8:49 AM
     صفحه نخست          اساسنامه و مرامنامه حزب          آلبوم عکس       عضویت در حزب         آرشیو مطالب       جستجوی مطلب           پیوند ها          تماس با ما 
 یادداشت سر دبـیـر
 زنگ انشای مدیران

اما نکته قابل توجه این است که این دادن موضوع انشاء و مهلت گذاشتن برای تحویل جوابها از سوی مدیران برای اول نیست که استاندار آن را ارائه می کند و ایشان طی یکی دوسال اخیر و از همان اولین روزهای انتصابش چندین بار دیگر چنین انشاء هایی را آنهم با مهلت کافی به مدیرانش داده است ولی هیچگاه معلوم نشد بعد از سپری شدن این مهلت ها در نهایت چه اقدامی انجام گرفت و استاندار و مدیران چکار کردند ؟ و چه نتایجی برای استان درپی داشت ؟

 اخبار عمومی
واکنش رشیدی کوچی به بازگشت گشت ارشاد: اذا فسد العالِم، فسد العالَم
وزیر تندرو اسرائیل درباره حادثه اصفهان : ضعیف و مسخره / نخست وزیر سابق: هیچ کس اینگونه اسرائیل را رسوا نکرده
محمد مهاجری : آقای وزیر کشور برای رهبری هزینه نتراشید
نماینده مجلس: کل تیم اقتصادی دولت باید تغییر کند حتی معاونین و مشاورین؛ دچار بحران فکری شده اند
فعالان بخش خصوصی: با تعطیلی پنچشنبه ها، قطع ارتباط هفتگی ایران با بازارهای جهان ۴روز می شود
حمایت صریح محمد خاتمی از پاسخ ایران به اسرائیل
مهاجرانی: وعده صادق در ۲۶فروردین آغاز خاورمیانه جدید است
نوه هفتم اسماعیل هنیه شهید شد (+عکس)
حسین دهباشی به دادسرا احضار شد
نماینده مجلس : بانک ها مشمول تعطیلی « پنجشنبه » می‌شوند
دادستانی تهران علیه روزنامه اعتماد و عباس عبدی اعلام جرم کرد
آمریکا : در هیچ تهاجمی علیه ایران شرکت نمی‌کنیم
سرلشگر باقری: عملیات تمام شد مگر آن که اسراییل ادامه دهد/ مرکز اطلاعاتی و پایگاه هوایی هدف بود نه مراکز جمعیتی یا اقتصادی
ایمانی: رئیسی شجاعت تغییر کابینه را ندارد /دولت به دنبال اقدامات سیاسی است تا اقتصادی
«نون خ» از کرمانی‌ها دلجویی کرد
علم الهدی : می‌گویند مدیریت اقتصاد که با زور نمی‌شود؛ این حرف‌ها چیست؟
رسانه آمریکایی: احتمال حمله تهران از اکنون تا هفته آینده
امام جمعه اردبیل : « لا اکراه فی الدین » مربوط به مرحله قبل از ورود به اسلام است
نماینده مجلس : امروز با حقوق نمایندگان نمی‌توان یک نصف سکه خرید
نماینده مجلس : وقتی سکه ۱۴ میلیون بود رئیسی می‌گفت جوان چطور مهریه را پرداخت کند؟ امروز قیمت سکه از ۴۵ میلیون گذشته
امیر عبداللهیان :روزهای آینده برای اسرائیل سخت خواهد بود
رئیس دانشگاه شهید بهشتی : ساخت بمب اتم برای ایران راحت‌ تر‌ از نساختن آن است
روزنامه اطلاعات: دولت شرایط اقتصادی را مثل گل و بلبل به مردم نشان می دهد
نامه احمد توکلی به رئیس قوه قضائیه : سکوت غیرقابل باور دادستانی در پرونده صدیقی اعتماد عمومی را خدشه‌دار می‌کند / مدعی‌العموم به پرونده ورود کند
وزیر دفاع اسراییل: اسراییل آماده سازی برای رویارویی احتمالی با ایران را تکمیل کرده است
پاسخ مرکز اسناد انقلاب: ادعای پناهیان کذب است؛ طیب آبان 1342 اعدام شد و نمی توانسته سال بعد خطاب پیام امام قرار بگیرد (+سند)
سفیر ایران در سوریه : پاسخ ایران آشکار نیست و فقط صهیونیست‌ها از عمق آن مطلع هستند
واکنش همتی به افزایش نرخ ارز: چندبار هشدار داده بودم!
در حاشیه اظهارات موهن و سخیف پناهیان در سیمای پایداری
معاون رئیسی: ایران در پیامی مکتوب به آمریکا هشدار داد که در دام نتانیاهو نیفت؛ کنار بکش تا ضربه نخوری
سید حسن نصرالله: امروز، فردا، چند روز یا یک ماه دیگر ایران پاسخ اسرائیل را خواهد داد
سایت اصولگرا درباره ماجرای درمانگاه قم: آن خانم و روحانی با هم مصالحه کردند/ اولین کسی که مردم را به تصویربرداری از یکدیگر دعوت کرد "مصی علینژاد" بود
همتی خطاب به رئیسی : با جراحی اقتصادی ، تورم سه رقمی ایجاد کردید
حملات تند هفته‌نامه سپاه به خاتمی ؛ کهولت سن درایت او را از بین برده، با جریان رادیکال همسو شده
نماینده مجلس: فقر و کاهش قدرت خرید مردم را در شب عید می‌بینیم / وضعیت آشفته ارز و رهاشدگی بازار، مردم را نگران کرده
رییس گروه اقتصادی دفتر رهبری: 1.8 میلیون نفر هیچ راهی برای کسب درآمد ندارند
نامه روحانی به شورای نگهبان : ضمن خودداری از کلی گویی ، مستندات ردصلاحیت بنده را ارائه دهید
احمد خاتمی : برخی مشکلات کنونی کشور در مدیریت آقایانی رخ داده که در انتخابات مشارکت نکردند
نماینده مجلس : در دولت تخصصی وجود دارد که هر روز مردم را ناراضی کنند
جزئیات جدید لایحه حجاب؛ جریمه دیده شدن ساق پا و گردن هم ۳ میلیون است؟
 گفتــگو
هاشمی طباء: ۱۰ وزیر هم تغییر کند، باز وضعیت همین خواهد بود /مسئولان خیلی راحت از دلار ۱۰۰ هزار تومانی حرف می زنند
واکنش پزشکیان به اظهارات نماینده اصفهان در مورد کسر جریمه بی حجابی از حساب مردم: به همین خیال باشید تا درست شود!
گفت‌وگو با آیت‌الله مسعودی خمینی رفتار زشت طلبه در درمانگاه قم را به حساب همه روحانیون نگذارید
جعفرزاده: فاجعه است که برخی منتخبان مجلس آینده زیر ۱۰ هزار رأی آورده‌اند
متن کامل مصاحبه ظریف : روابط خارجی ما نامنسجم است/ فقط دعوای میدان و دیپلماسی نیست
جهانگیری : تصور می‌کنند اگر شعار دهند که « ما می‌توانیم » اوضاع درست می‌شود!
پورمحمدی: شاید باهنر رئیس مجلس آینده باشد
تاکید پزشکیان و مطهری بر تشکیل ائتلاف میانه‌روها و اثرگذاری فراکسیون اقلیت
نماینده مجلس : قیمت دلار بالا می‌رود، گوشت ۶۰۰ هزار تومان را رد کرده اما کسی پاسخگو نیست
هاشمی طباء: قالیباف رئیس جمهوری بهتر از رئیسی نمی‌شد

