون است؟
واکنش رسایی به پویش فارس برای رد اعتبارنامه‌اش؛ این طلبه ازاین ادا و اطوار‌ها نمی ترسد
رکوردشکنی یک نماینده مجلس
فائزه هاشمی از زندان به مرخصی آمد
وزارت اطلاعات : انهدام بزرگترین شبکه‌ سازمان یافته‌ قمار و شرط‌بندی
آیت الله جوادی آملی: مملکت را کمیته امدادی نمی‌شود اداره کرد / هر کس باید در کنار سفره خودش بنشیند
عباس عبدی : مالیات های بعضا عجیب برای پر کردن کمبودهای دولت
محاکمه 2 پسر معاون اول قوه قضائیه به اتهام نفوذ و پولشویی
آیا «قالیباف» رئیس می ماند؟ / خالص ساز‌ها از قالیباف هم عبور کرده اند
آیا «قالیباف» رئیس می ماند؟ / خالص ساز‌ها از قالیباف هم عبور کرده اند
روایت حسین کروبی از آخرین وضعیت جسمانی پدرش
میشل اوباما کاندیدا نمی شود
روزنامه هم میهن: حکم شروین حاجی پور در جهت تحقیر بود نه مجازات
حمید رسایی : پیام روشن انتخابات ۱۱ اسفند، مطالبه تغییر و تحول بود/ تغییر و تحول را باید در تغییر هیأت رئیسه مجلس نشان دهیم
کیهان : مشارکت انتخاباتی کاهش یافت، اما تقصیر روحانی بود
مرعشی : این انتخابات هیچ پیروزی نداشت ؛ اقوام جایگزین احزاب شدند
عباس عبدی : دولت ادعا می‌کند اقتصاد کشور رشد ۵ درصدی دارد؛ پس چرا برای افزایش دستمزدها می‌گویید پول ندارید؟
مالک هتل های اسپیناس: میرسلیم، 8 سال سنگ انداری کرد
سخنگوی سپاه : رسانه ها انتخابات را پایان یافته تلقی کنند/ سرمایه‌های قبلی خود را تخریب نکنیم
واکنش ضرغامی به حکم شروین حاجی پور : چه خوب که شهید مطهری بین ما نیست
آذر منصوری : متولیان کشور تا دیر نشده صدای اکثریت را بشنوند و شیوه حکمرانی را اصلاح کنند
وزیر کشور: میزان آرای باطله 8 درصد است
علی مطهری بیانیه داد: می‌دانستیم اکثر هواداران ما در انتخابات شرکت نمی‌کنند
کنایه تلخ زیدآبادی به اصولگرایان ؛ اگر نرخ مشارکت ۲۰ درصد هم می‌شد، باز هم اعلام جشن و پیروزی می‌کردند
آیت‌الله امامی کاشانی درگذشت
محمدباقر نوبخت بعد از شکست در انتخابات رشت: آمدم، نیامدید، برگشتم!
خبر جدید از شمارش صندوق‌ها در تهران: نبویان با فقط 342 هزار رأی اول است/ رسایی و ثابتی دوم و سوم
ثبت احوال : شناسنامه رای دهندگان در انتخابات مهر زده نمی‌شود، اما سابقه رای فرد ثبت می‌شود / با مدارک هویتی گواهینامه هم می‌توان رای داد
تولیت آستان قدس رضوی: روحانیت هیچ وظیفه ای ندارد که عمامه و لباس امام زمان(عج) را خرج اشتباهات برخی مسئولان کند
«میشل اوباما» گزینه نامزد جانشین بایدن
پیشنهاد حسین انتظامی به دولت رئیسی برای انتشار نتایج انتخابات به تفکیک صندوق‌ها
لیست نهایی و مشترک "شورای ائتلاف" و "جبهه پایداری" برای انتخابات مجلس دوازدهم + اسامی
 گفتــگو
واکنش پزشکیان به اظهارات نماینده اصفهان در مورد کسر جریمه بی حجابی از حساب مردم: به همین خیال باشید تا درست شود!
گفت‌وگو با آیت‌الله مسعودی خمینی رفتار زشت طلبه در درمانگاه قم را به حساب همه روحانیون نگذارید
جعفرزاده: فاجعه است که برخی منتخبان مجلس آینده زیر ۱۰ هزار رأی آورده‌اند
متن کامل مصاحبه ظریف : روابط خارجی ما نامنسجم است/ فقط دعوای میدان و دیپلماسی نیست
جهانگیری : تصور می‌کنند اگر شعار دهند که « ما می‌توانیم » اوضاع درست می‌شود!
پورمحمدی: شاید باهنر رئیس مجلس آینده باشد
تاکید پزشکیان و مطهری بر تشکیل ائتلاف میانه‌روها و اثرگذاری فراکسیون اقلیت
نماینده مجلس : قیمت دلار بالا می‌رود، گوشت ۶۰۰ هزار تومان را رد کرده اما کسی پاسخگو نیست
هاشمی طباء: قالیباف رئیس جمهوری بهتر از رئیسی نمی‌شد
سردار علایی: آمریکا وارد جنگ با ایران نمی‌شود