کد مطلب 15726           تاریخ ارسال : 1396/05/03                         نسخه چاپی
بیادی:قالیباف،قربانی شد/نامزدی رئیسی از سر حسادت بود

دو ماه از برگزاری دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری می‌گذرد و حالا این اصولگرایان هستند که در این فاصله به نقد درون جبهه‌ای خود رو آورده‌اند؛ نقد به نوع عملکردشان و مروری بر دلایل شکست‌های اخیرشان.



الهه محمدی: حسن بیادی دبیرکل جمعیت آبادگران جوان ایران  یکی از این سیاستمداران اصولگرا است که معتقد است اصولگراها نباید چندان روی 16 میلیون رایی که نصیبشان شده است حساب کنند؛ چون به نظر او این تعداد رای نشان از ریزش رای این جناح سیاسی نسبت به انتخابات های سال های گذشته است. 

او از جمنا هم دل خوشی ندارد و معتقد است تمامیت خواهان اصولگرا قالیباف را در این انتخابات تحقیر کرده اند. بیادی می گوید  قالیباف و رضایی قربانى تصميمات غلط و خودخواهى دوستان و مشاوران بى تدبيرخود شدند و حمایت اصولگرایان از رییسی نه به خاطر صدق و صفا که از روی حسادت به خاطر آینده روشن او بوده است.

او که در کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین حضور یافته بود انتقادات دیگری هم به دوستان هم طیفی اش دارد و خطاب به آن ها می گوید مگر رهبری گفتند فقط اصولگراها آتش به اختیار باشند؟!

دبیر کل جبهه آبادگران همانطور که قبلا هم از محمود احمدی نژاد دفاع می کرد این بار هم معتقد است او خدمات زیادی به مردم ارائه داده و به خاطر همین هم جایگاه ویژه ای در بین مردم دارد.

بیادی همچنین در این گفت وگو انتقادات زیادی را به ساختار مجلس شورای اسلامی و همچنین نوع فعالیت احزاب وارد کرد و گفت که این باندهای متصل به قدرت و ثروتند که همیشه هم برنده صحنه هاى نابرابررقابتهاى انتخاباتى و انتصابى اند.

گفت وگوی حسن بیادی با خبرآنلاین را در ادامه بخوانید؛

***

آقای بیادی! شما در جلسه اخیر همایش فصلی احزاب از اشکالات ساختاری احزاب در ایران و نیازمندی به تغییرات در این حوزه گفته بودید. به نظر شما نقش احزاب چقدر در مسائل جاری کشور اثر گذار است؟ آیا قوانینی که برای احزاب هست، در قانون اساسی یا آئین نامه هایی که نوشته شده، کافی است؟

 قوانینی که برای احزاب در کشورمان موجود است، قوانینی نیست که سياستهاى مديريت اجرايى كشور و انتخابات ما را به سمت سیستم پارلمانی ببرد. یعنی احزاب ما فقط شکلی است به این صورت که گروهی با هم فعالیت می کنند و فقط موقع انتخابات ها است که از خودشان حرکتی نشان می دهند و نوعا هم تفکرها بیشتر مطرح است تا احزاب. می گویند اصولگرا، می گویند اصلاح طلب یا مستقل ويا معتدل،  بنابراین تفکر بیشتر مطرح است تا خودِ حزب . در واقع اینها معضلاتی است که وجود دارد و باید روی اینها کار شود اما کجا؟ درحال حاضر احزاب نیستند که در انتخابات تاثیر می گذارند بلکه گروه هایی هستند که به صورت باندی شکل می گیرند و در انتخابات ها حضور پیدا می کنند و در این بین، باندهای متصل به قدرت و ثروتند که همیشه هم برنده صحنه هاى نابرابر رقابتهاى انتخاباتى و انتصابى اند؛ بنابراین این طرز انتخابات باعث این می شود که شایستگان بر سر کار نیایند و تفکر شایسته سالاری مستقر نشود و نوعا انتخابات ما دچار آسیب های جدی می شوند. فکر نمی کنم هیچ جای دنیا به این شکل انتخابات برگزار شود. بنابراین با توجه به اینکه ما بالغ بر 80 میلیون نفر جمعیت داریم، با این نوع انتخابات، بر سر کار آوردن افراد شایسته سخت خواهد بود و كما فى السابق اين معضلات وجود خواهدداشت.


بنابراین شما نقش باندهای قدرت و ثروت را در شکل گیری انتخابات ها بیشتر می دانید تا نقش احزاب. درست است؟

بله؛ علاوه بر اینکه انتخابات های ما ساختار خوبی ندارند؛ احزاب و جريانات سياسى و اجتماعي هم داراى قوانین فراگیری نمي باشند و در نتيجه موثر نبوده و انتخاباتها جولانگاه باندهای متصل به قدرت و ثروت مي شوند. علاوه براین معضلات پديده ناميمون دیگری به نام «مدیریت های جزیره ای» است كه این ساختار با توجه به قدرت، عزت ، رهبر، قانون اساسى، كشور و مردم خوبى که داریم به هیچ وجه در شأن جمهوری اسلامی نمي باشد. این نوع ساختار، نتیجه و حاصلی جز معضلاتی همانند فساد خانمان برانداز ادارى و اقتصادى که درحال حاضر بر کشورسایه شوم و نحسى كه افکنده، نخواهد داشت.

من این مثال را می زنم که وقتی يك یخچال را به مثابه یک ساختار فرض کنیم، چنانچه اين يخچال خراب باشد هر غذایی که داخلش بگذاریم، خراب می شود. افرادی که وارد دولت می شوند از آنجا که ساختار غلط است، تا حدودی می توانند حرکت کنند و اثرگذاری حزبی شان 5 الی 10 درصد است و بقیه ساختار دست خودِ دولت و حزب نیست. بنابراین هر دولتی که می آید از احزاب گریزان است یعنی احزاب نقش مستقیم در شکل گیری دولت ها و مجالس و شوراها ندارند. چراکه مجلس مان، مجلسی نیست که بتواند از طریق احزاب اداره شود. یا کلا اکثریت مجلس دست یک تفکر می افتد یا دست دولت و خیلی کم اتفاق می افتد که مجلس و دولت بتوانند بصورت اساسى و قانونى با هم هماهنگ شوند. لذا نه نقش مجلس آن چیزی هست که باید باشد و نه دولت و نه قوه قضائیه.

عليرغم اينكه آقاى روحانى در سطوح مختلف مديريتهاى امنيتى و تقنينى و دفاع مقدس بوده اند با ايشان برخوردهاى تخريبى و امنيتى ميكنند و اين درحالي است كه ايشان ساليان متمادى دبير و در حال حاضر رئيس شوراى امنيت كشور بوده و هستند. لذا من معتقدم که به سادگی می توانیم بیان کنیم که ما هیچ مسئول محبوبی در کشور نداریم و اگر هست، ظاهری است. چرا بايد اينطور باشد؟

یعنی شما راه چاره این موضوع را اداره مجلس به وسیله احزاب می دانید؟ آیا مجلس ما آمادگی پارلمانی شدن را از طریق احزاب دارد؟ یا بهتر بگویم که آیا توانایی این را داریم که نوع انتخابات مان را به سمت پارلمانی ببریم؟

این مدیریت جزیره ای تا تبدیل به یک مدیریت یکپارچه و پارلمانی نشود، هيچ سیستمى پاسخگوی مردم نخواهد بود و همانطور كه خدمتتان عرض كردم مردم این معضلات را هميشه درزندگى روزمره خود خواهند داشت و ضرر اصلی هم متوجه مردم خواهد بود. فلذا هر نوع فسادی حتی سیستماتیک در این مجموعه از مديريت جزيره اى پيش بينى و محتمل است. به عنوان مثال می بینید یک بخش از اداره کشور مربوط به اداره شهرها و مراکز استانهاست که واقعا این مدیریت جزیره ای به شکلی است که استانداران، فرمانداران و بخشداران هيچ اهمیتی برای نمایندگان مردم نيستند و نوعا متوسل به زور و قوه قهریه می شوند. یعنی در واقع مردم با یک تفکرات منسوخ مواجه بوده و نوعا استانهای ما با تفکر امپراطوری اداره می شود و دخل و تصرفهایی که در بخش مشارکتهای مردمی صورت می پذيردكه نقش مردم را فقط در زمان انتخابات مي توان مشاهده نمود. الان شهرهای ما به خاطر وجود مدیریت های جزیره ای با چالش های جدی مواجه اند و همین عمل بسترهای لازم  را برای وقوع جرم و نهايتاً ايجاد فساد براى مسئولين و نارضایتی براى مردم مهیا می کند. ما اگر یک سیستم پارلمانی داشته باشیم، شهرهای مان یک دولت به نام دولت محلی خواهند داشت و یک پارلمان به نام پارلمان شهری و مشارکت مردم در سطح عالی اتفاق خواهد افتاد. مثلا جریان اصلاح طلب را می بینیم که دم از مردمسالاری می زنند درحالی که باندهاى نامربوط نمی گذارند لوازم مردمسالاری فراهم شود و فقط تنها چیزی که اتفاق می افتد، اعتراض است و اعتراض. اصولگرایان هم از اين معضل ناميمون مستثنى نيستند و نوعا با مدیریت های جزیره ای بیشتر موافقت دارند تا مدیریت های یکپارچه.

حل این معضلات وظیفه کیست؟ منظورم این است که آیا این خود اعضای جناح های سیاسی نیستند که باید از مدیریت های جزیره ای به مدیریت های یکپارچه رو بیاورند؟

به نظرم حل این معضلات با سران نظام است؛ به این معنا که اگر سران نظام اعتقادی به این مسائل داشته و قبول كنند که این معضلات با این سیستم مدیریتی قابل حل نیست، حتما این اتفاق مخصوصا در مجلس خواهد افتاد. نظرم این است که این نوع مجلس ما قادر نیست هیچ مشکلی را از کشور حل کند و هميشه به روزمره گى دچار است و به همين دلیل مجلس مان هم با اين نوع مديريت امپراطوری و متاثر و متصل به باندهاى قدرت و ثروت ره به جايى نخواهد برد و اثرگذاری خودشان را با آن اختیارات محدودی که دارند به حداقل هميشگى خواهند رساند.

ظاهرا شما در همایش خانه احزاب با اشاره به همین ناکارامد بودن سیستم پارلمانی ما  درمورد فضای امنیتی اشاره کرده بودید که بعضا هر صحبتی که می شود از آن برداشت امنیتی می شود. اکنون که بحث دولت تفنگ از سوی آقای روحانی هم مطرح شده است، این موضوع می تواند به محلی برای گفت وگو برای کاهش فضای امنیتی کشور بدل شود؟

خودِ آقای روحانی و اكثريت نزديكانشان یک فرد امنیتی هستند در صورتى كه نظر بنده مربوط مي شود به يك تفكر افراطى كه با عملكرد ناشايست و به دور از انصاف و قانون خود عامل ناهنجاريهاى كاذب فرهنگى و اجتماعى مي شوند و در واقع جمع ناامنى را در سطوح مختلف زندگى مردم و جامعه سياسى ايجاد مي كنند.