کد مطلب 22071           تاریخ ارسال : 1397/10/27                         نسخه چاپی
ناگفته‌هایی از زندگی صادق قطب‌زاده/ داستان زن ۵۰-۶۰ ساله‌ای که می‌خواست او را در خیابان ببوسد

اردشیر هوشی از دوستان قطب‌زاده گفت‌وگویی با سایت تاریخ ایرانی درباره نخستین رئیس صداوسیما انجام داده است.


خش‌های مهم این مصاحبه به شرح زیر است: 

‌ *قطب‌زاده‌ در اروپا مثل موتور محرکه از این شهر به آن شهر می‌رفت و تمام فعالیت جمع‌آوری نیرو و ازاین‌دست کارها را خودش انجام می‌داد. از نظر سیاسی نیروی پرتحرکی بود. بنی‌صدر و حسن حبیبی حرکت نداشتند. بنی‌صدر خوب سخنرانی می‌کرد، حبیبی خوب می‌نوشت اما قطب‌زاده خوب حرکت می‌کرد. این سه با هم هماهنگی خوبی داشتند. هیچ‌کس توان رقابت با این گروه سه نفره را نداشت. ما اسمشان را گذاشته بودیم سه تفنگدار. 


*‌ اولین کسی که به ملاقات آقای خمینی در ترکیه رفت، قطب‌زاده بود... تنها کسی که آن زمان از بین دانشجوهای مقیم خارج با آقای خمینی در ارتباط بود، قطب‌زاده بود. هر چندوقت یک‌بار هم برای دیدار ایشان به عراق می‌رفت. آقای خمینی یک مقرری از سهم امام و... برای قطب‌زاده در اروپا و یزدی در آمریکا تعیین کرده بود اما مبلغ قابل‌توجهی نبود. قطب‌زاده خیلی از هزینه‌ها را از جیب خودش می‌پرداخت. 

‌* قطب‌زاده تمام اعلامیه‌ها و نوارها و... را برای من می‌فرستاد. دفتر من در خیابان بزرگمهر بود. دو دستگاه زیراکس، یک دستگاه پلی‌کپی و یک دستگاه افست کوچک هم داشتم. زمانی که شرکت تعطیل می‌شد و همه کارکنان به خانه‌هایشان می‌رفتند، با برادر آقای دکتر کارگشا که از دوستان بسیار نزدیک من بود، شبانه اعلامیه‌ها را چاپ می‌کردیم. صبح زود هم آقایان هاشم صباغیان و محمد توسلی با موتور می‌آمدند، اعلامیه‌ها را می‌گرفتند و در بازار و قم و جاهای مختلف توزیع می‌کردند. 

*‌ با بنی‌صدر دوست بودیم و بچه‌هایش من را عمو صدا می‌زدند. در پاریس به دیدارش رفتم. نشانی که به من داده بود، خانه‌باغی متعلق به مجاهدین بود. بنی‌صدر با مسعود رجوی یک جا بودند... بنی‌صدر گفت: «جایی ندارم بروم». گفتم: برایت جا فراهم می‌کنم. پرسید: کجا؟» گفتم: اگر خانه‌ای را که برای امام خریدیم، برایت درست ‌کنم، می‌آیی؟ گفت: آره. گفتم: پس پاشو. به‌این‌ترتیب آقای بنی‌صدر را به ویلای ورسای بردم... بنی‌صدر یک اشتباه بسیار بزرگ کرد که وقتی از آن خانه رفت آنجا را به یکی از همراهانش داد. این فرد هم بعدا به انگلیس رفت و متأسفانه آن خانه را به یک فرانسوی اجاره داد. در همین حین قطب‌زاده را اعدام کردند. شخص فرانسوی هم که خانه را از بنی‌صدر اجاره کرده بود، از وضعیت آن مطلع شد، برای همین نه اجاره‌ای داد و نه خانه را برگرداند. امیر، برادر قطب‌زاده برای پس‌گرفتن آن خانه حتی یک بار به فرانسه رفت اما چون برادر دیگر و خواهر قطب‌زاده که در خارج از ایران بودند، فوت کرده بودند، تعداد وراث زیاد شده بود و دیگر کاری از پیش نمی‌رفت. آن خانه الان حداقل نزدیک ۵۰ میلیون یورو قیمت دارد. دولت ایران اگر پیگیر ماجرا شود، می‌تواند آن خانه را پس بگیرد. 