ولی ایشان همیشه بر فضای غیرامنیتی تاکید داشته است. منظورتان از اینکه خود آقای روحانی هم شخصیت امنیتی است، چیست؟

منظور من اين است عليرغم اينكه آقاى روحانى در سطوح مختلف مديريتهاى امنيتى و تقنينى و دفاع مقدس بوده اند با ايشان برخوردهاى تخريبى و امنيتى ميكنند و اين درحالي است كه ايشان ساليان متمادى دبير و در حال حاضر رئيس شوراى امنيت كشور بوده و هستند. لذا من معتقدم که به سادگی می توانیم بیان کنیم که ما هیچ مسئول محبوبی در کشور نداریم و اگر هست، ظاهری است. چرا بايد اينطور باشد؟

چرا بايد این سیستم معيوب را ادامه داد و چرا بعضى از مجريان و تصميم سازان تماميت خواه باعث دو قطبى شدن و ايجاد دوگانگى بين مردم ميشوند تا مردم حس کنند که کشور امنیتی اداره می شود. براى وجود همین سیستم ناقص است كه باعث می شود که کسی جرات نکند بگوید که من حزبی هستم کمااینکه هیچ دولتی تاکنون اذعان نکرده که متعلق به کدام حزب است. هیچ نماینده مجلسی هم نگفته که متعلق به کدام حزب است و همانطور كه مشاهده ميفرمائيدبه تفکر و باند خود اشاره می کنند. در این سیستم است که هر کسی انقلاب، نظام و رهبری را مصادره به مطلوب و از آن سوءاستفاده می کند و چنانچه كسى صحبت و نظر مخالفى ايراد کند فورا به ضدنظام، ضدولایت فقیه یا ضدانقلاب متهم خواهد شد. بنابراین امنیتی از نوع و جنس فعاليتهاى صادقانه وزارت اطلاعات نیست بلکه از لحاظ تفكر ضد امنيتى كاذب است كه خود دستگاههاى نظارتى و امنيتى از آثار شوم اين معضل مستثنى نيستند.

آقای بیادی! به بحث انتخابات ورود کنیم. شما در زمان انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری گزینه هایی مثل آقای قالیباف را برای آینده سیاسی کشور گزینه مناسبی ارزیابی کرده بودید. منظورتان از این آینده سیاسی بهتر چه بود؟

البته من  به شرط و شروط هایی آقاى قالیباف را بهتر معرفی کردم. به شرط اینکه اصولگرايان در سیستم سیاسی مطلوبی که مورد قبول جامعه بزرگ اصولگرايان باشد قرار نداشتند و درميان افرادى كه مطرح بودند فقط اقاى دكتر رضايى و دكتر قاليباف ظرفيت اين سمت را دارا بودند. اما همانطور كه پيش بينى كرده بودم اين بزرگواران قربانى تصميمات غلط و خودخواهى دوستان و مشاوران بى تدبيرخود شدند.

یکی از شرایط رئیس جمهور این است که از رجل سیاسی و مذهبی باشد. اما بسیاری از کاندیداهای ما رجل اجرایی هستند و نه رجل سیاسی و مذهبی. از این 6 نفر نامزد ریاست جمهوری در انتخابات اخیر، به نظرم 3 نفرشان یا رجل سیاسی نبودند و یا رجل مذهبی نبودند و برخی هم که نه رجل سیاسی بودند و نه رجل مذهبی.

آقای رضايى و قالیباف  برای آینده سیاسی کشور چه ظرفیت هایی داشتند که در این انتخابات سوخته شد؟ البته شما ورود آقای قالیباف را به عرصه رقابت های انتخاباتی مناسب ارزیابی کرده بودید اما در عین حال پیش بینی کرده بودید که آقای روحانی برنده خواهد شد.

یکی از نتایج این سیستم معيوب در مديريت سياسى كشور که مشغول کار و فعاليت درآن هستیم علاوه بر فرصت سوزی های زیاد، آسیب به سرمایه های نیروی انسانی قابل توجه است. اشخاصی مثل آقایان رضايى و قالیباف به همین راحتی بر سر کار نيآمده و تجربه کسب نکرده اند، حداقل ٣٨ سال زحمت و فداكارى و تلاش را نباید به همين سهولت با دو تا مناظره طوری ضایع کنیم که مسئولین ما در پست های دیگر سازمانی هم قرار نگیرند و اگر هم قرار گرفتند به عنوان یک دشمن یا مخالف و اپوزیسیون قرار بگیرند. کشور ما نیاز به وحدت دارد ولی چرا سیستم مديريتى کشورمان بصورت عادى تولید تفرقه می کند؟

این نشان می دهد در این سیستم که آقای روحانی موفق شده، چنانچه قالیباف هم موفق می شد، باز همین انتقادات وجود داشت. یعنی همین درگیری هایی که الان وجود دارد همان جرياناتى  که در زمان آقای احمدی نژاد اتفاق افتاد  تکرار می شد و این سوال مرا هیچکس پاسخ نداده که چرا اصولا روسای جمهور و مسئولين رده يك ما پس از پايان ماموريتشان محبوب نمى مانند؟ مقام معظم رهبری هم اگر محبوب مانده، به این دلیل است که در میانه راه، بلطف خدامسئولیت رهبری را عهده دار شدند. چون  زمانی که معظم له رئیس جمهور بودند بخاطر نوگرايى و تفكرات اصلاح گرانه و قاطعيت خود، مخالفین جدی داشتند.

هنوز یادمان نرفته در مجلس دوم مخالفت ها کمتر از الان نبود و تهدیدهایی که آن موقع می کردند هم کمتر از الان نبود. بنابراین به نظرم سیستم اشکال دارد و نه اشخاص و بالاخره این سیستم کاری می کند که انسان نتواند انتقاد کند. درواقع تولید نابسامانی می کند و یکسری را مجبور به انتقاد و اعتراض و مقابله کردن می کند یا اینکه قوانین طوری است که هرکسی به راحتی می تواند از آن عبور كند. حال سؤال اينجاست كه  آیا در مورد تخریب یا تهدید قانون براى همه يكسان اجازه داده است؟ خیر. در اخلاق سیاسی و دینی ما هیچ جا اجازه تخریب به کسی داده نشده ولی می بینیم که به راحتی مسئولين گذشته و حال و حتى آينده را تخریب می کنند. حتی صداوسیما و بعضی رسانه های مکتوب که ملی هستند، به باندهای قدرت و ثروت وابستگی پیدا کرده و نمی توانند جایگاه اصلی شان را در این سیستم پیدا کنند.

منظورتان از اینکه گفتید با دو تا مناظره نباید کسانی که بيش از ٣٨  سال زحمت کشیده اند را کنار گذاشت، چیست؟

کلا من با سیستم سلبی مخالفم. یکی از شرایط رئیس جمهور این است که از رجل سیاسی و مذهبی باشد. اما بسیاری از کاندیداهای ما رجل اجرایی هستند و نه رجل سیاسی و مذهبی. از این 6 نفر نامزد ریاست جمهوری در انتخابات اخیر، به نظرم 3 نفرشان یا رجل سیاسی نبودند و یا رجل مذهبی نبودند و برخی هم که نه رجل سیاسی بودند و نه رجل مذهبی. یعنی بهترین رجل اجرایی کشور بودند بنابراین به نظرم برداشت از این قانون می تواند متفاوت باشد. الان از من سوال کنید که به نظر شما بین این 6 نفر کدام یک این مصداق را داشتند؟ پاسخ تنها به آقایان روحانی و میرسلیم معطوف خواهد شد که هم رجل سیاسی بودند و هم رجل مذهبی.

بقیه یا رجل سیاسی بودند و یا رجل مذهبی و هر دو خصوصیت را با هم نداشتند. ضمن اینکه انتظاراتی که می توان از یک رئیس جمهور داشت نیز در آن مناظره ها کامل مشخص شد. با کمی دقت درمییابیم که یکی از دلایل موفقیت کشورهای در حال توسعه این است که تحصیلات و تجربیات رئیس جمهورها نوعا از جنس علوم انسانی است و یکی از موفقیت های كشورهاى دنیا همین است. به نظرم بالای 90 درصد رهبران دنیا و روسای دولتها،نوعا از جنس علوم انسانی هستند. اگر هم از این جنس نباشند، از طریق حزب آمده اند و حزب هم به شکلی به مردم متصل بوده و جنس مردمی دارد. یکی از موارد موفقیت در این انتخابات اخيراذعان به جرأت و اقتدارحزب موتلفه به داشتن نماینده (میرسلیم) بوده است.

درواقع به نظرم این شروع خوبی بود که حزب موتلفه به طور مستقل یک نفر را معرفی و شورای محترم نگهبان نیز تائید کرده است. یعنی از طریق باندها نیامده اند اما آقایان روحانی، قالیباف، جهانگیری و هاشمی طبا نمی توانند بگویند از طریق کدام حزب آمده اند. آیا آقای روحانی از طرف حزب اعتدال و توسعه آمده؟ آیا این حزب چنین ظرفیتی واقعى در انتخابات هاى قبل دارد  و يا به دلیل اینکه آقای روحانی انتخاب شده این حزب قدرت گرفته یا اینکه قدرت داشته و منجر به پیروزی آقای روحانی شده است؟ اینها سوالاتی است که مجلس، وزارت کشور و مجمع تشخیص مصلحت نظام باید روی آن کار کنند و به همین راحتی هم اتفاق نمی افتد. الان فرهنگ مدیریت جزیره ای جا افتاده و تا بخواهد یکپارچه شود، زمان می برد. به دولت، مدیریت یکپارچه می گویند اما سازمانهای دیگر که هرکاری می خواهند می کنند، آیا پیرو مدیریت اقتصاد و سیاست و  فرهنگ ما هم در راستاى مديريت يكپارچه است؟ یعنی همه یک حرف را می زنند؟ یا هر کسی یک حرفی می زند؟ اینها آسیب است. نه چپ و نه راست هیچکدام این معضل را حل نکرده اند و هر کسی با یک شعار آمده و آن شعار را هم محقق نکرده و هر کاری که خواسته اند با مجلس کرده اند و این امر نامبارك براى ديگر زمينه هاى كشوردارى مستثنى نبوده است و تنها درصد این معضلاتشان کم و زیاد بوده است.

پس اگر اینگونه است، در مورد ظرفیت آقای قالیباف توضیح بفرمایید که چرا ایشان را گزینه خوبی برای انتخابات می دانستید با اینکه کاندیدای حزبی هم نبوده اند؟ به نظر شما اگر ایشان در این سیستم بالا می آمد درحال حاضر بهتر از آقای روحانی بود؟

چون تغييرات مستلزم زمان طولانى است و در مقابل تغيير مقاومت صورت مى پذيرد لذا مجبوریم در این سیستم کار کنیم. من نگفتم که چه کسی رای می آورد بلکه در پاسخ به این سوال که چه کسی ظرفیت بهتری در میان اصولگرایان دارد، به آقای قالیباف اشاره کردم. حتی گفتم با اینکه انتقادات جدی نسبت به ایشان دارم ولی در بین کسانی که مطرح هستند از دو نفر نام بردم که یکی آقای رضایی و دیگری آقای قالیباف بود که با عدم حضور آقای رضایی بخاطر بى مهری هايى كه از سوى اصولگرايان تماميت خواه صورت پذيرفت، روی آقای قالیباف تاکید کردم که اگر کسی در کنار آقای قالیباف طرح شود، صلاح نمی دانم که ايشان رقابت را ادامه دهد ولی اگر به تنهایی مطرح شوند، امید اینکه به دور دوم بروند، هست اما با این شواهد و قرائن آقای روحانی رای می آورد چراکه می دانستم فقط آقای قالیباف نمی آید و درواقع ابتدا ايشان را کوچک و تحقيرمی کنند و بعد به او پيشنهاد كناره گيرى ميدهند. درواقع با توجه به اینکه این اتفاقات را محتمل می دانستم به نظرم شانس آقای روحانی بیشتر بود. چون آن کسانی که طراح جمنا هستند با آقای قالیباف مخالف بودند يعنى اهدافى را كه پيگيرى می کردند و نتيجه رأى گيريهايشان تقريباً از پيش تعيين شده بود.