 *‌ قطب‌زاده وقتی از هواپیما پیاده شد، حتی یک چمدان هم همراه نداشت. خودش بود و لباس تنش. با ما به بهشت‌زهرا نیامد. اولین کارش این بود که همه را رها کرد و به دیدن مادرش در تهران رفت. بعد هم به منزل ما آمد. منزل ما در خیابان ایران بود. مدرسه علوی هم در همین خیابان قرار داشت. قطب‌زاده شب‌ها برای خوابیدن به منزل ما می‌آمد. صبح‌ها با هم به مدرسه‌های رفاه و علوی می‌رفتیم. واقعا لباس نداشت. هیچی. با همان یک دست کت و ‌شلواری که سوار هواپیما شد، آمده بود. لباس دیگری نداشت. من رفتم از برادرش، فریدون (اسماعیل) که هم‌اندازه قطب‌زاده بود، برایش لباس گرفتم. به‌خاطر دارم در یک نطق تلویزیونی گفت: «من شلوار برادرم را می‌پوشم» [خنده]. من گفتم: «چرا این حرف را زدی؟» گفت: «مگر دروغ گفتم». گفتم: «بابا مرد حسابی برایت جوک درست می‌کنند». 

*‌ پنج، شش روز از پیروزی انقلاب گذشته بود، با قطب‌زاده خدمت آقای خمینی در مدرسه علوی رسیدیم. قطب‌زاده گفت: آقا اجازه بدهید من به فرانسه برگردم و به کارهایم برسم». امام گفت: به تو حکم شرعی می‌کنم، بروی تلویزیون. ماهی دو هزار تومان هم به‌عنوان حقوق طلبگی خودم به تو پرداخت می‌کنم».ما که از کار تلویزیون چیزی سرمان نمی‌شد. کارکنان تلویزیون اصلا ما را قبول نداشتند. می‌گفتند اداره تلویزیون شورایی باشد. اما قطب‌زاده خیلی مشتی‌وار گفت: «شورایی بی‌شورایی من به فرموده امام آمدم اینجا، حقوقم را هم از امام می‌گیرم. همه باید از من حرف‌شنوی داشته باشید»...

*بنی‌صدر نفوذ بیشتری در میان جوان‌ها داشت. در مقابل قطب‌زاده محبوبیتی بین جوان‌ها نداشت. گروهی که از قطب‌زاده حمایت می‌کردند، تقریبا بازاری‌ها و سنتی‌ها و ورزشکاران بودند. خب به همین دلیل هم جوان‌ها و دانشگاهی‌ها منتقد تلویزیون بودند و انتظار داشتند تلویزیون کارهای دیگری کند.

* به اعتقاد من اختلاف بازرگان و قطب‌زاده از اروپا شروع شد و در این میان نقش آقای یزدی را نباید نادیده گرفت چون انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا زیر نظر آقای دکتر یزدی و گروه آنها بود. انجمن دانشجویان اسلامی در اروپا چند نفر بودند از جمله حبیبی، بنی‌صدر و قطب‌زاده و این دو گروه از همان‌جا اختلافاتی با یکدیگر داشتند. وقتی هم به ایران آمدند دامنه مخالفت‌ها به ایران کشیده شد. اما فارغ از اینها من فکر می‌کنم علت اصلی ناراحتی آقای قطب‌زاده از آقای بازرگان بر سر حرفی بود که ایشان به قطب‌زاده زد. ایشان گفت: «آقای قطب‌زاده مثل تیمورتاش است در دولت». با این حرف خیلی به قطب‌زاده برخورد. 