چطور رای می گیرند که آقای بذرپاش یا آقای زاکانی بالاتر از آقای قالیباف و رضايى هستند؟ این نشان دهنده این است که باندهای قدرت و ثروت به مطرح شدن آقای قالیباف رضایت نداشتند.

آن کسانی که طراح جمنا هستند با آقای قالیباف مخالف بودند يعنى اهدافى را كه پيگيرى می کردند و نتيجه رأى گيريهايشان تقريباً از پيش تعيين شده بود. چطور رای می گیرند که آقای بذرپاش یا آقای زاکانی بالاتر از آقای قالیباف و رضايى هستند؟ این نشان دهنده این است که باندهای قدرت و ثروت به مطرح شدن آقای قالیباف رضایت نداشتند.

در مورد آقای رئیسی چطور؟

به نظر بنده آقای رئیسی هم مستقل آمد وحداقل اينكه از طریق جمنا نیامد بخش مهمى از جامعه اصولگرايى از ايشان حمايت جدى کردند اگرچه آوردن و حمايت ايشان از طرف پشت پرده ايها از سر صدق و صفا نبود و البته بخاطر محتمل بودن آينده روشن ترى براى ايشان از سر حسادت صورت پذيرفت.

ولی جمنا از آمدن ایشان به انتخابات حمایت کرد...

چه حمایتی؟ آمدن آقای رئیسی و کارش هیچ ربطی به جمنا نداشته است. چون تماميت خواهان در جمنا سیستم و ساختار معیوبی داشتند والا جمنا می توانست بيش از اين موفق شود اما از آنجا که یک باند 5 نفره پشت سر جمنا بود، بلا تشبيه بقیه به مثابه عروسک خیمه شب بازی بودند. وقتی افراد شایسته جزو نفرات آخر در رای گیری جمنا رای می آورند، این نتيجه نشان می دهد که کاندیداها از پیش تعیین شده بودند.

همان زمان انتخابات گفته می شد اگر رییسی کنار می رفت و قالیباف در انتخابات می ماند، قالیباف رای بیشتری داشت. شما هم این موضوع را قبول دارید؟

بله؛ دلیلم هم محاسباتی است. به نظرم با کناره گیری آقای قالیباف کسانی که قرار بود به ایشان رای دهند به آقای روحانی رای دادند و نه به آقای رئیسی! همانطور که قبلا هم گفتم با کنار رفتن آقای قالیباف نباید انتظار داشته باشیم که آرایش به سبد آقای رئیسی سرازیر شود و این اتفاق هم افتاد. ولی اگر آقای رئیسی کنار می رفت، حتما 95 درصد آرایش در سبد آقای قالیباف ریخته می شد. این یک اشتباه استراتژیک بود که انجام دادند. اگر این اتفاق می افتاد که رییسی به نفع قالیباف کنار می رفت به نظرم حداقل 20 میلیون رای می آورد! یعنی حضور آقای رئیسی باعث شد که انتخابات به دور دوم کشیده نشود.

پس درواقع ظرفیت های لازم برای جمع آوری آراء در آقای رئیسی وجود نداشت؟

بله وجود نداشت. نظر من این است والا من با آقای رئیسی رفاقت دارم. تنها تحلیلم را بیان می کنم ولی اینکه به چه کسی رای دادم، مخفی است. شاید به کسی دیگر رای بدهم ولی می دانم دیگری رای می آورد اما وظیفه ام این است که به شایسته رای دهم. نزد خودم عهد کرده ام به کسانی رای دهم که در دفاع مقدس حضور داشته اند. یعنی زمانی که کشور نیاز به جانفشانی داشته به میدان آمده اند.

اما بعد از انتخابات دیدیم که اصولگرایان روی پشتوانه 16 میلیونی رای آقای رییسی تاکید زیادی می کنند و می گویند روحانی باید به این تعداد رای توجه داشته باشد...

به نظرم اصولگرایان اگر قبول دارند که سال 88، 24 میلیون رای آوردند و الان 16 میلیونیا باید بگویند که آن 24 میلیون غلط بوده یا اینکه 8 میلیون ریزش رای داشته اند. درواقع باید اعتراف کنند که به نظرم 8 میلیون ریزش داشتند. درواقع این 16 میلیون برایشان حُسن نیست.

آمدن آقای رئیسی و کارش هیچ ربطی به جمنا نداشته است. چون تماميت خواهان در جمنا سیستم و ساختار معیوبی داشتند والا جمنا می توانست بيش از اين موفق شود اما از آنجا که یک باند 5 نفره پشت سر جمنا بود، بلا تشبيه بقیه به مثابه عروسک خیمه شب بازی بودند.

پس به نظر شما ریزش رای داشتند و زیاد هم نباید روی این 16 میلیون رای حساب کنند و انتظار داشته باشند که آقای روحانی آنطور که آن ها می خواهند اصولگرایان را در کابینه لحاظ کند؟

با توجه به افزایش تعداد رای دهندگان نسبت به دور قبل باید بسنجند. زمانی که آقای خاتمی 20 میلیون رای آورده بود، مانور زیادی انجام دادند ولی این دوستان ما در دو طرف متاسفانه به دنبال رای حداقلی هستند. یعنی به نظرم مناظره ها یک توطئه ای بود که از بیرون هدایت می شد که انتخابات و رای گیری به حداقل مشارکت مردم برسد و دو طرف پیروزی شان را در رای حداقلی می دانستند. به همین دلیل مناظره ها به سمتی رفت که مردم منزجر و متنفر شوند و پای صندوقهای رای نیایند.