* اگر فکر کنید که تلویزیون در قبضه آقای قطب‌زاده بود اشتباه کرده‌اید. برخی اخبار از طرف احمد خمینی می‌آمد. یک بار من همراه با قطب‌زاده و نوربخش به قم رفتیم... به قطب‌زاده گفتم «مواظب باش شما و آقای مهندس بازرگان را مقابل هم قرار می‌دهند. از آن به بعد یک نفر را به عنوان نماینده دولت به تلویزیون فرستادند که کارهای دولت را انجام بدهد. یک مدت هم داماد آقای بازرگان را برای این کار فرستاده بودند. در رادیو تلویزیون در ابتدا مسئله‌ای میان دولت و آقای قطب‌زاده وجود نداشت اما از وقتی آقای خوئینی‌ها و معادیخواه به سازمان آمدند مسائل آغاز شد. بازرگان منتقد بود که چرا تلویزیون دولت را می‌زند. عده‌ای هم مدام این دو را علیه هم تحریک و آتش به‌ پا می‌کردند. 

* در مسئله گروگان‌گیری اتفاقا قطب‌زاده یکی از مخالفان صددرصد بود. 

* هر روز صبح احمد آقا یا آقای اشراقی از دفتر امام زنگ می‌زدند که این کار را بکنید، آن کار را نکنید. ما هم که درست به کار تلویزیون وارد نبودیم. صبح تا غروب هم که نمی‌شد سخنرانی پخش کرد. موزیک هم که نمی‌توانستیم پخش کنیم. به محض اینکه یک موزیک پخش می‌کردیم یکدفعه می‌دیدیم دو تا اتوبوس معترض به تلویزیون آمده و تهدید می‌کنند که آنتن تلویزیون را قطع می‌کنیم...مثلا آقای اشراقی از دفتر امام، آقای قرائتی را همراه با شخص دیگری معرفی کردند که برنامه کودک اجرا کنند. 

* آقای قرائتی با لهجه کاشانی غلیظ صحبت می‌کرد. شخص همراه ایشان هم روحانی کوتاه‌قدی بود که با دو دست می‌نوشت - نامش را به خاطر نمی‌آورم. قرار شد اینها به جای خانم عاطفی که قصه‌گوی برنامه کودک بود کار کنند. رجایی هم پسرش کمال را برای اجرای برنامه کودک به تلویزیون می‌آورد. 

*‌ در سالگرد شهدای سی تیر به ابن‌بابویه رفته بودیم، یکدفعه دیدیم پیرزنی به سمت قطب‌زاده خیز برداشت که او را ببوسد. قطب‌زاده اجازه نداد. آن زن شروع کرد به تعریف از قطب‌زاده که «تو جوان رشید اسلامی و... ما حتی اسمش را هم نمی‌دانستیم. چه می‌دانستیم کیست. بعد دیدیم عکسش را در جلد تهران مصور منتشر کردند با این توضیح که زهرا خانم از قطب‌زاده دستور می‌گیرد. قطب‌زاده به من گفت زهرا خانم کیست؟ من را فرستاد بروم ته و توی ماجرا را دربیاورم. من هم پرسان‌پرسان به سراغ زهرا خانم رفتم. گفتند صبح‌ها می‌آید جلوی دانشگاه. وقتی رفتم جلوی دانشگاه تازه متوجه شدم که زهرا خانم به اندازه رئیس‌جمهور آمریکا در آنجا معروف است. همه می‌شناختندش الا ما. دیدم زنی حدود ۶۰-۵۰ ساله چادرش را دور گردنش پیچیده و چوبی هم دستش بود. از پشت موتور پیاده شد و هجوم برد به سمت دختران دانشجو و... پرسیدم این کیست؟ گفتند: جزء گروه هادی غفاری است...»سال‌ها بعد در اروپا بهنود را دیدم. گفتم «آقا چرا این عکس را در تهران مصور انداختی؟ چرا چیزی را که نمی‌دانستی نوشتی؟ چرا آن‌قدر با قطب‌زاده مخالفت می‌کردید؟» گفت: «ما قهرمانان شنای استخر بودیم، در دریا شنا نکرده بودیم برای همین وقتی به دریا افتادیم غرق شدیم.


نظرات خوانندگان


نام ارسال کننده  
متن  
     

کلیه حقوق و مطالب وبسایت متعلق به ساحت کرمانشاه می باشد                  کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است             طراحی و پیاده سازی : : شرکت داده پردازان ستاره صبح غرب