تنها کسی که با این مطلب مبارزه می کرد، مقام معظم رهبری بود که می فرمود حتی اگر با من هم مخالف هستید، رای دهید چون کشور، کشور خودتان است. یعنی منفصفانه ترین نظر، نظر ایشان بود که باید مشارکت مردمی باشد چون دنیا روی مشارکت عمومی ما نظر دارد. لذا ما دیدیم که حتی تا ساعت 12 شب صف های 500 متری وجود داشت. معتقدم یک نقص جدی وجود دارد چرا که مردم تمام افکار مسئولین ما را با این میزان حضورشان بهم زدند. یعنی برغم تاکید مقام معظم رهبری بر مشارکت عمومی مردم به کوتاهی مجریان امور در این زمینه منتهی شد. البته نه از روی عمد ولی پیش بینی این مقدار حضور را نمی کردند. چون فکر می کردند که آن مناظره ها باعث شده که مردم کمتر بیایند و از آنجا که دید حداقلی داشتند و مسئولین برگزاری انتخابات همه چیز را حداقلی دیده بودند ولی مردم حضور حداکثری داشتند. به نظرم در مناظره ها، ترامپ برنده شد اما در انتخابات مردم و رهبری. یعنی به قدری در مناظرهها بد عمل کردند که فرقی نداشت اگر ترامپ به جای یکی از کاندیداها حضور داشت! ما که آنها را می کوبیم و بدی شان را می گوییم پس اینها با ترامپ چه فرقی داشتند؟

آقای بیادی! بعد از مناظره‌ها به نظر می‌رسید که آقای قالیباف با تندروی‌هایش مثل مطرح کردن دولت 96 درصدی در واقع خودش شانسش را از خودش گرفت. شما این موضوع را قبول دارید؟

به نظرم مناظره ای که صورت گرفت در شأن جمهوری اسلامی نبود. یعنی مناظره های سال 92 معقول تر از 96 بود چون در سال 92 مناظره ها تا حدودی برنامه ای تر طرح شد. به نظرم مناظره ای که در سال 96 صورت گرفت، به مخاصمه بیشتر شبیه بود تا مناظره! حتی در مصاحبه ای گفتم که جا داشت ترامپ از این دوستان ما در این مناظره تشکر کند برای اینکه تمام معضلات و ضعفهاى جامعه ما را شفاف برای دشمنان رو کردند که اینها براحتی بتوانند برعلیه ما کار کنند. یعنی نقاط ضعف را به شکلی خصمانه مطرح کردند که دشمنان ما باور کردند که این کشور هیچ ثباتی ندارد درصورتی که اینطور نیست! اگر در مناظره ما یک مقدار کارشناسی تر و با برنامه حرف می زدیم و درواقع برنامه ها را نقد می کردیم، به این نتیجه می رسیدیم که اگر جای آقای روحانی، آقای قالیباف هم باشد همین مشکل است.

اگر آقای میرسلیم هم باشد، همین معضلات است و با هم به این نتیجه می رسیدند که این جامعه به کدام سمت برود و به عنوان یک کاندیدا به مردم ثابت کنند که این برنامه ها را براحتی می توانند پیاده کنند نه اینکه با تحقیر و تخریب افراد مطرح ظرفيت  خودمان را ثابت کنیم. بدون استثناء هر بار که به عنوان یک شهروند جمهوری اسلامی شاهد این مناظره ها بودم، احساس تحقیر کردم و حس کردم کسانی که به عنوان کاندیدا در انتخابات شرکت کردند به طور مستقیم به مردم توهین می کنند. اگر بحث 96 درصد و 4 درصد را مطرح می کنیم خودمان جزو کدام درصد هستیم؟ من با این نظر آقای قالیباف مخالف بودم اگرچه باندهای متصل به قدرت و ثروت چه چپ و چه راست وجود دارند و در حق مردم مستقیماً ظلم می کنند و در انتصاب ها و تعيين قدرت و اقتصاد دست دارند. در صداوسیما و در هر نقطه ای از جاى جاى كشور که قدرت و امکاناتی وجود دارد اینها هم حضور دارند و هم اثرگذارند. من این اعتقاد را دارم اما چه کسانی باید مانع اینها شود؟ آیا با شخص مبارزه کردن این اتفاق می افتد؟ به نظرم خیر. آن کسانی که فکر می کنند دلشان می سوزد و می توانند کاری کنند اول باید روی سیستم کار کنند نه روی افراد. اگر الان فساد اداری در کشور ما خانمان برانداز شده به دلیل عدم سیستم پاک است. سیستم ما سیستمی نیست که پاسخگوی جامعه باشد در حالی که در ابتدا باید مسیر راه را مشخص کنیم. من معتقدم ما چند تا دولت داریم و یک دولت نداریم. ما در قانون داریم که رئیس جمهور نفر دوم کشور است اما در عمل اینطور نیست.

پس شما هم مطرح کردن دولت 96 درصد و 4 درصد را تندروی می‌دانید...

نه، چون دوستان دیگر هم در سایر زمینه‌ها تندروی داشتند. همانطور که گفتم بدون استثناء با گفتمان همه کاندیداها احساس ننگ و خجالت می کردم. البته تا حدودی آقایان هاشمی طبا و میرسلیم معتدل بودند که آنها هم در بحث جناحی تقوا را کنار گذاشته و وارد جرگه دعوا می شدند. به نظرم ساختار باید درست شود تا اینها هم درست شوند. این ساختار انتخابات و مدیریت اجرایی کشور در شأن مردم خوب ایران نیست. یعنی نقش و اثرگذاری مردم در مشارکت های عمومی مشهود نیست به طوری که کدام کار دست مردم است؟ بخش خصوصی نابود شده، بخش دولتی فساد اداری دارد و مردم کجای کار هستند؟ پول های مردم را بانک خورده و کسی پاسخگو نیست. چه کسی به موسسات مالی اعتباری مجوز داده است در حالی که یک بقالی بدون مجوز اجازه کار ندارد و پلمپ می شود چطور این معضلات رخ داده و هیچکس هم پاسخگو نیست؟!

کسانی که در مورد احمدی نژاد صحبت می کنند به نظرم او را نشناخته اند. من همیشه گفته ام که 50 درصد از ظرفيتهاى بالقوه اقاى احمدی نژاد را ندیده اید و به نظرم او فردی ناشناخته،پيچيده و غير قابل پيش بينى است و جایگاهش هم دربين مردم به هردليلى از مسئولين دیگر در جامعه كمتر نیست.

آقاى بیادی! چرا آقای جلیلی بیشتر به جای آقای رئیسی حرف می زند و از دولت در سایه می گوید. گویی نشان می دهد که رئیسی قصد بازگشت به آستان قدس را دارد اما جلیلی می خواهد که او را در صحنه سیاسی حفظ کند. آیا آقای رئیسی ظرفیت نامزدی در چهار سال آینده را دارد؟

ببینید! فقط آقای جلیلی نیست که اين چنين حرف می زند، خیلی ها هم آنچنانى حرف می زنند دليلش هم اين است كه براساس يك برداشت ناميمون از سياست  نوعا قدرت، القای دانایی میشود. اگرچه این یك ضرب المثل در دنیای سياست است که می گویند قدرت، القای دانایی می کند. کسی که احساس قدرت می کند، فکر می کند که خیلی می فهمد و این توهم فهم، شخص را به زمین می زند و به انحراف می برد. در انتخابات دیدیم کسانی که افکاری را برای مردم قبول نداشتند اما برای رای آوری متوسل به هر چیزی که بگویید، شدند. بالاخره آقای رییسی براى خود ظرفیتى بوده که 16 میلیون رای آورده است.

اما شما اشاره کردید که اصولگرایان نباید روی این تعداد رای تاکید داشته باشند. در این صورت رییسی می تواند در  4 سال آینده نامزد اصولگرایان باشد...

این را نمی دانم ولی به نظرم اصولگرایی افول کرده مگر اینکه گروه جدیدی با یک تفکر جدیدی بیایند که آنهم به دور از ذهن است مگر بامديريتى عاقلانه و پرهيز از هر نوع ویژه خواری و تمامیت خواهی.

چرا به نظرتان اصولگرایی افول کرده است؟

به دلیل نتیجه چند دوره انتخابات گذشته. یعنی انتخابات های ریاست جمهوری یازدهم، مجلس، ریاست جمهوری دوازدهم و شورای شهر پنجم.

مناظره ها یک توطئه ای بود که از بیرون هدایت می شد که انتخابات و رای گیری به حداقل مشارکت مردم برسد و دو طرف پیروزی شان را در رای حداقلی می دانستند. به همین دلیل مناظره ها به سمتی رفت که مردم منزجر و متنفر شوند و پای صندوقهای رای نیایند. تنها کسی که با این مطلب مبارزه می کرد، مقام معظم رهبری بود.

آقای عطریانفر چندی قبل گفتند که اصولگرایان دنبال یک احمدی نژاد دیگر هستند که آن چهره آوانگارد را داشته باشد تا بتواند قدرت رای آوری بیشتری داشته باشد. شما این موضوع را قبول دارید؟

کسانی که در مورد احمدی نژاد صحبت می کنند به نظرم او را نشناخته اند. من همیشه گفته ام که 50 درصد از ظرفيتهاى بالقوه اقاى احمدی نژاد را ندیده اید و به نظرم او فردی ناشناخته،پيچيده و غير قابل پيش بينى است و جایگاهش هم دربين مردم به هردليلى از مسئولين دیگر در جامعه كمتر نیست. اگرچه من منتقد جدى ايشان بوده و هستم اما اوجایگاه ویژه ای در بین مردم و حتی اصلاح طلبان! دارد البته شايان ذكر است كه تفکر آقای احمدی نژاد به اصلاح طلبان بیشتر شبیه است و تقريباً همانند بعضى از اصلاح طلبان رادیکال است تا اصولگرايان .

 اما از همان ابتدا اصلاح طلبان با احمدی نژاد رابطه حسنه ای نداشتند! چطور این دو را شبیه به هم می دانید؟

دلیل نمی شود چراکه در بین اصولگرایان هم با هم کارد و پنیر هستند. مگر اصولگرایان با احمدی نژاد خوب هستند؟ اصلا شما چرا و به چه دليل می گویید احمدی نژاد از جامعه باصطلاح معروف به اصولگراست؟!

در این چند سال اخیر که اصولگرایان دست از حمایت او کشیده اند او هم دیگر تمایلی به این جریان ندارد اما قبلا خود را در جرگه اصوگرایان می دید. نظر شما غیر از این است؟

من نگفتم آقای احمدی نژاد اصلاح طلب است اما گفتم که تفکراتش خیلی شبیه به تفکرات اصلاح طلبان راديكال است؛ با اين تفاوت که شیوه اجرایش با آنها فرق دارد. اصلاح طلبان خیلی روی مردم و رای مردم تاکید دارند اما اقشاری که بیشتر دنبال آقای احمدی نژاد هستند، اقشار محروم جامعه اند. منتها با این تفاوت که در این مناظره ها دیدیم که با طرح یک سری از محرومیت ها که توسط این کاندیداها مطرح شد، تحقیر و کوچک کردن مردم و بدبخت نشان دادن آنها بود درحالی که آقای احمدی نژاد محرومیت مردم را در عین قدرت و عزت طرح می کرد. یعنی مردم ما یک مردم قانعی هستند که عدالت اجتماعی در بین آنها مستقر نشده و یکسری در بين محدودى از مسئولين و هم كيشانشان ویژه خواری می شود.

منتها دوستان با طرح مسائل دیگر از محرومیت مردم سوءاستفاده می کردند. آقای احمدی نژاد محرومیت مردم را لمس می کرد و با برنامه هایش هم نشان داد که قدمهایی برای مردم برداشته یعنی بخش های محروم بر این نکته معتقدند. هرچند که رفتار او را پوپولیستی معنا می کنند اما این به معنای گول زدن مردم نیست درحالی که ما الفاظ را به نفع خودمان مصادره به مطلوب می کنیم. مثل دیکتاتوری که بد نیست،یک نفر دیکته می کند و نامش مدیریت واحد است اما دیکتاتوری را می توان به وحشی گری هم استناد کرد همانطور که در شيوه مردمسالاری می توان اینگونه استناد کرد و آن را بی دینی خواند! ما الفاظ را زيادى مصادره به مطلوب می کنیم.


نظرات خوانندگان


نام ارسال کننده
متن
     

کلیه حقوق و مطالب وبسایت متعلق به ساحت کرمانشاه می باشد                  کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است             طراحی و پیاده سازی : : شرکت داده پردازان ستاره صبح غرب